بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
خرد هر کجا گنجی آرد پدید
ز نام خدا سازد آنرا کلید
خدای خردبخش بخردنواز
همان ناخردمند را چارهساز
رهاییده ِ بستگان سخُن
تواناکُنِ ناتوانان کُن
نهان آشکارای درون و برون
خرد را به درگاه او رهنمون
برارندهٔ سقف این بارگاه
نگارنده نقش این کارگاه
ز دانستنش عقل را ناگزیر
بزرگی و داناییاش دلپذیر
به حکم آشکارا به حکمت نهفت
ستاینده حیران ازو وقت ِ گفت
سزای پرستش پرستنده را
تولّا بدو مرده و زنده را
ورای همه بودهای بود او
همه رشتهای گوهر آمود او
یکی کز دویی حضرتش هست پاک
نه از آب و آتش نه از باد و خاک
همه آفریدهست در هفت پوست
بدو آفرین، کآفریننده اوست
همه بود را هست ازو ناگزیر
به بود کس او نیست نسبتپذیر
بدو هیچ پوینده را راه نیست
خردمند ازین حکمت آگاه نیست
گرت مذهب این شد که بالا بود
ز تعظیم او زیر تنها بود
وگر ذات او زیر گویی که هست
خدا را نخواند کسی زیردست
چو از ذات معبود رانی سخن
به زیر و به بالا دلیری مکن
چو در قدرت آید سخن زان دلیر
که بی قدرتش نیست بالا و زیر
به هرچ آرد از زیر و بالا پدید
سر از خط فرمان نباید کشید
یکی را ز گردون دهد بارگاه
یکی را ز کیوان درآرد به چاه
دلی را فروزان کند چون چراغ
نهد بر دل دیگر از درد داغ
همه بیشییی پیش او اندکیست
بزرگی و خردی به پیشش یکیست
چه کوهی بر او، چه یک کاه برگ
چه با امر او زندگانی چه مرگ
نه گوینده خاکی کس آرد بهدست
نه بر آب نقشی توان نیز بست
جز او کیست که از خاکْ آدم سرشت؟
بر آبْ اینچنین نقش داند نوشت؟
چو ره یاوه گردد، نماینده اوست
چو در بسته باشد، گشاینده اوست
تواناست بر هر چه او ممکن است
گر آن چیز جنبنده یا ساکن است
تنومند ازو جمله کاینات
بدو زنده هر کس که دارد حیات
همه بودی از بود او هست نام
تمام اوست، دیگر همه ناتمام
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرد هر کجا گنجی آرد پدید
ز نام خدا سازد آنرا کلید
هوش مصنوعی: خرد، هر زمان که گنجی را آشکار کند، با ذکر نام خدا، آن را به دست میآورد.
خدای خردبخش بخردنواز
همان ناخردمند را چارهساز
هوش مصنوعی: خداوندی که خرد را میافزاید و با نیکوکاری به انسانها کمک میکند، برای جاهلان و نادانان نیز راه حلی فراهم میآورد.
رهاییده ِ بستگان سخُن
تواناکُنِ ناتوانان کُن
ناتوانانِ کن: درماندگان و ناتوانان عالَم کُن و وجود.
نهان آشکارای درون و برون
خرد را به درگاه او رهنمون
هوش مصنوعی: در دل و ظاهر انسانی، حقیقتی نهفته است که فقط به درگاه او راهنمایی میشود.
برارندهٔ سقف این بارگاه
نگارنده نقش این کارگاه
هوش مصنوعی: این جمله به معنای آن است که کسی که سقف این مکان زیبا را ساخته، همان کسی است که نقش و نگارهای این کارگاه را نیز طراحی کرده است. به عبارتی، خالق این اثر هنری و معمار این بنا یکسان هستند و هر دو کار نشاندهندهٔ هنر و مهارت او هستند.
ز دانستنش عقل را ناگزیر
بزرگی و داناییاش دلپذیر
هوش مصنوعی: از آگاهی او، عقل انسان ناچار به بزرگی و دانش میرسد و این دانش برای دل دلپذیر است.
به حکم آشکارا به حکمت نهفت
ستاینده حیران ازو وقت ِ گفت
هوش مصنوعی: بر اساس حکم واضحی که وجود دارد، حکمت در درون خود نهفته است و ستاینده در زمان سخن گفتن از آن حیران و متعجب میشود.
سزای پرستش پرستنده را
تولّا بدو مرده و زنده را
هوش مصنوعی: سزاوار پرستش کسی است که واقعاً شایستهی محبت و توجه است، و این تعلق خاطر به او، هم مردگان و هم زندگان را تحت تأثیر قرار میدهد.
ورای همه بودهای بود او
همه رشتهای گوهر آمود او
هوش مصنوعی: تو فراتر از همه چیز بودهای و او، که هستیات را به تمامی گره زده، همچون گوهری ارزشمند به زندگیات پیوند میخورد.
یکی کز دویی حضرتش هست پاک
نه از آب و آتش نه از باد و خاک
هوش مصنوعی: کسی که از دوگانگی و جدایی پاک است، نه از آب و آتش و نه از باد و خاک متاثر نمیشود.
همه آفریدهست در هفت پوست
بدو آفرین، کآفریننده اوست
مصرع اول: هرچه در هفت آسمان هست، آفریده و مخلوق است.
