بخش ۱ - آغاز سخن
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
در تایپ بیت بیست و پنجم سهوی شده، گمان می کنم صورت درست این گونه باشد:
چون که به جودش کرم آباد شد
بند وجود از عدم آزاد شد
قایل شدن بند برای وجود حضرت واجب، خبطی است که حکیم نظامی مرتکب آن نمی شود!
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح مطابق فرمودهی شما به این ترتیب اعمال شد که در بیت مذکور «وجودش» با «وجود» جایگزین شد.
در بعضی از مصرع ها تعداد هجا ها رعایت نشده..وزن شعر به هم ریخته است..............دراین شعرکمی تغییر داده شده است ..این امر واضح است که شاعری چون نظامی چنین شعر ضعیفی نمیسراید
دربیت اول حکیم یا خود نظامی و گنج مخزن الاسرار یا کتابش
یا حکیم خداوند گنج قران کریم و مجید باشد...
شروع هر اندیشه و پایان سخن با نام خداوند است تو نیز اندیشه و سخنت را با نام او پایان ببر
بیت سوم:خداوند واجب الوجود بوده و هست و او پیش از همه بوده است
بیت چهارم:خواوند سابق بر ازلیت و اوست که گلوی قلم را با کلمه و کلام زینت داده است
بیت پنجم:خداوند پرده و حجابی را که بر این فلک زده شده را می تواند باز کند و باز کرده و خداوندی که از نظ ر عرفا و پیامبران در پرده است.
بیت ششم:او مبدع هر چشمه ایست که عطا می کندو مخترع هر چه که وجود دارد می باشد
بیت هفتم:خداوند کمر خورشید با لعل (نور)زینت داده و اوست که خاک را با کیاهان و گل ها زیبا کرده و با سنگ ریزه ها نقوشی در اب ایجاد کرده و زیبامی کند
بیت هشتم:خداوند عرفا =پیامبران و اولیا را تربیت کرده و روز را برای بدست آوردن روزی آفریده است
بیت نهم:خداوند خداوند گوهر عقل را کنار هم قرار داده و در وجود انسان قرار داده و اوست که روشنی دهنده عقل است(با عقل میتوان خوب و بد را تشخیص داد)
بیت دهم:خداوند داغ بندگی رابر پیشانی بندگان نهاده و انسان بر دیگر موجودات بزگ کردانیده
بیت یازدهم:هنگامی که مردم می ترسند و غوغا میکنند او نگهبان است و چشمه ای و منبعی است برای تدبیر داران و تدبیر شناسان
بیت دوازدهم:
خداوند از ابتدا تا پایان وجود و صفات نیکش دز وی وجود داردو او میتواند موجودات و کاینات را ببرد و یا آنها را نگه دارد.
بیت سیزدهم:بزرگی و عظمت او برای این دوعالم (دنیا و آخرت )کم است .و تدبیر او برای جهان های نامحدود است.و او دو عالم را زیر نظر دارددر حالی که ما اول و آخر می میریم و بو و نبودمان به یک دم است.
بیت چهاردهم:چه کسی در این دنیای دیرپای و بی ارزشس و زود گذر می تواند ادعای مالکیت کند جز ذخداوند
بیت پانزدهم:آنچه هست و نیست و آنچه بزرگ است و کوچک است ممکن است باشند ممکن است نباشد اما خداوند همیشه هست
بیت شانزدهم:پیامبران و عرفا و اولیا در ابتدا این مشکل را حل نکردند
بیت هفدهم:که علم خداوندی چه دریای بی کرانی است و ملک و پادشاهی او چقدر بزرگ و است انتهای آن پیدا نیست
بیت هجدهم:خداوند از ابتدا بوده و ازلی است و تا انتها بوده و ابدی است
بیت نوزدهم:ای انسان اوست که جسم تو را مانند باغی زیبا آفریده و نور و بینایی چشم تو از اوست
بیت بیستم:هر کسی درگیر زندگی و پادشاهی می کند و مردم را اداره میکند پیش خداوند بنده ای بیش نیست
بیت بیست و یکم:هر چیزی جز او بقا ندارد و او مقدس است و فنایی در او نیست و راه ندارد
بیت بیست دوم:خداوند هزار دست و هزار آستین که انعام و نعمت هایش را در کمر کوه و کلاه زمین قرار داد(کلاه زمین :اسمان)باران
بیت بیست و سوم:هخنگامی که خداوند
تا کرم و بخشش ونور خداوندی از پرده و حجاب بیرون آمد خار دارای گل و نی دارای شکر شد و گرنه نی نه شکر داشت و خار نه گل
بیت بیست و چهارم:وقتی که به بخشش و کرم او این کره ی خاکی آباد شد این دنیا از نیستی و عدم نجات یافت و به وجود هستی رسید.(یا خداوند خود واجب الوجود است)
بیت بیست و پنجم:این دنیا قصد این را نداشت که شهرها و مراکز تمدن بشری بوجود آید و هنوز کار آسمان گره در گره و مشکل دار بود.
