گنجور

بخش ۲ - حکایت

رسیدیم وقتی به رستاق ری
دهی بود از عرصه هر کوی (؟)
به تعجیل می آمدیم از عراق
به اسبان عنان داده همچون براق
گروهی مصاحب فرود آمدیم
بر آب روان سایه بان ها زدیم
جهانی پر از نعمت بی قیاس
ولی هر که زو خورد رأسا به راس
زن و مردشان زرد و زار و نحیف
رز و باغ پر میوه های لطیف
یکی رفت تا میوه ای آورد
وزان میوه خود کم کسی جان برد
در افتاد و می چید انگورها
خداوند رز گفت از دورها
به تعجیل در خود چه افتاده ای
بخور گر به مردن رضا داده ای
بس است این که چیدی مچین بیش ازین
نکرد این دلیری کسی پیش ازین
غلام از خداوند رز شد بتاب
ندانست خاصیت خاک و آب
بله مرد گفت ای خداوند ده
به هر مرد یک خوشه انگور ده
بدو گفت چندین مکوش ای غلام
که یک خوشه زین ده نفر را تمام
نگویم ز بهر کمابیش خویش
گرت جان بکارست مستیز بیش

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رسیدیم وقتی به رستاق ری
دهی بود از عرصه هر کوی (؟)
هوش مصنوعی: وقتی به روستای ری رسیدیم، از هر گوشه و کناری مردم مشاهده می‌شدند.
به تعجیل می آمدیم از عراق
به اسبان عنان داده همچون براق
هوش مصنوعی: ما با شتاب و سرعت از عراق حرکت می‌کردیم و سوار بر اسب‌هایمان به گونه‌ای می‌تاختیم که مثل اسب سریع‌السیر براق بود.
گروهی مصاحب فرود آمدیم
بر آب روان سایه بان ها زدیم
هوش مصنوعی: گروهی همراه هم بر کنار آب روان آمدیم و سایه‌بان‌هایی برپا کردیم.
جهانی پر از نعمت بی قیاس
ولی هر که زو خورد رأسا به راس
هوش مصنوعی: دنیا پر از نعمت‌های فراوان و بی‌نظیر است، اما تنها کسی می‌تواند از آن‌ها به درستی بهره‌مند شود که با آگاهی و بصیرت به سراغ این نعمت‌ها برود.
زن و مردشان زرد و زار و نحیف
رز و باغ پر میوه های لطیف
هوش مصنوعی: زن و مرد در حالی که نزار و رنجور به نظر می‌رسند، گویی مانند گل رزی در باغی پر از میوه‌های خوشمزه و لطیف قرار دارند.
یکی رفت تا میوه ای آورد
وزان میوه خود کم کسی جان برد
هوش مصنوعی: یک نفر رفت تا میوه‌ای بیاورد و از آن میوه، تنها یک نفر جان سالم به در برد.
در افتاد و می چید انگورها
خداوند رز گفت از دورها
هوش مصنوعی: در حال نزاع و چیدن انگورها، خداوند به آرامی سخن گفت و از دوردست‌ها به ما نگریست.
به تعجیل در خود چه افتاده ای
بخور گر به مردن رضا داده ای
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر در حالتی هستی که نمی‌توانی از زندگی لذت ببری یا دچار نگرانی هستی، چرا سریعاً به فکر مرگ هستی؟ اگر به مرگ راضی هستی، پس چرا از زندگی خود به درستی استفاده نمی‌کنی و از آن بهره‌مند نمی‌شوی؟
بس است این که چیدی مچین بیش ازین
نکرد این دلیری کسی پیش ازین
هوش مصنوعی: این کافی است که تو گردن بیفکنی، دیگر از این نتوانم تحمل کرد. هیچ کس پیش از این چنین دلیرانه عمل نکرده است.
غلام از خداوند رز شد بتاب
ندانست خاصیت خاک و آب
هوش مصنوعی: به وجود آمدن یک بنده از خاک و آب، نشان‌دهنده‌ی قدرت خداوند است، گرچه او نمی‌داند که این مایه‌ها چه ویژگی‌هایی دارند.
بله مرد گفت ای خداوند ده
به هر مرد یک خوشه انگور ده
هوش مصنوعی: مرد گفت: ای خدا، به هر مردی یک خوشه انگور بده.
بدو گفت چندین مکوش ای غلام
که یک خوشه زین ده نفر را تمام
هوش مصنوعی: به او گفت: ای غلام، اینقدر تلاش نکن که یک خوشه از این ده نفر را به تنهایی به پایان برسانی.
نگویم ز بهر کمابیش خویش
گرت جان بکارست مستیز بیش
هوش مصنوعی: نمی‌گویم که به خاطر خودم است، اگر جانت در خطر باشد، بیشتر از آنچه که لازم است، از خودت محافظت کن.