گنجور

شمارهٔ ۴۹۵

از نصیحت برفروزد روی تو
از شکر گردد ترش ابروی تو
چند گرم خشم و بی باکی شدن
روی تو در آتشست از خوی تو
با می ما مشگ تو آمیختند
رنگ ما نگرفتی و ما بوی تو
تا که پا از خانه بیرون می نهم
در بیابان می رمد آهوی تو
گریم و خاک رهت شویم به اشک
جای خود گم کرده ام در کوی تو
گه گهم از رشحه ای سیراب کن
آب خوبی نیست کم در جوی تو
تحفه ای زان حقه مرهم فرست
تا دلم بگشاید از پهلوی تو
بهر دفع مرگ حرز جان کنم
گر خدنگی یابم از بازوی تو
دوستان را پشت بر صحبت مکن
روی دل دارد «نظیری » سوی تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از نصیحت برفروزد روی تو
از شکر گردد ترش ابروی تو
هوش مصنوعی: اگر نصیحتی به تو گفته شود، باعث می‌شود چهره‌ات درخشان‌تر شود و ابرویت به خاطر شیرینی آن نصیحت کمی دچار تلخی گردد.
چند گرم خشم و بی باکی شدن
روی تو در آتشست از خوی تو
هوش مصنوعی: چند بار خشم و جسارت تو از ویژگی‌های درونیت می‌سوزد و به آتش تبدیل می‌شود.
با می ما مشگ تو آمیختند
رنگ ما نگرفتی و ما بوی تو
هوش مصنوعی: با می شراب، عطر مشک تو را در هم آمیختند، اما رنگ و بوی ما تحت تأثیر آن قرار نگرفته است.
تا که پا از خانه بیرون می نهم
در بیابان می رمد آهوی تو
هوش مصنوعی: هر زمان که از خانه خارج می‌شوم، گویی آهوی تو در دشت‌ها به سمت من می‌آید.
گریم و خاک رهت شویم به اشک
جای خود گم کرده ام در کوی تو
هوش مصنوعی: با اشک‌هایم در مسیر تو جایی پیدا کنم و خودم را گم کرده‌ام در کوی تو.
گه گهم از رشحه ای سیراب کن
آب خوبی نیست کم در جوی تو
هوش مصنوعی: گاهی اوقات با یک جرعه از طراوت و زیبایی، تشنگی‌ام را برطرف کن؛ زیرا آب خوب در جوی تو کم نیست.
تحفه ای زان حقه مرهم فرست
تا دلم بگشاید از پهلوی تو
هوش مصنوعی: از آن محبوب زیبای خاص، هدیه‌ای بفرست تا دلم از عشق تو شاد شود و احساس خوشایندی پیدا کنم.
بهر دفع مرگ حرز جان کنم
گر خدنگی یابم از بازوی تو
هوش مصنوعی: برای دفع مرگ، از جان خودم محافظت می‌کنم، اگر بتوانم تیری از بازوی تو به دست بیاورم.
دوستان را پشت بر صحبت مکن
روی دل دارد «نظیری » سوی تو
هوش مصنوعی: دوستانت را از خود دور نکن، زیرا آنها دلشان برای تو تنگ شده است.