گنجور

شمارهٔ ۴۷۲

دلم شد زودرنج آزار او کن
تغافل گونه ای در کار او کن
به کوشش درنمی گیرد چراغم
شررواری حرارت یار او کن
گلابی پاش بر دلق وجودم
چو گل آغشته پود و تار او کن
سخن کز پختگی رنگی ندارد
اگر معجز بود انکار او کن
کسی کز روی آگاهی زند حرف
به جان دست ار دهد ایثار او کن
نگه سرهنگ کم آزار حسن است
غضب را شحنه بازار او کن
اساس حسن داری ساده از مهر
مثال نقش بر دیوار او کن
نفس کز تفتگی تابی ندارد
گر از عیسی بود زنار او کن
«نظیری » را مسوز از داغ حرمان
ترحم بر دل افگار او کن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم شد زودرنج آزار او کن
تغافل گونه ای در کار او کن
هوش مصنوعی: دل من از هر بی‌احساسی و آزار او ناراحت و زود رنج است. بهتر است با ظاهری بی‌تفاوت و نادیده گرفتن کارها و رفتارهای او برخورد کنم.
به کوشش درنمی گیرد چراغم
شررواری حرارت یار او کن
هوش مصنوعی: من با تلاش و کوشش، نمی‌توانم شعله‌ای از عشق و حرارت یار او را به وجود آورم.
گلابی پاش بر دلق وجودم
چو گل آغشته پود و تار او کن
هوش مصنوعی: بر وجود من مانند گلابی که روی گل‌ها می‌نشیند، پاشیده شو و تار و پودم را معطر کن.
سخن کز پختگی رنگی ندارد
اگر معجز بود انکار او کن
هوش مصنوعی: اگر سخنی به اندازه کافی پخته و عمیق نباشد، ارزش چندانی ندارد. حتی اگر به نظر می‌رسد که این سخن شگفت‌انگیز است، باز هم می‌توان آن را نادیده گرفت.
کسی کز روی آگاهی زند حرف
به جان دست ار دهد ایثار او کن
هوش مصنوعی: کسی که با علم و دانایی صحبت می‌کند، اگر به تو کمک کند و جان خود را به خطر بیندازد، باید به او ارج و قرب بگذاری و تقدیرش کنی.
نگه سرهنگ کم آزار حسن است
غضب را شحنه بازار او کن
هوش مصنوعی: نگاه سرهنگ حسن کم آزار است، پس خشم را به شحنه بازار او بسپار.
اساس حسن داری ساده از مهر
مثال نقش بر دیوار او کن
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی واقعی ساده و بی‌پیرایه است، مانند نقشی که از عشق بر دیوار می‌زنیم.
نفس کز تفتگی تابی ندارد
گر از عیسی بود زنار او کن
هوش مصنوعی: نفس که تحمل گرما را ندارد، حتی اگر از عیسی باشد، باید از آن دوری جست.
«نظیری » را مسوز از داغ حرمان
ترحم بر دل افگار او کن
هوش مصنوعی: عزیزم را از شدت درد و ناامیدی نسوزان، بلکه بر دل غمگین او رحم کن.