بیت بست و ششم ایراد دارد-ایرادش این است
تا نگشاد این گره وهم سوز
زلف شب ایمن نشد از روی روز
با سلام دراین شعر یکی از اصول اصلی تصوف و عرفان را بیان میکند و ان اینکه وجود فقط اوست وغیر خدا برتو اوست که یکی هست و جز او نیست وحده لا اله الا هو که این اصل در فلسفه به وحدت وجود معروف است و البته برخی از فقها انرا شرک میدانند
با سلام.سؤالی دارم، اگر ما در بیت اول به جای اینکه بگیم:
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
بگیم که :
هست کلید در گنج حکیم بسم الله الرحمن الرحیم
آیا مشکلی در وزن شعر یا نوع چیدمان آن شعر پیدا خواهد شد؟ یا نه درسته که این کارو انجام بدیم؟یعنی فرقی نداشته باشه که جای مصرع ها رو عوض کنیم؟ اگه راهنماییم کنید ممنون میشم.
درود بر شما.
مشکل موزونی پیدا نمیکنه. اما اگر جابجا بشه دیگه ابتدای سخن با نام خداوند شروع نمیشه.
باسلام
پیداست که تغییری در معنی وچیدمان کلمات مصرعها پیدا نمیشود اما از نظر شاعر ترجیح داشته که با بسم الله مطلب را شروع کند چنانکه در قرآن کریم سوره ها با بسم الله شروع شده است
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن در زبان آفرین
در بیت اول، اگر جای نهاد و گزاره را عوض کنیم، باز مفهوم همان است، اما از آن جا که هرکاری که با نام خداوند شروع نشود ابتر است، همان به که سخن با نام خداوند آغاز گردد. نظامی نیز به این امر واقف بوده است، چنانکه
در ابتدای لیلی و مجنون می گوید:
ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
و در ابتدای خردنامه می سراید:
خود هر کجا گنجی آید پدید
ز نام خدا سازد آن را کلید
و ای بسا از آن جا که نام خداوند کلید رمزگشای هر گنجی است، نظامی در سرآغاز خسرو و شیرین از خداوند مستدعی توفیق است و نیز می طلبد که ره تحقیق را به او بنماید.(به بیانی دیگر، گنج تحقیق را برایش رمزگشایی نماید.):
خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
و در سرآغاز دیگر آثارش نیز خداوند را می ستاید و استدعای توفیق دارد:
هفت پیکر:
ای جهان دیده بود خویش از تو
هیچ بودی نبوده پیش از تو
شرف نامه:
خدایا جهان پادشاهی تو راست
ز ما خدمت آید، خدایی تو راست
نکته:
همچنانکه از قربنه ی سخن نیز پیداست، منظورم در حاشیه ی قبلی از:"جا به جایی نهاد و گزاره در بیت اول" ، بیت اول مخزن الاسرار است، یعنی بیت زبر:
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
بیت چهارم: مرسله به معنی گردنبد است و گردن بند برای قلم اشاره دارد به بند های موجود روی نی که از آن در گذشته قلم برای نگارش می ساختند.معنی دیگر را نیز دوستان قبلا ذکر کرده اند.
در نسخه خطی قرن نهم هجری نسبت به این نسخه، این چند تغییر وجود دارد:
نسخه اینجا: مهره کش رشته باریک عقل روشنی دیده تاریک عقل
نسخه قرن نهم: مهره کش رشته یکتای عقل روشنی دیده بینای عقل
نسخه اینجا: پرورش آموز درون پروران روز برآرنده روزی خوران
نسخه قرن نهم: پرورش آموز سخن پروران روز برآرنده روزی خوران
صورت صحیح مصرع دوم بیت 48 به گمانم بدین شکل است:
"جمله چو ماه ست طلبکار او"
زیرا که ماه میان اقمار و سیارات نماد طلب است. در سخنرانی ادبیات انگلیسی دکتر الهی قمشه ای نیز به این مطلب اشاره ای می شود.
سلام
به نقل از یکی از اهل ادب، گویا مصرع اول، بر خلاف آن چه که رایج است باید به این صورت خوانده شود:
بسمِ إلاهِ الرَّحِمانِ الرحیم
تا با وزن مصرع دوم هماهنگ شود
@سید مهدی:
ایشان احتمالا با عروض و اختیارات عروضی آشنایی کافی نداشتهاند و این نحوه خواندن توجیهی بر این عدم آشنایی است.
مصرع اول با تبدیل دو رکن «مفتعلن» اول به «مفعولن» کاملا موزون است و با تسلط کافی بر خوانش شعر میتوان آن را کاملا موزون و آهنگین و همگام با سایر مصرعها قرائت کرد.
با سلام و عرض ادب
چون اول باید ظاهر را شناخت تا به باطن راه یافت
بنابراین باید اول از ظاهر شروع کرد
بسم الله الرحمن الرحیم ظاهر است
چون گهر عقد فلک دانه کرد
جعد شب از گرد عدم شانه کرد
بر بیت بالا نباید تصحیح زیر انجام گیرد؟ چون از لحاظ خوانش کمی سخت خوانده میشود؟
چون که گهر عقد فلک دانه کرد
جعد شب از گرد عدم شانه کرد
مصراع دوم این گونه است هَست کِلیدِ دَر گَنجِ حَکیم
معنی ابیات ۲۶ تا ۳۰ توسط دکتر سعیدحمیدیان که در سایت خبرگزاری کتاب ایران ارایه شده است خدمت دلبستگان ادب فارسی تقدیم می کنم.
