گنجور

شمارهٔ ۱۲۷۵

نه وقتی با منت بودی وصالی
کنونت در نمی یابم به سالی
دریغا روزگار مهربانی
چه دوران بود خوابی و خیالی
چنین باشد هوای بی وفایان
بگردد دم به دم حالی به حالی
نباشد عرصه ی ملک و وفا را
به نزدیک شما چندان مجالی
کم آخر از سلامی گر به یاران
نمی خواهی که بنمایی جمالی
گرم دل رفت مهر از جان نرفته ست
هنوزم با غمت هست اتصالی
نگه کن کز غمت با آن که کردی
نزاری را نمی گیرد ملالی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه وقتی با منت بودی وصالی
کنونت در نمی یابم به سالی
هوش مصنوعی: وقتی با من به خوبی رفتار می‌کردی و در کنارت بودم، حالا نمی‌توانم در سال‌های اخیر به آن وصال و نزدیکی دست پیدا کنم.
دریغا روزگار مهربانی
چه دوران بود خوابی و خیالی
هوش مصنوعی: متأسفانه، روزگار خوب و محبت‌آمیز به پایان رسیده است و اکنون تنها یاد و خاطراتی از آن دوران به جا مانده است.
چنین باشد هوای بی وفایان
بگردد دم به دم حالی به حالی
هوش مصنوعی: این گونه است حال و هوای کسانی که وفادار نیستند، که هر لحظه حالشان تغییر می‌کند و آرامش ندارند.
نباشد عرصه ی ملک و وفا را
به نزدیک شما چندان مجالی
هوش مصنوعی: در این دنیا، جای برقراری وفا و صداقت در نزد شما بسیار محدود است.
کم آخر از سلامی گر به یاران
نمی خواهی که بنمایی جمالی
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی به دوستانت زیبایی خود را نشان دهی، پس کم‌تر از یک سلام هم برایشان کافی نیست.
گرم دل رفت مهر از جان نرفته ست
هنوزم با غمت هست اتصالی
هوش مصنوعی: اگرچه عشق و محبت از دلم رفته، اما هنوز هم ارتباطی با غم تو دارم و این ارتباط قطع نشده است.
نگه کن کز غمت با آن که کردی
نزاری را نمی گیرد ملالی
هوش مصنوعی: به این فکر کن که به خاطر غم تو، حتی آن کسی که در گذشته به شدت تحت تأثیر قرار گرفته بود، اکنون دیگر اندوهی ندارد.