گنجور

شمارهٔ ۷

محفل عشقش چو می‌آراستند
اول از بیگانگان پیراستند
ساقی آنگه باده در گردش فکند
باده‌ها در سینه‌ها آتش فکند
بادهٔ شوق انجمن‌افروز شد
آتش می باز عالم‌سوز شد
دست جذبه دامن جان‌ها گرفت
اشک حیرت راه دامان‌ها گرفت
آسمان‌ها و زمین‌ها سرخوشند
کز حریفان همان بزم خوشند
از یکی جرعه زمین سرمست شد
هم ز پا افتاد و هم از دست شد
مست افتاده‌ست از خود بی‌خبر
نی شناسد سر ز پا نی پا ز سر
طاقت چرخ از زمین چون بیش بود
در بساط قرب هم زان پیش بود
دورها خورده‌ست و اکنون سرخوش است
از پی دور دگر در گردش است
شخص انسان کز همه کامل‌تر است
ذات او را لطف حق شامل‌تر است
جرعه‌ها نوشیده و پیمانه‌ها
جرعه نه پیمانه نه خمخانه‌ها
نشئهٔ می کرده نه در وی به روز
آگهی او را نه از مستی هنوز
جنبش گردون و آرام زمین
گشته در شخص وجود او ضمین
گر بجنبد عرش فرش راه اوست
از حد امکان برون خرگاه اوست
ور گراید سوی تمکین رای خود
کوه کی جنباندش از جای خود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

محفل عشقش چو می‌آراستند
اول از بیگانگان پیراستند
هوش مصنوعی: مکان عشق او را که می‌آراستند، ابتدا از حضور بیگانگان پاک کردند.
ساقی آنگه باده در گردش فکند
باده‌ها در سینه‌ها آتش فکند
هوش مصنوعی: ای ساقی، زمانی که مشروب را در جام می‌ریزی، این نوشیدنی‌ها آتش عشق و شور را در دل‌ها شعله‌ور می‌سازند.
بادهٔ شوق انجمن‌افروز شد
آتش می باز عالم‌سوز شد
هوش مصنوعی: شراب عشق مانند آتش در جمع فروزان شد و این می‌تواند باعث شعله‌ور شدن چنان احساسی در جهان گردد که همه جا را در می‌گیرد.
دست جذبه دامن جان‌ها گرفت
اشک حیرت راه دامان‌ها گرفت
هوش مصنوعی: دست جاذبه‌ای روح‌ها را به خود جذب کرد و اشک‌های تعجب راه دامن‌ها را گرفت.
آسمان‌ها و زمین‌ها سرخوشند
کز حریفان همان بزم خوشند
هوش مصنوعی: آسمان‌ها و زمین‌ها شادمان هستند زیرا از همراهان و دوستانشان در آن جشن و مهمانی خوشحالند.
از یکی جرعه زمین سرمست شد
هم ز پا افتاد و هم از دست شد
هوش مصنوعی: شخصی با نوشیدن تنها یک جرعه از زمین، عاشق و سرمست شد، طوری که هم از پا افتاد و هم از دست رفت.
مست افتاده‌ست از خود بی‌خبر
نی شناسد سر ز پا نی پا ز سر
هوش مصنوعی: مستی باعث شده که فرد به کلی از خود بی‌خبر باشد؛ او نه می‌داند کجاست و نه درکی از حالتی که در آن قرار دارد. به عبارت دیگر، او به قدری در غفلت و بی‌خبری است که نمی‌تواند تشخیص دهد کدام قسمت از بدنش در کجاست.
طاقت چرخ از زمین چون بیش بود
در بساط قرب هم زان پیش بود
هوش مصنوعی: اگر قدرت و توانایی چرخش فلک بر زمین بیشتر باشد، در عرصه قرب (نزدیکی به حقیقت یا خدا) هم پیش از این وجود داشته است.
دورها خورده‌ست و اکنون سرخوش است
از پی دور دگر در گردش است
هوش مصنوعی: زمان زیادی گذشته و حالا او خوشحال است که به دنبال دور جدیدی می‌گردد.
شخص انسان کز همه کامل‌تر است
ذات او را لطف حق شامل‌تر است
هوش مصنوعی: انسان به عنوان موجودی کامل در نظر گرفته می‌شود و این به دلیل رحمت و محبت خداوند است که بر او سایه افکنده است.
جرعه‌ها نوشیده و پیمانه‌ها
جرعه نه پیمانه نه خمخانه‌ها
هوش مصنوعی: در اینجا به نوشیدن های مکرر اشاره شده است، که نه تنها به مقدار نوشیدنی (پیمانه و جرعه) بلکه به مکان‌هایی که در آن‌ها نوشیده می‌شود (خمخانه) نیز پرداخته شده است. این بیان نشان‌دهنده‌ی تجربه‌ و حالتی از فانتزی و دلخوشی است که فرد در عالم خمخانه و نوشیدنی‌های روح‌انگیز دارد.
نشئهٔ می کرده نه در وی به روز
آگهی او را نه از مستی هنوز
هوش مصنوعی: در حال حاضر او هنوز مستی را تجربه نکرده است و به روزهایی که می‌تواند از آن لذت ببرد، دست نیافته است.
جنبش گردون و آرام زمین
گشته در شخص وجود او ضمین
هوش مصنوعی: حرکت جهان و سکون زمین در وجود او محصور شده است.
گر بجنبد عرش فرش راه اوست
از حد امکان برون خرگاه اوست
هوش مصنوعی: اگر عرش حرکت کند، فرش زیر پای اوست و جایگاه او از محدودیت‌های ممکن فراتر است.
ور گراید سوی تمکین رای خود
کوه کی جنباندش از جای خود
هوش مصنوعی: اگر کسی به سر تسلیم فرود آید، آیا کوه را می‌توان از جایش حرکت داد؟