گنجور

بخش ۵ - حکایت

در ایّام کسری روشن روان
که عدلش متین بود و حکمش روان
ستاره‌ شناسان آن روزگار
مگر بازگفتند با شهریار
که یک هفته بارندگی ها بود
وزان پس پراکندگی ها بود
چنان آب ها جمله گردد تباه
شود مردمان را دگر رسم و راه
وزان آب دیوانه گردند خلق
بساط خرد درنوردند خلق
چنین گفت کسری بدیشان جواب
که یک ماهه دارند آماده آب
مگر این نحوست زما بگذرد
زمانه طریق جفا نسپرد
چو وقتش درآمد بیارید میغ
نیاهیخت خورشید یک هفته تیغ
پس از هفته ای کاسمان گشت صاف
هوا میغ را زد به هم بر، مصاف
ملک ماند کز خود نه بیگانه بود
دگر جمله خلق دیوانه بود
چو شه را ندیدند همرنگ خویش
برو نیز کردند آهنگ خویش
گروهی ز خمر جنون گشته مست
به کشتن کشیدند در شاه دست
چو کسری چنان دید عاجز بماند
حکیمان دانسته را پیش خواند
ملک گفت درمان این درد چیست
بباید درین بد، نکو بنگریست
چنان دید رأی حکیمی صواب
که شاه و حکیمان نخوردند آب
سپاه و رعایا و شاه و وزیر
نبودند همرنگ چون آب و شیر
خوشا وقت مردان یکروی و رنگ
برون رفته از معرض نام و ننگ
بریده ز کلّ علایق طمع
گرفته کم خمر وترک ورع
برآورده در گوشه انزوا
چو داود در پرده حق نوا
خلیلانه آتش برافروخته
تر و خشک هستی خود سوخته
ز فرعون ببریده همچون کلیم
زده نیل غالی و قاصر دو نیم
چو عیسی ز امّت تبرّا زده
سم خر ز بهر خران وازده
شده چون حبیب خدا مردوار
به نان جوین قانع از روزگار
به دامن درآورده پای سفر
ز سبع السّموات خوانده خبر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در ایّام کسری روشن روان
که عدلش متین بود و حکمش روان
هوش مصنوعی: در زمان کسری که فردی با دانایی و روشن‌طبع بود، عدالت او استوار و تصمیماتش عملی و روان بودند.
ستاره‌ شناسان آن روزگار
مگر بازگفتند با شهریار
هوش مصنوعی: نجوم‌دانان آن زمان شاید با فرمانروای خود گفتگو کردند.
که یک هفته بارندگی ها بود
وزان پس پراکندگی ها بود
هوش مصنوعی: یک هفته باران بارید و پس از آن، چیزها به طور نامنظم و پراکنده شدند.
چنان آب ها جمله گردد تباه
شود مردمان را دگر رسم و راه
هوش مصنوعی: اگر همه آب‌ها خشک شوند، زندگی مردم دگرگون خواهد شد و روش‌ها و راه و رسم آن‌ها تغییر می‌کند.
وزان آب دیوانه گردند خلق
بساط خرد درنوردند خلق
هوش مصنوعی: و از آن آب، مردم به جنون می‌افتند و در نتیجه وسایل عقل و خرد را کنار می‌گذارند.
چنین گفت کسری بدیشان جواب
که یک ماهه دارند آماده آب
هوش مصنوعی: کسری به آن‌ها گفت که یک ماه دیگر برای آماده کردن آب زمان دارند.
مگر این نحوست زما بگذرد
زمانه طریق جفا نسپرد
هوش مصنوعی: آیا این بدبیاری و نحسی از زمانه بگذرد؟ زمانه دیگر با دست خود بی‌وفایی نخواهد کرد.
چو وقتش درآمد بیارید میغ
نیاهیخت خورشید یک هفته تیغ
هوش مصنوعی: وقتی زمانش فرا برسد، شراب بیاورید. خورشید مانند تیغی تیز در یک هفته درخشش دارد.
پس از هفته ای کاسمان گشت صاف
هوا میغ را زد به هم بر، مصاف
هوش مصنوعی: پس از یک هفته، آسمان آبی و صاف شد و ابرها به هم برخورد کردند.
