گنجور

شمارهٔ ۱۲۴۴

مگر تقدیر دل باری به غم رفته ست و سر بازی
الا ای دل چه می ترسی به جان من چه می نازی
بنای دوستی باید که باشد ثابت و محکم
محبّت چون ترا بستد دگر با خود نپردازی
ز دستت هیچ برناید مگر با صبر بنشینی
ز عقلت هیچ نگشاید مگر با عشق درسازی
اگر خواهی که گوی عشق از میدان بری بیرون
ز همت مرکبی سازی و بر کون و مکان تازی
نخواهی رفت با خود در مقامی خانه ی وحدت
مگر هم از برون کلّی و جزوی هر دو در بازی
صراط است این و اعما را نباشد حدِّ بگذشتن
به دست پادشاهان بر نزیبد عکّه را بازی
مکان لا مکان خواهی و دل بر تیره یخاکی
دوالک بازی آن جا کی توان کردن مکن بازی
نهاده منّتی بر حق که من از اهل اسلامم
به حج نارفته و حاجی غزا ناکرده و غازی
نزاری از تکبّر هیچ نگشاید تواضع کن
بنه گردن که آن جا در نمی گنجد سرافرازی
مشو مغرور اگر مشهور شد صیّت که چون بلبل
بمانی در قفس همواره محبوس از خوش آوازی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگر تقدیر دل باری به غم رفته ست و سر بازی
الا ای دل چه می ترسی به جان من چه می نازی
هوش مصنوعی: آیا سرنوشت دل به غم گرفتار شده و به بازی مشغول است؟ ای دل، چرا از جانم می‌ترسی و چرا این همه به خود می‌نازی؟
بنای دوستی باید که باشد ثابت و محکم
محبّت چون ترا بستد دگر با خود نپردازی
هوش مصنوعی: دوستی باید بر اساس پایه‌های محکم و استواری ساخته شود، چرا که وقتی عشق و محبت به کسی وابسته شد، دیگر نمی‌توان به سادگی از آن رابطه کنار رفت یا بی‌توجهی کرد.
ز دستت هیچ برناید مگر با صبر بنشینی
ز عقلت هیچ نگشاید مگر با عشق درسازی
هوش مصنوعی: قدر و اهمیت صبر و عشق را در زندگی نشان می‌دهد. اگر می‌خواهی که چیزی از دستت برآید، باید با صبر و شکیبایی منتظر بمانی. همچنین، بدون عشق و احساس واقعی، هیچ چیز معناداری از عقل بال نمی‌گیرد و شکوفا نمی‌شود. در واقع، عشق و صبر دو کلید اساسی برای دستیابی به اهداف و آرزوها هستند.
اگر خواهی که گوی عشق از میدان بری بیرون
ز همت مرکبی سازی و بر کون و مکان تازی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در عشق موفق باشی و بر دیگران پیشی بگیری، باید از تلاش و آمادگی خود استفاده کنی و به سراغ اهداف و مکان‌های جدید بروی.
نخواهی رفت با خود در مقامی خانه ی وحدت
مگر هم از برون کلّی و جزوی هر دو در بازی
هوش مصنوعی: تو نمی‌توانی به مقام و جایگاه وحدت دست یابی مگر اینکه از هر دو جنبه کلی و جزئی خود را در کمال آگاهی و شجاعت درگیر کنی و در این بازی زندگی شرکت داشته باشی.
صراط است این و اعما را نباشد حدِّ بگذشتن
به دست پادشاهان بر نزیبد عکّه را بازی
هوش مصنوعی: این مسیر، راهی است که عمیق و بی‌پایان است و هیچ‌گونه محدودیتی برای عبور از آن وجود ندارد. در این راه، سلطنت و قدرت به تنهایی نمی‌تواند اثرگذار باشد، چراکه بازی در اینجا به معنای کارهای بی‌فایده و سطحی است که به آن نخواهد رسید.
مکان لا مکان خواهی و دل بر تیره یخاکی
دوالک بازی آن جا کی توان کردن مکن بازی
هوش مصنوعی: در جایی که هیچ مکانی وجود ندارد، نمی‌توانی دل را به دنیای خاکی بسپاری و نباید در این عرصه بازی کنی.
نهاده منّتی بر حق که من از اهل اسلامم
به حج نارفته و حاجی غزا ناکرده و غازی
هوش مصنوعی: من به خودم می‌بالم که مسلمان هستم، حتی اگر به حج نرفته‌ام و در جهاد شرکت نکرده‌ام.
نزاری از تکبّر هیچ نگشاید تواضع کن
بنه گردن که آن جا در نمی گنجد سرافرازی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به موفقیت و بزرگی دست پیدا کنی، نباید مغرور باشی. بلکه باید با تواضع و فروتنی اقدام کنی، زیرا در دنیای واقعی جایی برای خودخواهی و تکبر وجود ندارد.
مشو مغرور اگر مشهور شد صیّت که چون بلبل
بمانی در قفس همواره محبوس از خوش آوازی
هوش مصنوعی: اگر مشهور شدی و دیگران درباره‌ات صحبت می‌کنند، فریب نخور. مثل بلبل که در قفس trapped است، از خوش‌آوازی‌ات در همین محدودیت‌ها نمی‌توانی بهره‌برداری کنی و همیشه در محبسی.