شمارهٔ ۴۱ - یک قصیده
ای جلالت خلوت از اغیار تنها ساخته
حکمت تو از کرم دی کار فردا ساخته
پرده از روی صفات ذات خود برداشته
آنچه پنهان بود در علم آشکارا ساخته
عقل کل بگشوده بر خورشید ذاتت روزنی
وز فروغش دیده هر ذره بینا ساخته
شحنه عشقت نشسته بر سر بازار کون
درسگاه عقل را دکان سودا ساخته
در بدایت عشق را از شور حسن انگیخته
وز ریاح انس انسان روح پیدا ساخته
عشق صورت کن سروده در طربگاه شهود
روح راه رقص بر آهنگ آوا ساخته
رقص خود از عشق دیده صوت عشق از شور حسن
پس خزیده از سماع و قطع غوغا ساخته
اندرین ره آن که منزل دیده و واصل شده
تا نهایت رفته و مقطع ز مبدا ساخته
عقل را بین کاندرین صحرای پرخوف و خطر
صید گنجشگی نکرده رام عنقا ساخته
بحر ژرف و، ریسمان کوتاه و، غواص اعجمی
وین قضا در قعر یم لؤلؤ لالا ساخته
راه بر شمشیر و شاهد در حصار آتشین
عشق عاشق را به رفتن بی محابا ساخته
کس نبیند بدر رخسار تو الا در حجاب
گرچه دل افزون دریده پرده اخفا ساخته
در ازل یک در بیضا کرده پیدا از وجود
در بیضا آب کرده بحر خضرا ساخته
دم زده بحر و پدید آورده ابر قطره بار
بسته قطره بحر پر لولوی لالا ساخته
کرده چندین صورت از یک جوهر اصلی پدید
یک حقیقت این همه شکل آشکارا ساخته
آفریده کل عالم را ز جزو نقطه ای
وی عجب کل جای در هر جزو اجزا ساخته
بی درون و بی برون بگرفت بیرون و درون
ماورای شیب و بالا شیب و بالا ساخته
نظم امکان و وجوب آورده افلاطون عشق
عقل نشکافد که این معنی معما ساخته
آن که شیرین گوست بر کج مج زبانان گو مخند
کاندرین پرده مگس آهنگ عنقا ساخته
داستان واجب و ممکن بجز یک حرف نیست
بر زبان آورده چون الکن مثنا ساخته
کرده خود وصف کمال ذات خود در هر زبان
ذات خود را در حجاب خویش گویا ساخته
گاه عذرا بوده و در کار وامق کرده ناز
گاه وامق گشته و با داغ عذرا ساخته
از کنار پیر کنعان یوسف صدیق را
خوار و سرگردان سودای زلیخا ساخته
هر که را آورده شور جذبه تو در سماع
جبه و جلباب هستی پاره در پا ساخته
چون هوا تو در خفایا چون سراب اندر نمود
از نمود ما وجود خود هویدا ساخته
ماییی ما در هوای خود نموده چون سراب
بی هوای خویش ما را برده بی ما ساخته
همچو آب زندگی پوشیده از ما روی ما
چون سراب از آب تو با رنگ و سیما ساخته
از که جز ذات تو این ایثار می آید که او
خویش را پوشیده ما را آشکارا ساخته
شکر این شفقت که گوید کز دو عالم ذات تو
گرچه بر سر آمده جا در سویدا ساخته
طبع احیا داده اشیا را به اکسیر وجود
حکمت ذرات عالم را مسیحا ساخته
گشته از دریای فضلت ابر رحمت قطره بار
باطن هر ذره را از علم دریا ساخته
در نهاد ما عبودیت سرشته از الست
نقش آب و خاک ما طوعا اطعنا ساخته
زاصل خلقت داده ما را علم بر هستی خویش
از ازل ما را به ذات خود شناسا ساخته
حکمتت از بهر احداث موالید ثلاث
کرده سفلی امهات و علوی آبا ساخته
هر یکی زان راست طبعان را دوات و خامه ای
