گنجور

شمارهٔ ۶

بگریه گفتمش این عهد را وفایی هست
بخنده دست ز دستم کشید و هیچ نگفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگریه گفتمش این عهد را وفایی هست
بخنده دست ز دستم کشید و هیچ نگفت
هوش مصنوعی: به او گفتم آیا این قولی که داده‌ای راست است و به آن وفا می‌کنی؟ او با خنده دستم را رها کرد و هیچ جوابی نداد.