شمارهٔ ۱۲۱۱
آرزو می کندم با تو شبی بوس و کناری
باز بر گردن من زلف تو پیچیده چو ماری
گر به گل زار وصالم نبود راه چه بودی
کز صبا یافتمی بویِ عرق چین تو باری
بر درت گر نگذارند که چون حلقه بپایم
چه شود بر سر کویت بنشینم چو غباری
دردِ شیرین نبود بی سببِ شور رقیبان
دامنِ گل نبود بی ضرر زحمت خاری
توبه بر دستِ نگارین تو خواهم که کنم من
گر به دست چو منی بازفتد چون تو نگاری
عشق اگر در سرِ کار تو کند دین و دلِ من
گو بکن بهر خدا را به ازینم سر و کاری
زر و زیور که در آویخته ای می نگذارد
که به گوشِ تو درآید سحری ناله ی زاری
زاریِ زارِ نزاری بشنو مرحمتی کن
وین قدر بس که برآید به زبانِ تو نزاری
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آرزو می کندم با تو شبی بوس و کناری
باز بر گردن من زلف تو پیچیده چو ماری
هوش مصنوعی: دوست دارم شبی را با تو بگذرانم که در آن لحظههای عاشقانهای را تجربه کنیم و موهایت مانند ماری دور گردنم بپیچد.
گر به گل زار وصالم نبود راه چه بودی
کز صبا یافتمی بویِ عرق چین تو باری
هوش مصنوعی: اگر در باغ وصل تو راهی نبود، چه میشد که من از نسیم صبح بوی عرق چین تو را استشمام میکردم؟
بر درت گر نگذارند که چون حلقه بپایم
چه شود بر سر کویت بنشینم چو غباری
هوش مصنوعی: اگر اجازه ندهند که به در خانهات بیایم و مانند حلقهای به پایم بیفتند، چه میشود؟ من بر سر کوچهات مینشینم و مانند گرد و غباری در آنجا باقی میمانم.
دردِ شیرین نبود بی سببِ شور رقیبان
دامنِ گل نبود بی ضرر زحمت خاری
هوش مصنوعی: دردی که شیرین است، بیدلیل به وجود نمیآید، و بدون تلاش و زحمت، زیبایی گل هم به دست نمیآید. برای دستیابی به چیزی ارزشمند، باید با چالشها و مشکلاتی رو به رو شویم.
توبه بر دستِ نگارین تو خواهم که کنم من
گر به دست چو منی بازفتد چون تو نگاری
هوش مصنوعی: من میخواهم توبهام را به دستان زیبا و نقشدار تو بسپارم، چرا که اگر به کسی مثل تو دوباره برگردم، مثل تو میشود که من هم دوباره دلم را با این زیبایی به دست آورم.
عشق اگر در سرِ کار تو کند دین و دلِ من
گو بکن بهر خدا را به ازینم سر و کاری
هوش مصنوعی: اگر عشق تو در زندگیام تأثیر بگذارد و دین و دل من را تحت تأثیر قرار دهد، پس به خاطر خدا، کار من برای تو بهتر از این نیست.
زر و زیور که در آویخته ای می نگذارد
که به گوشِ تو درآید سحری ناله ی زاری
هوش مصنوعی: زیور و زری که به خود آویختهای، نمیگذارد صدای دردناک و عذابی به گوش تو برسد.
زاریِ زارِ نزاری بشنو مرحمتی کن
وین قدر بس که برآید به زبانِ تو نزاری
هوش مصنوعی: صدا و نالهی زار مرا بشنو و مهربانی کن، همین که نام من به زبانت بیفتد، کافی است.