داده از طبع و بنان مشغول انشا ساخته
خواسته بر جنس و نوع دفتر مجمل فصول
فصل و ابواب کتاب کل مجزا ساخته
قصه بر خود خوانده و از خود نوشته تا ابد
پاک از تکرار و سهو انشا و املا ساخته
بعد ازان انشا مرکب کرده با هم مفردات
شخص انسان انتخاب کل اسما ساخته
مشت خاکی را به تأثیر صفات خویشتن
اسم اعظم کرده و عین مسما ساخته
کنز اسرار الوهیت نموده هیکلی
نامش آدم کرده حرزش اصطفینا ساخته
تاج فخر علم الاسما نهاده بر سرش
بر سریر اسجدوا از عزتش جا ساخته
بهر انس او که وحشت داشت از حور و ملک
از صراع پهلویش ترکیب حوا ساخته
خطبه حوا و آدم بهر آیین نکاح
از ثنای خویش و نعت احمد انشا ساخته
در شهادت گفته نام مصطفا با نام خویش
علت غایی آدم آشکارا ساخته
عشقبازی بین که بهر یک شجر دهقان صنع
هشت خضرا آفریده هفت غبرا ساخته
گفته از حب حبیب خویش حرفی با عدم
عالم آسوده را پر شور و غوغا ساخته
ای جمالت آب ما را نار حمرا ساخته
خاک ما را برده و باد مسیحا ساخته
در تن ما می پرد جان در هوای وصل تو
بوی گل مرغ قفس را ناشکیبا ساخته
از پی اظهار قدرت طایران قدس را
حکمتت آورده و محبوس دنیا ساخته
صنعت بازیچه ای چندست و ما را همچو طفل
بهر دفع گریه مشغول تماشا ساخته
جادوی دنیا موالید مشعبد کرده جمع
رشته صد تو پدید از تاریکتا ساخته
رشته ها را همچو تار سحر کرده پر گره
هر دم از افسون یکی بسته یکی واساخته
عزت تو «عندنا باق » نوشته بر نگین
«انفدو ما عندکم » نقش رخ ما ساخته
هشت ثابت در مقام خویشتن دایم هوا
جنبش چرخش صبا کردست نکبا ساخته
هرچه از بحر و بر هستی برون آورده سر
خرج وجه «کل شیئی هالک الا» ساخته
کبریات از مغز چشم سالکان راه دین
در بیابان بهر زاغان خوان یغما ساخته
کلک استغنات هرجا خط بحرب الله زده
آیه «نصر من الله » کفر طغرا ساخته
هر کجا جباریت رخش جلال انگیخته
چهره اسلام گم در گرد هیجا ساخته
عاشقانت سینه بر شمشیر کافر می زنند
کز شهادت عشق تو اموات احیا ساخته
منکرانت تیغ بر فرق مجاهد می کشند
کز خطاشان لات و هبلی دست بالا ساخته
امر و نهی تست آن کاقرار و انکاری به او
مؤمن و عابد مطیع گبر خود را ساخته
زآهن یک کان به حکمت کبریای ذات تو
گاه سیف الله گه شمشیر ترسا ساخته
هشته از روی توجه رشته حبل المتین
کفر برقع بافته ایمان مصلا ساخته
گر نخندم در میان گریه کافر نعمتیست
داده غم وز یاد خود تریاق غم ها ساخته
ور نسازم آرزو کوتاه نافرمانی است
عشق را معمار عقل کارفرما ساخته
شادی و اندوه تو بر جان کس کوتاه نیست
هرکسی را جامه عشقت به بالا ساخته
راح روح آمیخته با دردی جسم و حاس
آفریده عشق کان می را مصفا ساخته
دمبدم انفاس رحمانی دمیده بر جهان
بلبل و گل را ازان گویا و بویا ساخته
وقت فکر از حسن اوصاف تو صید انداز عقل
پر ز آهوی معانی دشت و صحرا ساخته
ماه نخشب کرده طالع از چه روشندلان
یوسفان را بر سر آن چاه سقا ساخته
در خطا بگرفته دست ما به شفقت بارها
