شمارهٔ ۲۷
بانگ نی می برد ز هوش مرا
می دهد می ز راه گوش مرا
ناله نای تا حریم وصال
می برد بر کنار و دوش مرا
مادرم نای و من چو طفل رضیع
صوت او می کند خموش مرا
نخل نخلست نای پنداری
می چشاند به نیش نوش مرا
مطرب می گسار در نظر است
نیست حاجت به می فروش مرا
سر غیبم درون پرده راز
نغمه می آورد به جوش مرا
چون سماعم نقاب بردارد
نشود شرم روی پوش مرا
غزل مطربم به وجد آورد
جان رود بر سر خروش مرا
جوش زد در درون «نظیری » حرف
کاش بودی سخن نیوش مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بانگ نی می برد ز هوش مرا
می دهد می ز راه گوش مرا
هوش مصنوعی: صدای نی مرا به دنیای دیگری می برد و به من احساساتی می دهد که از طریق شنیدن آن به وجود میآید.
ناله نای تا حریم وصال
می برد بر کنار و دوش مرا
هوش مصنوعی: صدای ناله نای یا ساز، به سمت حریم وصال و ارتباط عاشقانه میرود و مرا در کنار و در آغوش خود میکشد.
مادرم نای و من چو طفل رضیع
صوت او می کند خموش مرا
هوش مصنوعی: مادرم همچون نی مینوازد و من مثل کودکی شیرخوار به صدای او گوش میدهم و سکوت میکنم.
نخل نخلست نای پنداری
می چشاند به نیش نوش مرا
هوش مصنوعی: درخت نخل همانند نای است که گویی به من شراب خوشمزهای میدهد و طعم شیرینی را در کامم مینشاند.
مطرب می گسار در نظر است
نیست حاجت به می فروش مرا
هوش مصنوعی: این بیت به معنی این است که در حال حاضر، حضور و نوازندگی موسیقیدان و شیوایی او برای من اهمیت بیشتری دارد و نیازی به خریدن نوشیدنی از فروشندۀ شراب احساس نمیکنم.
سر غیبم درون پرده راز
نغمه می آورد به جوش مرا
هوش مصنوعی: غیب به من از درون پردهای خبرهایی میآورد که مرا به شور و هیجان میاندازد.
چون سماعم نقاب بردارد
نشود شرم روی پوش مرا
هوش مصنوعی: زمانی که سماع میکند و حجابها را کنار میزند، دیگر هیچ شرمی برای من باقی نمیماند که روی خود را بپوشانم.
غزل مطربم به وجد آورد
جان رود بر سر خروش مرا
هوش مصنوعی: غزل من روح را به شادی و نشاط میآورد و به حالتی پرشور و پرخروش میرسد.
جوش زد در درون «نظیری » حرف
کاش بودی سخن نیوش مرا
هوش مصنوعی: نظیری در دلش از شنیدن حرفی به شدت احساساتی شده و آرزو میکند که ای کاش کسی به حرفهای او گوش میکرد.