شمارهٔ ۳۰۸
گشود ابر بغل بر چمن سپاس سپاس
ز زیر پرده برآمد عروس خوش انفاس
کنار دشت و چمن شد پر از کرامت ابر
هزار شکر که عالم برآمد از افلاس
کنون چو مهره طاسست پر نگار زمین
پریر اگرچه چمن بود ساده چون ته طاس
سحاب غوطه به دریا همی زند هر دم
تفرجیست که زاهد فتاده در وسواس
کسی به ساقی بدمست ما نمی گوید
که می همه به زمین ریخت کج مگردان کاس
بیا که دامن سرو و گلی به دست آریم
همین که فرش گیاه هست گو مباش پلاس
به جود ابر برقصیم و زیر پای کنیم
سخاوتی که بود بسته شمار و قیاس
ز مال و مملکتش پاس و امن برخیزد
شهی که خاطر دوریش را ندارد پاس
سؤال فیض «نظیری » ز کوه و صحرا کن
که بوی خیر نمی آید از رواق و اساس
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گشود ابر بغل بر چمن سپاس سپاس
ز زیر پرده برآمد عروس خوش انفاس
هوش مصنوعی: ابر به آرامی کنار رفت و چمن را نمایان کرد. از زیر پرده، عروس خوشبو و زیبا به جهان بیرون آمد.
کنار دشت و چمن شد پر از کرامت ابر
هزار شکر که عالم برآمد از افلاس
هوش مصنوعی: در کنار دشت و چمن، ابرها با کرامت و عظمت خود پر شدهاند و به خاطر وجود آنها، آسمان بالای زمین پر از نعمت و برکت است، در حالی که جهان به کمبود و فقر خود آگاه است.
کنون چو مهره طاسست پر نگار زمین
پریر اگرچه چمن بود ساده چون ته طاس
هوش مصنوعی: اکنون زمین مانند زمین بازی است که پر از نقش و نگار است، اگرچه چمن ساده و بیپیرایه به نظر میرسد، اما مثل ته تاس، در واقع به شکلی دیگر جلوه میکند.
سحاب غوطه به دریا همی زند هر دم
تفرجیست که زاهد فتاده در وسواس
هوش مصنوعی: ابرها هر لحظه به دریا میزنند و غوطهور میشوند. این تماشا برای زاهدی است که در تردید و وسواس گرفتار شده است.
کسی به ساقی بدمست ما نمی گوید
که می همه به زمین ریخت کج مگردان کاس
هوش مصنوعی: هیچکس به ساقی مست ما نمیگوید که چرا جام شراب را به زمین میریزی، پس آن را نلرزان و درست نگهدار.
بیا که دامن سرو و گلی به دست آریم
همین که فرش گیاه هست گو مباش پلاس
هوش مصنوعی: بیایید با هم گل و گیاه را جمع کنیم و از زیباییهای طبیعی بهرهمند شویم. در این لحظه که زمین پر از سبزی است، نگذارید که با چیزهای بیارزش خود را مشغول کنید.
به جود ابر برقصیم و زیر پای کنیم
سخاوتی که بود بسته شمار و قیاس
هوش مصنوعی: بیایید با generosity ابرها برقصیم و زیر پای خود، سخاوتی را که تا به حال سنجیده و اندازهگیری کردهایم، بگذاریم.
ز مال و مملکتش پاس و امن برخیزد
شهی که خاطر دوریش را ندارد پاس
هوش مصنوعی: پادشاهی که نتواند از دوری عزیزانش آرامش داشته باشد، هرگز نمیتواند از مال و حکومتش به خوبی محافظت کند و امنیت را برقرار سازد.
سؤال فیض «نظیری » ز کوه و صحرا کن
که بوی خیر نمی آید از رواق و اساس
هوش مصنوعی: از کوه و دشت بپرس که آیا در اینجا خبری از خوبی و نیکی هست، زیرا در مکانهای معروف و معتبر اثری از خوبی دیده نمیشود.