گرچه قادر بر خطا ما را به عمدا ساخته
داده وهم و حس و عقل وعشق چند اضداد را
زاب و خاک و باد و آتش جلد و اعضا ساخته
کرده چون زیق قوا را در گل حکمت نهان
پس به تکسیر هوا یک یک مجزا ساخته
از غش سفلی برآورده عیار پاک را
برده سوی علوی و اکسیرآسا ساخته
شسته زاب کوثر و تسنیم پاکش بارها
داخل اکسیر کل یعنی هیولا ساخته
عین جوهر کرده یک بار دگر اعراض را
نور جزوی متصل با نور اعلا ساخته
نور اول عقل کل لوح مبینش کرده نام
اصل اشیا ذات مولای مزکا ساخته
خواجه کونین و مقصود دو عالم مصطفی
آن که حقش محرم عرش معلا ساخته
پای بر افلاک از همت نهاده رفرفش
بر سر ره هیبتش جبریل را جا ساخته
زنده از «اوحی الی عبده » دل شب داشته
از «ابیت عند ربی » نزل احیا ساخته
تاج تکریم «لعمرک » حق نهاده بر سرش
خلعت تعظیم «لولاک »ش به بالا ساخته
رؤیت «خیرالهدی حق الیقین »ش کرده دل
بر «صراط المستقیم »ش عقل دانا ساخته
در شهادت کرده حق نامش ردیف نام خویش
پس به ذکر آن جدا مؤمن ز ترسا ساخته
فکر نعتش سوخته ما را به داغ مفلسی
عقل ما را خشک مغز از دود سودا ساخته
گر به حق بستایمش شرکست الحاد و حلول
ور به وصف خلق از همتاش یکتا ساخته
پس همان گویم که در فرقان و انجیل و زبور
بر زبان انبیا جبریل گویا ساخته
ای وجود از نور تو ذرات پیدا ساخته
عقل کل را پرتو ذات تو بینا ساخته
نور تو فایض شده بر عقل طالع گشته روح
نور تو وارد شده بر نقش دنیا ساخته
کوکب نور تو اشیا را شده اصل الاصول
خلق نامش حب خضرا در بیضا ساخته
فیض این نورت به تسلیم ملایک کرده خاص
فیض این نورت به جن و انس مولا ساخته
سید اولاد آدم جبرئیلت خوانده نام
«رحمة للعالمین »ت حق تعالا ساخته
موج حکمت در دل از «عین الیقین »ت کرده جوش
چشمه ز آلایش نموده پاک دریا ساخته
از کتاب «من لدن » علمت ادب آموخته
در دبیرستان «اوادنا»ت دانا ساخته
در حقیقت نکته ای از کلک فضلت بیش نیست
هرچه را انسان مجلد یا مجزا ساخته
گفته در قانون طب حرفی به ترسای طبیب
ز اهل ایمان گشته و زنار را واساخته
زیور لفظ احادیث متین معیار او
حلقه در گوش ادیبان اطبا ساخته
از توجه کرده بیماران باطن را علاج
درد نادانی و دل سختی مداوا ساخته
خواب هرکس در جهان بر شکل بیداری اوست
دیده حق بین تو رؤیت ز رؤیا ساخته
حسن ظاهر نزد باطن در دو دنیا کرده عرض
خواب و مرگ آیینه صغرا و کبرا ساخته
خوانده بر تو صورت امروز را از لوح دی
فضل حق کایینه امروز و فردا ساخته
در ره عرفان به رأفت عقل و حس وهم را
خار خشگ شبهه بیرون از کف پا ساخته
دیده سدر المنتهای معرفت را برگ بر
وادی تحقیق را طی تا به اقصا ساخته
یافته از سابقان بزم عزت برتری
مقعد صدق ملیک مقتدر جا ساخته
کرده بر کل مقامات صفات خود عروج
بر در خلوتسرای ذات مأوا ساخته
در شهود آراسته باطن به آثار جمال
از غبار آیینه خاطر مصفا ساخته
حسن خلق از قرب خالق گشته سر تا پا تمام
