گنجور

شمارهٔ ۲۸۰

دارم دلی ز طایر وحشی رمیده تر
هرچند دورتر ز کسان آرمیده تر
تا آن خدنگ قامت از آغوش من برفت
پشتم شکسته تر شد و قدم خمیده تر
خونی که حکم بود بریزد خطا نشد
چندان که داشت دامن عصمت کشیده تر
آن جا که شحنه تو به درگاه می برد
شاهد ز عاشقست گریبان دریده تر
خورشید از کمال تو تکبیر می کشد
ماه از تو کس ندیده تمام آفریده تر
دندان زد هزار امیدم به درگهت
از سگ گزیده سر کوبم گزیده تر
خاری که در ره تو به خاطر شکسته بود
هرچند بیش کافتمش شد خلیده تر
در کام ناروایی عشق پری وشی
از سحر کرده ام به غرض نارسیده تر
نازان مرو که بار علایق گذاشتی
هستی تعلقست «نظیری » جریده تر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارم دلی ز طایر وحشی رمیده تر
هرچند دورتر ز کسان آرمیده تر
هوش مصنوعی: من دلی دارم مانند پرنده‌ای وحشی که از دست رفته و دور است، هرچند هر چه بیشتر از دیگران فاصله بگیرد، آرام‌تر می‌شود.
تا آن خدنگ قامت از آغوش من برفت
پشتم شکسته تر شد و قدم خمیده تر
هوش مصنوعی: زمانی که آن تیر تکان‌دهنده، از آغوش من دور شد، حس کردم که بار سنگینی بر دوشم افتاده و قدم‌هایم نیز ناامیدتر و خمیده‌تر شده است.
خونی که حکم بود بریزد خطا نشد
چندان که داشت دامن عصمت کشیده تر
هوش مصنوعی: خونی که به ناحق ریخته شد، تأثیری کمتر از آنچه که باید داشت، چون عفت و احترام در این ماجرا بیشتر لطمه خورده است.
آن جا که شحنه تو به درگاه می برد
شاهد ز عاشقست گریبان دریده تر
هوش مصنوعی: در آن مکان که نگهبان تو را به درگاه می‌آورد، نشانه‌ای از عشق دیده می‌شود که سرانجام با درد و رنج بیشتری همراه است.
خورشید از کمال تو تکبیر می کشد
ماه از تو کس ندیده تمام آفریده تر
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر کمال و زیبایی تو شگفت‌زده است و ماه نمی‌تواند هیچ موجودی را به زیبایی و تمامیت تو بیابد.
دندان زد هزار امیدم به درگهت
از سگ گزیده سر کوبم گزیده تر
هوش مصنوعی: من از شدت ناامیدی و درد، دندان به دندان زدم و بارها امیدوار بودم که به کمک تو برسم، اما در عوض، زخم و آزار بیشتری دیدم.
خاری که در ره تو به خاطر شکسته بود
هرچند بیش کافتمش شد خلیده تر
هوش مصنوعی: خاری که در مسیر تو باعث زحمت و آسیب من شده بود، هرچه بیشتر تلاش کردم تا آن را از خود دور کنم، بیشتر زخم خوردم و درد کشیدم.
در کام ناروایی عشق پری وشی
از سحر کرده ام به غرض نارسیده تر
هوش مصنوعی: من در دل عشق بی‌وفا، دختری زیبا را با جادو فریب داده‌ام تا به هدفم نرسم و بیشتر در بدبختی بمانم.
نازان مرو که بار علایق گذاشتی
هستی تعلقست «نظیری » جریده تر
هوش مصنوعی: دلتنگی نکن، زیرا تو بار سنگین احساسات را بر دوش می‌کشی. وجود تو به تعلقات وابسته است و باید توجه کنی که باید رهایی یابی.