ملک ماند کز خود نه بیگانه بود
دگر جمله خلق دیوانه بود
هوش مصنوعی: پادشاهی باقی ماند که از خود جدا نبود و دیگر همه مردم دیوانه و شیدا بودند.
چو شه را ندیدند همرنگ خویش
برو نیز کردند آهنگ خویش
هوش مصنوعی: وقتی مردم شاه را ندیدند که شبیه خودشان باشد، به سمت خواسته‌ها و اهداف خودشان رفتند.
گروهی ز خمر جنون گشته مست
به کشتن کشیدند در شاه دست
هوش مصنوعی: گروهی از شراب عشقی دیوانه شده‌اند و به شدت مجذوب شده‌اند، به طوری که به کشتن شاه دست زده‌اند.
چو کسری چنان دید عاجز بماند
حکیمان دانسته را پیش خواند
هوش مصنوعی: وقتی کسری (شاه ایران) چنین وضعیتی را مشاهده کرد، از شدت ناتوانی ماند. سپس حکیمان را که اهل علم و آگاهی بودند، فراخواند.
ملک گفت درمان این درد چیست
بباید درین بد، نکو بنگریست
هوش مصنوعی: پادشاه گفت: برای حل این مشکل چه باید کرد؟ باید در این وضعیت بد به‌خوبی نگاه کنیم و دقت کنیم.
چنان دید رأی حکیمی صواب
که شاه و حکیمان نخوردند آب
هوش مصنوعی: حکیم با دقت و بصیرت دریافته که تصمیمی صحیح است، به طوری که نه شاه و نه حکما هیچ‌گونه نفعی از آن نمی‌برند.
سپاه و رعایا و شاه و وزیر
نبودند همرنگ چون آب و شیر
هوش مصنوعی: سپاه، مردم، شاه و وزیر همه مثل آب و شیر یکسان نبودند.
خوشا وقت مردان یکروی و رنگ
برون رفته از معرض نام و ننگ
هوش مصنوعی: چه زمان خوبی برای مردان که بدون ترس از خوب و بد، از خود واقعی‌شان رونمایی می‌کنند و به دور از قضاوت‌ها و نشانه‌های نام و ننگ زندگی می‌کنند.
بریده ز کلّ علایق طمع
گرفته کم خمر وترک ورع
هوش مصنوعی: کسی که از تمام وابستگی‌ها و آرزوهای دنیوی فاصله گرفته، کم‌کم لذتی از نوشیدنی‌های الکلی می‌برد و از پرهیزکاری دست برمی‌دارد.
برآورده در گوشه انزوا
چو داود در پرده حق نوا
هوش مصنوعی: در گوشه‌ای دورافتاده، مانند داود که در پرده حق آواز می‌خواند، اندیشه‌ها و احساسات خود را بیان می‌کند.
خلیلانه آتش برافروخته
تر و خشک هستی خود سوخته
هوش مصنوعی: آتش عشق خلیل به شدت شعله‌ورتر از قبل شده و همه چیز را می‌سوزاند، حتی خود او.
ز فرعون ببریده همچون کلیم
زده نیل غالی و قاصر دو نیم
هوش مصنوعی: مثل کلیم که از فرعون جدا شده است، در وسط نیل و آب‌های عمیق، به جایی رسیده است که از رنج و سختی خالی نیست.
چو عیسی ز امّت تبرّا زده
سم خر ز بهر خران وازده
هوش مصنوعی: به مانند عیسی که از قوم و قبیله‌اش جدا شده، سم خر برای شماست و فقط برای خرها ناپسند است.
شده چون حبیب خدا مردوار
به نان جوین قانع از روزگار
هوش مصنوعی: مانند دوست خدا، مردی ساده و فروتن شده که به نانی از جو قناعت می‌کند و از زندگی راضی است.
به دامن درآورده پای سفر
ز سبع السّموات خوانده خبر
هوش مصنوعی: به زمین آمده و آماده سفر است، در حالی که از آسمان‌های هفت‌گانه خبر می‌گیرد.