هرچه مظهر دیده از ظاهر هویدا ساخته
واله خلق جمیلت عاصی و ترسا شده
حسن رخسارت حکیم و شیخ شیدا ساخته
حلم تو در راه دین بار احد برداشته
وز تنومندی ننالیده به ایذا ساخته
بر ستم گر بازویت نگشاده تیر انتقام
گوهر ثابت به جور سنگ خارا ساخته
قوم عاصی سنگ بر لب های معصومت زده
تو لب خونین به عذر قوم گویا ساخته
مجرمان را کرده از عفو و ترحم توبه کار
کافران را مؤمن از رفق و مدارا ساخته
از فتوت کرده جرم دشمن غدار عفو
گرچه عذر باطنی را دشمن امضا ساخته
تاخته اعرابی از حرص و حماقت بر سرت
تو ز احسانت شتر پر بار خرما ساخته
هر خرابی کز مدینه تا به بحرین آمده
بهر تألیف دلی بی خواهش اعطا ساخته
هر کجا در عهده همت گرفته مشکلی
بوده گر کار دو عالم بی تقاضا ساخته
نا نراند بر زبان الا به نفی غیر حق
از سخاوت آن هم استثنا بالا ساخته
حیدر صفدر که در رزمش قفا دشمن ندید
در صف از تو جسته استظهار و ملجا ساخته
از ثباتت بارها در رزم جمعیت شده
گرچه حرب خصمت از اصحاب تنها ساخته
آدم ار دیدی حیای تو کجا عاصی شدی
شرم تو شرمنده شیطان را ز اغوا ساخته
این حیا در ظل ایمان پرده دار عزتست
هر که را از پرده بیرون دیده رسوا ساخته
آن گه از ایمان حیا را در حمایت آمده
با خدایش کارهای خاص پیدا ساخته
کامل ایمان تر نباشد از تو در عالم کسی
کز حیا خود را ز چشم خویش اخفا ساخته
دیده ای بر مؤمن و کافر به چشم مرحمت
رحمت عالم الهی در دلت جا ساخته
در شب معراج برگشته ز ره هفتاد بار
کار امت را به نزد حق تعالا ساخته
از کمال مهر و شفقت در محل احتضار
امت امت گفته جان تسلیم مولا ساخته
ای تماشاگاه حق مرآت اشیا ساخته
در تواضع قدر حال خویش پیدا ساخته
حق حبیب الله از عزت تو را خواندست و تو
از تواضع نام خود «عبدا شکورا» ساخته
روز رزم از جا نجنبیده ولی هنگام بزم
کودکی دستت اگر بگرفته برپا ساخته
بر معاند ظن لاف «لا نبی بعدی » زده
«ما انا الا بشر» نزل احبا ساخته
هیچگه ناطق نگشته از هوای نفس خویش
بارها بهر صلاح دین به اعدا ساخته
حق به زیر سایبان عصمتت پرورده است
در دلت آداب زهد و عفت ابقا ساخته
در دل شب ها سرشگ دیده معصوم تو
از زلل پاک انبیا را وز خطایا ساخته
عدل از تعدیل اخلاقست وین نسبت تو را
بر خط وسطای حکمت حکم اجرا ساخته
دین تو از عدل میزان حق و باطل شده
شرع تو قانون خود کیش نصارا ساخته
جز از آثار عدالت نیست این کز اعتقاد
متفق در کار دین شرع تو دل ها ساخته
از عدالت کرده در عیش صدیقان اهتمام
حظ خود ایثار بر اصحاب و ابنا ساخته
نعمت کونین را پیشت ملایک کرده عرض
با همه زهدت بلابدی ز دنیا سوخته
جوع و سیری را به نوبت کرده زهدت اختیار
گرچه حق پر از ذهب صحرای بطحا ساخته
کار عالم را کفایت کرده از یک ماجرا
ورد خود در هر دعا «رزقا کفافا» ساخته
کرده در نان جوی امساک بهر قوت خویش
گنج ها را صرف در ایثار و اعطا ساخته
با لزوم زهد آورده به جا حق جهاد
بی درم کار غزایا و سرایا ساخته
