گنجور

شمارهٔ ۲۵۵

عیشم خوش از آن شعله افروخته باشد
نقلم دل ریش و جگر سوخته باشد
از محنت لب بستنم آن کس شود آگه
کز تیغ جفا چاک دلی دوخته باشد
در عرصه گلزار کند ناله ز تنگی
مرغی که به کنج قفس آموخته باشد
نیکوییی ما در ره بازار خریدند
عیبش به متاعیست که نفروخته باشد
محتاجی ما باعث آسایش ما شد
غارت نخورد هرکه نیندوخته باشد
گرمی مفروشید که در مجمع ما نیست
شمعی که نه از سوز خود افروخته باشد
از صدق نفس چند زنی لاف «نظیری »
مشکت همه سرب و جگرسوخته باشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عیشم خوش از آن شعله افروخته باشد
نقلم دل ریش و جگر سوخته باشد
هوش مصنوعی: زندگی من به خاطر آتش عشق و شور و شوقی که در دلم دارم، شیرین است؛ حتی اگر دلم شکسته و جگرم داغ دیده باشد.
از محنت لب بستنم آن کس شود آگه
کز تیغ جفا چاک دلی دوخته باشد
هوش مصنوعی: کسی که از درد و رنجی که تحمل کرده‌ام باخبر شود، متوجه می‌شود که دل من از تلاش برای تحمل زخم‌ها دوخته شده است.
در عرصه گلزار کند ناله ز تنگی
مرغی که به کنج قفس آموخته باشد
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که در قفس اسیر شده و به تنگی و محدودیت خود عادت کرده، در میان گلزار و زیبایی‌ها فقط ناله و شکایت می‌کند.
نیکوییی ما در ره بازار خریدند
عیبش به متاعیست که نفروخته باشد
هوش مصنوعی: خوبی ما در بازار مورد توجه قرار می‌گیرد، اما عیبی که ممکن است داشته باشیم به کالاهایی برمی‌گردد که به فروش نرود.
محتاجی ما باعث آسایش ما شد
غارت نخورد هرکه نیندوخته باشد
هوش مصنوعی: نیازمندی ما موجب آرامش ما شد؛ هر کسی که هیچ ذخیره‌ای نداشته باشد، مورد خطر و آسیب قرار نمی‌گیرد.
گرمی مفروشید که در مجمع ما نیست
شمعی که نه از سوز خود افروخته باشد
هوش مصنوعی: اگر در جمع ما شمعی وجود ندارد که از گرما و سوز خود روشنایی ببخشد، باید حرارت و گرما را در دل‌های خود ایجاد کنیم.
از صدق نفس چند زنی لاف «نظیری »
مشکت همه سرب و جگرسوخته باشد
هوش مصنوعی: اگر از روی صداقت و راست‌گویی مدام از خودت شیوه‌های خاصی بگویی، به خاطر داشته باش که تمام آن‌ها می‌توانند ناشی از درد و رنج واقعی باشند.