بیت ۲۶ و ۲۷ : نظامی درباره خلقت جهان میگوید «در هوس این دو سه ویرانه ده/ کار فلک بود گره در گره/ تا نگشاد این گره وهم سوز / زلف شب ایمن نشد از دست روز».
پرسش این است که نظامی در این بیتها چه میخواهد بگوید؟ امروزه هنگام سخن از آفرینش جهان، از انفجار اولیه سخن میگویند که جهان به صورت یک توده بخار درهم بود و کهکشانها و ستارهها از هم جدا نبودند. پس خداوند جهان را از آن انفجار خلق کرد. اما نظامی بر اساس دیدگاه قدما از «ویرانه ده» سخن میگوید. نخست باید توجه داشت که شاعر در منظومههایش از ترکیب «دو و سه» بسیار استفاده میکند. این را به قصد تحقیر بر زبان میآورد. پس او در واقع میخواهد بگوید که تمام آسمانها دو و سه ده ویرانه بودند. کار فلک نیز مانند تودههای بخار، نامعلوم بود. یا به عبارت دیگر، کارها گره در گره و درهم بود. شاعر میگوید که خداوند این گره را که وهم عقلا را میسوزاند، تا موقعی که از هم باز نکرده بود، هیچ چیز در جای خود قرار نداشت. پس از باز شدن آن گره است که زلف شب، از دست روز ایمن میشود. نظامی میگوید که برای خداوند، خلقت جهان بسیار ساده و پیش پا افتاده بود.
بیت ۲۹ : «زین دو سه چنبر که بر افلاک زد/ هفت گره بر کمر خاک زد».
هفت گره یعنی هفت اقلیم. پس، از یک کار کوچک خداوند است که چنان حالتی پدید آمده و همه چیز در جایگاه خود قرار گرفته است.
بیت ۳۰ : «کرد قبا جبه خورشید و ماه/ زین دو کله وار سپید و سیاه».
نخست باید بدانیم که جبه چیست. جبه لباس فاخری است که اعیان و اشراف میپوشیدند. اما «قبا کردن» کنایه است از پاره کردن. شاعر باز طبق شیوه خود هیچ توضیحی نمیدهد، این ما هستیم که باید بفهمیم که «دو کله وار سپید و سیاه» یعنی چه. «کله وار» یعنی یک قواره پارچه؛ پس او میخواهد بگوید که خداوند، شب و روز را مثل لباس، از وسط دو پاره کرد.
بیت ۳۲ : «جام سحر در گل شبرنگ ریخت/ جرعه آن در دهن سنگ ریخت».
اشعه خورشید هنگام سپیده دم، حالت شراب دارد. پس شراب را روی خاک ریخت و خاک از آن نصیب بُرد. این که میگوید جرعه را در دهن سنگ میریزد اشاره است به اعتقادات گذشتگان، که میگفتند اجرامی که در دل سنگها و کوهها قرار دارند از اشعه آفتاب پدید آمدهاند. پس معنای آن چنین است که جرعهای از این جام صبح را (که کنایه از خورشید است) در سنگ میریزد و اجرام را پدید میآورد.
بیت ۳۳ : «ز آتش و آبی که به هم درشکست/ پیه در و گرده یاقوت بست».
در اینجا صنعت «لف و نشر» را بکار برده است؛ یعنی استفاده از دو چیز که به هم مربوطاند. در بیت یاد شده، آتش و سنگ داریم که در مقابل در و یاقوت قرار میگیرند. پس آتش به یاقوت برمیگردد. قدما میگفتند که جرم یاقوت از آتش است. نظامی میخواهد بگوید که خداوند آتش و آب را با هم مخلوط کرد.
ببخشید این شعر فایل صوتی ندارد؟
سلام
در خصوص مفتعلن به مفعولن که قاعده تسکین نام دارد و به درستی یکی از دوستان اشاره کردند .
نکته بعد این که در هیچ نسخه ای از است به جای هست استفاده نشده یعنی نگفته که است کلید در گنج حکیم . در حالی که امروزه تمایزی بین هست و است در بین دستور نویسان وجود دارد با این که هر دو فعل ربطی است ولی هست را معمولا برای تاکید و وجود داشتن به کار می برند. شاید بتوان گفت : است کلید در گنج حکیم
توصیه میکنم شرح و تفسیر چند بیت از این شعر زیبا رو که در برنامه معرفت توسط دکتر دینانی ( البته از باب فلسفه و عرفان) به اون پرداخته شده گوش بدید که خالی از لطف نیست و زیبایی این شعر رو چند برابر میکنه.
در بیت اول هیچ مشکلی از لحاظ وزن وجود ندارد
بایدتمام کلمات بسم الله رحمن الرحیم با کسره خوانده شود