لؤلؤ منثور پاشیده ز رویت در وضو
نور بیضا هیئت تابان ز سیما ساخته
اتصال «لی مع الله » کرده حاصل در نماز
«ما سوی الله » را ز استغراق افنا ساخته
از حضور قلب مستغرق به نور حق شده
وز خضوع جسم سر دل هویدا ساخته
از میان برداشته لطف حق استار حجاب
نعمت دنیا و عقبا را مهیا ساخته
شکر عشقت داده بر معراج «عندالله » عروج
ز استقامت جای در صحو از سکارا ساخته
ظاهرا بنموده اعضا در رکوع و در سجود
باطنا غایب مصلی از مصلا ساخته
در نماز از بهر خرسندی امت کرده سهو
لیک سهوت غایب از ادنا به اعلا ساخته
جلوه حق دیده در آیات قرآنی دلت
از تجلی قرائت روشن اعضا ساخته
دیده از ترتیل و تدبیر زبان و دل اثر
مو به مویت را خشوع قلب قرا ساخته
آیه «نون والقلم » را دیده از انوار خویش
سر باطن را به لفظ ظاهر املا ساخته
گرچه رو در کعبه گل گشته ساجد ظاهرا
عرش دل را قبله سرا و ضرا ساخته
از حریم حرمتش جان را نموده محترم
وز صفای صفوتش دل را مصفا ساخته
در طریق عمره از لبیک خونین کرده غسل
گاه احرام از دو عالم دل معرا ساخته
کرده قربانگاه اوصاف مبینت از منا
سیرگاه اوج علوی از معلا ساخته
پر و بال راه بیچون کرده جوع و صوم را
جسم را با روح هم پرواز بالا ساخته
صمت و سمر و جوع را بنهاده بر تقوی بنا
عشق و شوق قرب را از صوم مبنا ساخته
صوم بیداری فزوده از گرانی کرده کم
صوم برده جسم سفلی روح والا ساخته
داده عزت مستحقان را به ارسال زکات
وز ذمایم مال داران را معرا ساخته
خمس و انواع عبادات و زکات فضل خویش
بر جهان احکام و امر و نهی آنها ساخته
از رسالت بر رسولان کرده اعطای درود
وز ولایت بر موالی نشر آلا ساخته
کعبه ای از چار اصل این فضایل کرده راست
سقف آن از چار رکن شرع برپا ساخته
کرده اول رکن را از صدق صدیقی بنا
پس ز رکن عدل فاروقش توانا ساخته
حلم «ذوالنورین » داده رکن سیم را نظام
وز شجاعت مرتضی بنیادش اعلا ساخته
راه آن از پرتو این چار کوکب کرده حام
باب آن را از دوستی آل زهرا ساخته
بخ بخ ای دین محمد کز کمال رفعتت
استوار اجمال ابرار و اجلا ساخته
خه خه ای اعزاز اهل البیت خیرالمرسلین
کز خطا در حس ایزدتان مبرا ساخته
«یا شفیع المذنبین » در ظل احسانم درآر
شرمسارم پیش حق زل و خطایا ساخته
طبع عطشان «نظیری » را صلت بر نعت تست
خود زبان کوتاه از عرض تمنا ساخته
اقتدار توبه و اشگ سحرگاهیش ده
تا کند در جنب «هم مستغفرین » جا ساخته
شمارهٔ ۴۰ - این قصیده در راه مکه معظمه بعد از غارت سارقان مذیل به مدح نواب محمد عزیز اعظم خان منظوم شده: کس به مشهد پروانه ام نماید راهشمارهٔ ۴۲: نبی که معجز ماه دو پیکر آورده
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای جلالت خلوت از اغیار تنها ساخته
حکمت تو از کرم دی کار فردا ساخته
هوش مصنوعی: ای عظمت تو، خلوتگاه تو تنها از افراد دیگر خالی است و حکمت تو از روی لطف و مهربانیات کار فردا را برای ما فراهم کرده است.
