شمارهٔ ۱
صبح شد برخیز و برزن دامن خرگاه را
تاز سر بیرون کنیم این خفتن بیگاه را
ساقی گلچهره شاهد بین و غایب شمع را
مهر عالمتاب طالع بین و غارت ماه را
آبی از ساغر بزن بر عشق و در مجمر بسوز
حاصل این عقل غم افزای شادی کاه را
خرمی خواهی زمستی خواه و از بیدانشی
کاسمان بی غم نماند خاطر آگاه را
عقل فکر آموز در عالم نشان از خود ندید
هم نبیند عشق عالم سوز جز الاه را
دیده ناپاک است تا شویی روان کن اشک را
پرده افلاک است تا سوزی بر افروز آه را
خود حجاب عکس ماهی چند داری سر بچاه
سر بر آر از چاه تا بر چرخ بینی ماه را
آبش از سر برگذشت ای همرهان آگه کنید
هم ملامتگوی عاشق هم سلامت خواه را
بر سر زلف درازش عمر بگذارم نشاط
بو که پیوندی کنم این رشتهٔ کوتاه را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبح شد برخیز و برزن دامن خرگاه را
تاز سر بیرون کنیم این خفتن بیگاه را
هوش مصنوعی: صبح شده است، برخیز و پردهی خیمه را کنار بزن تا از ابتدا بیرون برویم و این خواب پراکنده را ترک کنیم.
ساقی گلچهره شاهد بین و غایب شمع را
مهر عالمتاب طالع بین و غارت ماه را
هوش مصنوعی: ای ساقی، آن معشوق زیبا را بنگر که در کنار ماست، و شمع را که در این محفل روشن است، نادیده بگیر. تو دانای بزرگی هستی و میتوانی به روشنی درخشش او را مشاهده کنی و ببیند چطور نور ماه را نیز به زیبایی غارت کرده است.
آبی از ساغر بزن بر عشق و در مجمر بسوز
حاصل این عقل غم افزای شادی کاه را
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به اهمیت عشق و احساسات در زندگی اشاره دارد. با اشاره به این که باید عشق را با شور و شعف تازه کنیم و از دغدغهها و اندوههای عقلانی فاصله بگیریم. در حقیقت، پیام این است که برای رسیدن به شادی واقعی، باید عشق و جذبه را در زندگی تقویت کنیم و به جای فکر کردن به مسائل سنگین، باید به زیباییها و لذتها توجه کنیم.
خرمی خواهی زمستی خواه و از بیدانشی
کاسمان بی غم نماند خاطر آگاه را
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خوشی و شادابی داشته باشی، باید در زمستان نیز به فکر آن باشی و از نادانی دوری کنی، چرا که آدم آگاه هیچ وقت دلش غم نمیگیرد.
عقل فکر آموز در عالم نشان از خود ندید
هم نبیند عشق عالم سوز جز الاه را
هوش مصنوعی: عقل در این جهان که به دنبال یادگیری و دانش است، نتوانسته چیزی از خود نشان دهد و هیچگاه هم نخواهد توانست. عشق، که انرژیزاست و همه چیز را میسوزاند، فقط به حقایق الهی میرسد.
دیده ناپاک است تا شویی روان کن اشک را
پرده افلاک است تا سوزی بر افروز آه را
هوش مصنوعی: چشم ناپاک باید شسته شود تا پاک و همراه با اشک، احساسات را جاری کند. پرده آسمان هم باید با سوز دل و آه، شعلهور شود.
خود حجاب عکس ماهی چند داری سر بچاه
سر بر آر از چاه تا بر چرخ بینی ماه را
هوش مصنوعی: تو به خاطر حجاب و پنهان شدن، از دیدن زیباییها و امکاناتی که در اطرافت هست، محروم شدهای. اگر از این حجاب و محدودیت خود بیرون بیایی و قدری تلاش کنی، میتوانی زیباییهای زندگی را ببینی و از آنها بهرهمند شوی.
آبش از سر برگذشت ای همرهان آگه کنید
هم ملامتگوی عاشق هم سلامت خواه را
هوش مصنوعی: به دوستان آگاه بگویید که وضعیت برای عاشق به خطر افتاده است؛ هم او که ملامت میشود و هم کسی که برای او خیر و سلامتی میخواهد.
بر سر زلف درازش عمر بگذارم نشاط
بو که پیوندی کنم این رشتهٔ کوتاه را
هوش مصنوعی: برای زیبایی و دلنشینی زلف بلند او، حاضر هستم عمر خود را به خطر اندازم. امیدوارم که این فرصت را پیدا کنم تا رابطهٔ کوتاهمدت خود را با او عمیقتر کنم.