گنجور

شمارهٔ ۶

تهی کردیم از نامحرمان هم دیده و دل را
فرود آرد کجا تا ساربان از ناقه محمل را
بیا امشب ز ذکر روی او شمعی بزم آریم
ز دل وز یاد زلفش مجمری سازیم محفل را
به سد رنج از خطرها چون گذشتم ای دریغ اکنون
به اول گام این وادی نشان دادند منزل را
نجوید شمع نابینا و گر بینا بود جویا
فروغ وی بود روشن دلیلی شمع محفل را
چو آگاه است او ما غافل ار باشیم به باشد
که از پی می‌رود صیاد آگه صید غافل را
به تلخی جان شیرین بایدت دادن نشاط اکنون
شرابی تلخ جو و آن شاهد شیرین‌شمایل را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تهی کردیم از نامحرمان هم دیده و دل را
فرود آرد کجا تا ساربان از ناقه محمل را
هوش مصنوعی: ما از نگاه و احساسات نامحرمان خود را خالی کرده‌ایم، تا کجا باید به خودمان بیندیشیم، وقتی که راهنما بارها را که در دوش ناقه است، پایین بیاورد؟
بیا امشب ز ذکر روی او شمعی بزم آریم
ز دل وز یاد زلفش مجمری سازیم محفل را
هوش مصنوعی: بیا امشب به یاد چهره‌اش جشن بگیریم و از دل و یاد زلف‌هایش، جشنی برای جمع بسازیم.
به سد رنج از خطرها چون گذشتم ای دریغ اکنون
به اول گام این وادی نشان دادند منزل را
هوش مصنوعی: پس از اینکه از تمام مشکلات و خطرات عبور کردم، اکنون افسوس که در اولین قدم این مسیر، نشانه‌ای از مقصد را نشانم دادند.
نجوید شمع نابینا و گر بینا بود جویا
فروغ وی بود روشن دلیلی شمع محفل را
هوش مصنوعی: شمع نابینا را جستجو نکن، و اگر بینا بود، باید از نور او روشنایی دل خود را طلب کنی و دلیل روشنایی محفل را پیدا کنی.
چو آگاه است او ما غافل ار باشیم به باشد
که از پی می‌رود صیاد آگه صید غافل را
هوش مصنوعی: اگر او از حقیقت امور آگاه باشد، ما اگرچه غافل باشیم، باز بهتر است که مراقب باشیم چرا که صیاد باخبر، به دنبال شکار غافل می‌گردد.
به تلخی جان شیرین بایدت دادن نشاط اکنون
شرابی تلخ جو و آن شاهد شیرین‌شمایل را
هوش مصنوعی: برای داشتن زندگی شیرین، گاهی باید با تلخی‌هایی مواجه شد و این تلخی را به جان خرید. اکنون نوشیدنی تلخی را بیفکن و به جانبازی زیبایی‌ها بپرداز.