گنجور

شمارهٔ ۳۱۶

خسته را فاتحه‌ای از لب خندان تو بس
تشنه را مژده‌ای از چشمه حیوان تو بس
بهر در شور شر افتادن سودازدگان
هر سحر شورشی از زلف پریشان تو بس
ما ننالیم که حسن تو به ما کام نداد
دست حسن تو ازین ظلم به دامان تو بس
شاهد دولت ما بی سر و سامانی چند
این که فیروز نرفتیم ز میدان تو بس
قصه بسیار شد از بهر قبول سخنم
اثر چاشنیی از نمک خوان تو بس
عطش بادیه و جوع بیابان دارم
جرعه زمزمی از چاه زنخدان تو بس
جام پر نوش شکوه تو رقیب تو بس است
پرده بردار حیای تو نگهبان تو بس
خواب ما طاعت شب بستر ما سجادست
صبحدم قبله ما چاک گریبان تو بس
بر تو حسن سخن امروز «نظیری » ختم است
هرکه برهان طلبد قول تو برهان تو بس

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خسته را فاتحه‌ای از لب خندان تو بس
تشنه را مژده‌ای از چشمه حیوان تو بس
هوش مصنوعی: چهره‌ی خندان تو برای کسی که خسته است مانند فاتحه‌ای است، و برای کسی که تشنه است، خبری خوش از چشمه‌ی حیات توست.
بهر در شور شر افتادن سودازدگان
هر سحر شورشی از زلف پریشان تو بس
هوش مصنوعی: هر صبح، شیدایان به خاطر زیبایی و دلربایی‌های تو دچار هیاهو و شور و شر می‌شوند.
ما ننالیم که حسن تو به ما کام نداد
دست حسن تو ازین ظلم به دامان تو بس
هوش مصنوعی: ما شکایت نمی‌کنیم که زیبایی تو به ما نرسید، زیرا نفس زیبایی تو به این ظلمی که بر ما رفته، آنقدر ارزشمند است که بر دامن تو بیفتد.
شاهد دولت ما بی سر و سامانی چند
این که فیروز نرفتیم ز میدان تو بس
هوش مصنوعی: عشق و محبت ما دچار ناپایداری و بی‌نظمی‌های زیادی شده است، اما این نکته که ما از میدان عشق تو پیروز و خرم بیرون نرفته‌ایم، خود نشان‌دهنده اهمیت و ارزش تو برای ماست.
قصه بسیار شد از بهر قبول سخنم
اثر چاشنیی از نمک خوان تو بس
هوش مصنوعی: داستان‌های زیادی برای قبول کردن حرف‌هایم وجود دارد، اما چاشنی‌ای که بر روی کلام تو است، تأثیر بیشتری دارد.
عطش بادیه و جوع بیابان دارم
جرعه زمزمی از چاه زنخدان تو بس
هوش مصنوعی: من در دل دشت و بیابان تشنه‌ام و از گرسنگی رنج می‌برم؛ اما یک قطره از آبی که از چاه عشق تو برمی‌خیزد برایم کافیست.
جام پر نوش شکوه تو رقیب تو بس است
پرده بردار حیای تو نگهبان تو بس
هوش مصنوعی: شراب پر از زیبایی تو، برای رقبا کافی است. پس پرده‌برداری کن؛ شرم و حیا تو، خود محافظت کننده تو است.
خواب ما طاعت شب بستر ما سجادست
صبحدم قبله ما چاک گریبان تو بس
هوش مصنوعی: در خواب، ما به عبادت می‌پردازیم و بستر خواب ما به سجده می‌افتد. در صبح، قبله ما چاک گریبان توست.
بر تو حسن سخن امروز «نظیری » ختم است
هرکه برهان طلبد قول تو برهان تو بس
هوش مصنوعی: امروز زیبایی کلام در تو به اوج خود رسیده است و هر کسی که بخواهد دلیل و برهانی پیدا کند، کافی است به سخنان تو گوش کند؛ سخنان تو خود دلیل و برهان است.