گنجور

بخش ۱

سپاس و ستایش خداوند را
خداوند بی‌مثل و مانند را
که ما را خرد داد و جان آفرید
سپهر و زمان و مکان آفرید
خداوند خلق و خداوند امر
منزّه ز کیف و کم زید وعمر
خداوند حق خالق جان و تن
شناسا و بینای سِرَّ و علن
جهان آفرین مُبدع کاینات
مقصّر ز کُنه کمالش صفات
فروزندۀ شمع گیتی فروز
برآرنده از جَیب شب صبح روز
زمین و زمان و ابتداء سخن
به امرش پدید آمد از کافِ کُن
چنان کرد از بدو خلقت پدید
جهان را که از صنع پاکش سزید
تن بوالبشر کرد از ماء و طین
بلی خیر و شر هر دو درهم عجین
وزان خاک معجون چه نقش بدیع
به قدرت کشید از شریف و وَضیع
چه مغزست در آفرینش چه پوست
به نزدیک ارباب بینش نکوست
تو هر نوع می بینی و هر نَمَط
ولی نیست در آفرینش غلط
جهان بر بد و نیک و زشت و نکوست
همه هیچ اِلاّ یکی وان یک اوست
جز او را مبین چون جز او نیست کس
بدو در گریز، از همه اوت بس
ز خود چند گویی نزاری سخن
سبک شد دماغت گرانی مکن
چه گویند در واحد ذوالجلال
برون است وحدت ز وهم و خیال
پس این گفتگوی است، توحید نیست
بَرِ وحدت از شاخ تقلید نیست
تو هیچی و از هیچ کم تا خودی
نبینی به چشم خود الاّ خودی
چه آید جز از تو در افکار تو
که او در نیاید به گفتارنو
سخن در حق از آشکار و نهفت
مُحال است کز حق به جز حق بگفت
به از خاتم انبیا مصطفی
حبیب الله آن گنج صدق و صفا
نخست از چه حق گفت نشنود کس
که اعجاز او جمله سِحر است و بس
چو حق گفت و بر بال جبریل بست
طلسمات باطل به هم در شکست
چو حق از امین خدا بشنوند
به گفتار باطل چرا بگروند
نثار از قدوم نبی پر مچین
تو و سجده شکر در روم و چین
سیه روز بدبخت نیکی ندید
که بر دعوت مصطفی نگروید
حقایقشناس از تعصّب بری است
تعصّب پرستیدن از مدبریست
به یاران مختار کن التجا
تعصّب کجا و محقّق کجا
دلیل او بود، رَه، خطرناک نیست
شفیع او بود، از گنه باک نیست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سپاس و ستایش خداوند را
خداوند بی‌مثل و مانند را
هوش مصنوعی: تشکر و ستایش از خداوندی که هیچ‌کس به گونه او نیست و او را نمی‌توان با هیچ‌کس دیگر مقایسه کرد.
که ما را خرد داد و جان آفرید
سپهر و زمان و مکان آفرید
هوش مصنوعی: خداوند به ما عقل و روح عطا کرد و همچنین آسمان، زمان و مکان را خلق کرد.
خداوند خلق و خداوند امر
منزّه ز کیف و کم زید وعمر
هوش مصنوعی: خداوند خالق همه موجودات و فرمانده‌ای است که از هرگونه ویژگی یا اندازه‌گیری، دور و منزه است.
خداوند حق خالق جان و تن
شناسا و بینای سِرَّ و علن
هوش مصنوعی: خداوند خالق روح و جسم است و همواره به اسرار و آشکارا آگاهی دارد.
جهان آفرین مُبدع کاینات
مقصّر ز کُنه کمالش صفات
هوش مصنوعی: جهان‌آفرین خالق و آغازگر کائنات است، و در نهایت، به دلیل صفات کمالش نمی‌تواند از نقص‌ها دور باشد.
فروزندۀ شمع گیتی فروز
برآرنده از جَیب شب صبح روز
هوش مصنوعی: شمع روشنایی‌بخش جهان، که از دل تاریکی شب، صبح را به وجود می‌آورد.
زمین و زمان و ابتداء سخن
به امرش پدید آمد از کافِ کُن
هوش مصنوعی: زمین و آسمان و آغاز هر چیزی به دستور او خلق شد از حرف "کن".
چنان کرد از بدو خلقت پدید
جهان را که از صنع پاکش سزید
هوش مصنوعی: جهان را به گونه‌ای آفرید که وجودش شایسته زیبایی و پاکی خالقش باشد.
تن بوالبشر کرد از ماء و طین
بلی خیر و شر هر دو درهم عجین
هوش مصنوعی: تن انسان از آب و گل ساخته شده است و در آن هم خیر وجود دارد و هم شر، که به‌طور نامحسوس در هم تنیده‌اند.
وزان خاک معجون چه نقش بدیع
به قدرت کشید از شریف و وَضیع
هوش مصنوعی: از آن خاک معجون، با قدرتی کم‌نظیر، چه نقش‌های زیبایی خلق شد، چه از افراد محترم و شریف و چه از کسانی که در جامعه کمتر از آنها یاد می‌شود.