همه بود را هست ازو ناگزیر
به بود کس او نیست نسبتپذیر
مصرع دوم: بودِ او شبیه بودِ هیچکس یا هیچچیز دیگر نیست.
بدو هیچ پوینده را راه نیست
خردمند ازین حکمت آگاه نیست
هوش مصنوعی: هیچکس در این مسیر نمیتواند پیش برود، و تنها کسی که با智慧 است از این حقیقت مطلع نیست.
گرت مذهب این شد که بالا بود
ز تعظیم او زیر تنها بود
هوش مصنوعی: اگر دین تو به گونهای است که بالا بودن خود را از بزرگداشت او میدانی، پس تنها بودن در زیر، در واقع چیزی است.
وگر ذات او زیر گویی که هست
خدا را نخواند کسی زیردست
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که وجود خداوند پایینتر از آن است که بگوییم او خداست، هیچکس در مقام پستتر نمیتواند او را بخواند.
چو از ذات معبود رانی سخن
به زیر و به بالا دلیری مکن
هوش مصنوعی: اگر درباره خداوند صحبت میکنی، در گفتارت احتیاط کن و جرأت نداشته باش که به او توهین کنی یا از روی بیاحترامی سخن بگویی.
چو در قدرت آید سخن زان دلیر
که بی قدرتش نیست بالا و زیر
هوش مصنوعی: وقتی که فردی در موقعیت قدرت قرار میگیرد، سخنان او به شدت تأثیرگذار میشود و کسی که در شرایط ضعف است، نمیتواند در بحثهای مهم شرکت کند یا حرفی برای گفتن داشته باشد.
به هرچ آرد از زیر و بالا پدید
سر از خط فرمان نباید کشید
هوش مصنوعی: هر چیزی که از زیر و بالای سطح ظاهر شود، نباید از خط تعیین شده عبور کرد.
یکی را ز گردون دهد بارگاه
یکی را ز کیوان درآرد به چاه
هوش مصنوعی: یکی را خداوند به مقام و جایگاه بلند میرساند، در حالی که دیگری را به زیر میکشاند و به ذلت میاندازد.
دلی را فروزان کند چون چراغ
نهد بر دل دیگر از درد داغ
هوش مصنوعی: اگر کسی قلبی را روشن کند، مانند چراغی که بر دل دیگری میافکنیم، میتواند از درد و زخمهایش بکاهد.
همه بیشییی پیش او اندکیست
بزرگی و خردی به پیشش یکیست
هوش مصنوعی: همه انسانها، چه بزرگ و چه کوچک، در برابر او به اندازه یکدیگرند و تفاوتی میانشان نیست.
چه کوهی بر او، چه یک کاه برگ
چه با امر او زندگانی چه مرگ
هوش مصنوعی: زندگی و مرگ برای او چنان بیاهمیتاند که مثل تحمل یک کوه سنگین یا برداشتن یک کاه بیوزن است.
نه گوینده خاکی کس آرد بهدست
نه بر آب نقشی توان نیز بست
هوش مصنوعی: هیچ شخصی نمیتواند به واسطهی خاکی بودن خود، چیزی ارزشمند به دست آورد و همچنین نمیتواند بر روی آب، نقشی پایدار ایجاد کند.
جز او کیست که از خاکْ آدم سرشت؟
بر آبْ اینچنین نقش داند نوشت؟
هوش مصنوعی: به جز خداوند، چه کسی میتواند انسان را از خاک بیافریند؟ چگونه ممکن است که کسی بتواند چنین نقش زیبایی بر آب بزند؟
چو ره یاوه گردد، نماینده اوست
چو در بسته باشد، گشاینده اوست
نماینده: نمایندهٔ راه، راهنما.
تواناست بر هر چه او ممکن است
گر آن چیز جنبنده یا ساکن است
هوش مصنوعی: هر چیزی که او قادر به انجام دادن باشد، چه متحرک باشد و چه ساکن، با توانایی او انجام میشود.
تنومند ازو جمله کاینات
بدو زنده هر کس که دارد حیات
هوش مصنوعی: خداوند منبع قدرت و زندگی است و همه موجودات زنده به او وابستهاند. هر موجودی که جانی دارد، به لطف او زنده است.
همه بودی از بود او هست نام
تمام اوست، دیگر همه ناتمام
هوش مصنوعی: همه چیز از وجود او به وجود آمده و نام او بر همه چیز سایه انداخته است. در واقع، دیگر چیزها ناقص و ناتمام هستند.
خوانش ها
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده به خوانش فرهاد بشیریان
حاشیه ها
1394/11/19 03:02
ناشناس
خرد هر کجا گنجی ارد پدید زنام خدا سازد آن کلید
1398/04/12 11:07
محمد ابراهیم سرسالاری
چه زیباست کلمات فارسی نابی که در این شعر بکار رفته است.
برارنده در مصرع برارنده سقف این بارگاه
گذارنده ( روی بارگاه سقف گذاشتن)، بالا بردن
بر به معنی روی چیزی ، بالا
برافکندن یا براندازی به معنی از بالا انداختن
کلمه دیگر آمود در همه رشته ای گوهر آمود او
آمود به معنی آراسته