چه مغزست در آفرینش چه پوست
به نزدیک ارباب بینش نکوست
هوش مصنوعی: در خلق و آفرینش، چه اندازه عمق و معنی وجود دارد و چگونه می‌توان به زیبایی‌های آن نزدیک شد.
تو هر نوع می بینی و هر نَمَط
ولی نیست در آفرینش غلط
هوش مصنوعی: هر نوع و شکلی که مشاهده می‌کنی و هر راه و شیوه‌ای که هست، در آفرینش هیچ چیزی اشتباه نیست.
جهان بر بد و نیک و زشت و نکوست
همه هیچ اِلاّ یکی وان یک اوست
هوش مصنوعی: در این جهان، همه چیز، چه خوب و چه بد، چه زیبا و چه زشت، در نهایت هیچ ارزش واقعی ندارد، به جز یک چیز و آن یک چیز، همان حقیقت واحدی است که در همه جا وجود دارد.
جز او را مبین چون جز او نیست کس
بدو در گریز، از همه اوت بس
هوش مصنوعی: فقط او را ببین و بس، زیرا هیچ‌کس دیگری وجود ندارد. به سوی او برو، زیرا او از همه چیز برتر است.
ز خود چند گویی نزاری سخن
سبک شد دماغت گرانی مکن
هوش مصنوعی: به جای آنکه از خود شکوایه کنی و پشت سر هم سخن بگویی، بهتر است که آرام بگیری و نگران نباشی.
چه گویند در واحد ذوالجلال
برون است وحدت ز وهم و خیال
هوش مصنوعی: در مورد عظمت و شکوه خداوند، می‌گویند که او تنها است و هیچ چیزی از تصورات و خیال‌ها نمی‌تواند حقیقت وحدت او را درک کند.
پس این گفتگوی است، توحید نیست
بَرِ وحدت از شاخ تقلید نیست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این بحث و گفت و گو، تنها نشان‌دهنده‌ی اتحاد و یک‌دلی نیست و از باور و تبعیت از دیگران سرچشمه می‌گیرد؛ زیرا این وحدت واقعی از تفکر و اندیشه‌ی خود فرد حاصل نمی‌شود.
تو هیچی و از هیچ کم تا خودی
نبینی به چشم خود الاّ خودی
هوش مصنوعی: تو هیچ هستی و از هیچ چیز کم نیستی، مگر اینکه خودت را با چشم خود ببینی.
چه آید جز از تو در افکار تو
که او در نیاید به گفتارنو
هوش مصنوعی: تنها چیزی که در افکار تو می‌گذرد، همان چیزی است که از تو سرچشمه می‌گیرد و او هرگز نمی‌تواند به کلام تو راه یابد.
سخن در حق از آشکار و نهفت
مُحال است کز حق به جز حق بگفت
هوش مصنوعی: در مورد حقیقت، هم صحبت کردن به صورت علنی و هم به صورت مخفیانه غیرممکن است، چرا که جز حقیقت نمی‌توان از حق چیزی گفت.
به از خاتم انبیا مصطفی
حبیب الله آن گنج صدق و صفا
هوش مصنوعی: بهتر از خاتم پیامبران، محمد (ص)، محبوب خداست؛ او گنجینه‌ای از صداقت و پاکی است.
نخست از چه حق گفت نشنود کس
که اعجاز او جمله سِحر است و بس
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از حقیقت ابتدا صحبت نمی‌کند، زیرا اعجاز او تماماً سحری بیش نیست.
چو حق گفت و بر بال جبریل بست
طلسمات باطل به هم در شکست
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند سخن گفت و بر بالای جبریل، جادوها و تهمت‌ها را از بین برد و شکست داد.
چو حق از امین خدا بشنوند
به گفتار باطل چرا بگروند
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند، که امین و راستگوست، حقیقتی را بیان کند، چرا مردم باید به حرف‌های نادرست و دروغین گرایش پیدا کنند؟
نثار از قدوم نبی پر مچین
تو و سجده شکر در روم و چین
هوش مصنوعی: برای قدم نهادن پیامبر، از جان و دل نثار می‌کنم و همچنین برای شکرگزاری، به سجده در سرزمین‌های روم و چین می‌روم.
سیه روز بدبخت نیکی ندید
که بر دعوت مصطفی نگروید
هوش مصنوعی: کسی که در روزهای سخت و تاریک زندگی‌اش هرگز خوبی و خوشبختی را تجربه نکرد، به دعوت پیامبر اکرم پاسخ مثبت نداد.
حقایقشناس از تعصّب بری است
تعصّب پرستیدن از مدبریست
هوش مصنوعی: شخصی که به حقیقت آگاه است، از تعصبات بی‌جهت آزاد است. اما تعصب، به نوعی نشان‌دهنده‌ی نادانی و عدم خردمندی است.
به یاران مختار کن التجا
تعصّب کجا و محقّق کجا
هوش مصنوعی: به دوستان بگو که دیگر جایی برای تعصّب و پیش‌داوری نیست، چرا که حقیقت در اینجا اهمیت بیشتری دارد.
دلیل او بود، رَه، خطرناک نیست
شفیع او بود، از گنه باک نیست
هوش مصنوعی: دلیل او به شما نشان می‌دهد که راه خطرناک نیست و شفیع او باعث می‌شود که از گناه نترسید.