پرده از روی صفات ذات خود برداشته
آنچه پنهان بود در علم آشکارا ساخته
هوش مصنوعی: ذات خود را کاملاً نمایان کرده و آنچه که در علم پنهان بود، اکنون به وضوح آشکار ساخته است.
عقل کل بگشوده بر خورشید ذاتت روزنی
وز فروغش دیده هر ذره بینا ساخته
هوش مصنوعی: عقل کامل بر نور وجود تو درخشیده و از تابش آن، تمام موجودات بینایی یافتهاند.
شحنه عشقت نشسته بر سر بازار کون
درسگاه عقل را دکان سودا ساخته
هوش مصنوعی: عشق تو همچون یک فروشنده در بازار وجود نشسته است و عقل را به محلی برای خرید و فروش تبدیل کرده است.
در بدایت عشق را از شور حسن انگیخته
وز ریاح انس انسان روح پیدا ساخته
هوش مصنوعی: در آغاز، عشق از شوق زیبایی به وجود آمده و از طریق دوستی و محبت، روح انسان را شکوفا کرده است.
عشق صورت کن سروده در طربگاه شهود
روح راه رقص بر آهنگ آوا ساخته
هوش مصنوعی: عشق چهرهای زیبا از خود نشان میدهد و در مکانی پر از خوشی و شادی، جایی که روح به حقیقت میرسد، میتواند به رقص درآید و آهنگی سرود کند.
رقص خود از عشق دیده صوت عشق از شور حسن
پس خزیده از سماع و قطع غوغا ساخته
هوش مصنوعی: چون عشق به وجود آمده، رقص من از عشق جاری است و صدای عشق از هیجان زیبایی پنهان شده است. از این حالت وصال و شوق، سروصدای دنیا قطع شده و جشنی روحانی به پا شده است.
اندرین ره آن که منزل دیده و واصل شده
تا نهایت رفته و مقطع ز مبدا ساخته
هوش مصنوعی: در این مسیر، کسی به مقصد میرسد که سفر کرده و تمام مراحل را طی کرده است و همچنین همواره به آغاز سفر خود فکر کرده است.
عقل را بین کاندرین صحرای پرخوف و خطر
صید گنجشگی نکرده رام عنقا ساخته
هوش مصنوعی: عقل در این دشت پر از ترس و خطر، نتوانسته است به راحتی به شکار گنجشکی بپردازد و در عوض به پرندهای افسانهای تبدیل شده است.
بحر ژرف و، ریسمان کوتاه و، غواص اعجمی
وین قضا در قعر یم لؤلؤ لالا ساخته
هوش مصنوعی: عمق دریا بسیار زیاد است، ریسمان برای غواصی کوتاه است و غواص ماهری در این شرایط تلاش میکند تا در ته این دریا به مرواریدهای زیبا دست یابد.
راه بر شمشیر و شاهد در حصار آتشین
عشق عاشق را به رفتن بی محابا ساخته
هوش مصنوعی: عاشق با وجود خطرات و موانع، از عشق و جذابیت معشوق نمیگذرد و با شجاعت به سمت او میرود.
کس نبیند بدر رخسار تو الا در حجاب
گرچه دل افزون دریده پرده اخفا ساخته
هوش مصنوعی: هیچکس جز در حجاب و پرده نمیتواند زیبایی چهرهی تو را ببیند؛ هرچند قلبها به شدت عاشق و مشتاق هستند و پردههای پنهان را شکستهاند.
در ازل یک در بیضا کرده پیدا از وجود
در بیضا آب کرده بحر خضرا ساخته
هوش مصنوعی: در ابتدا، یک در بزرگ به وجود آمد که در آن، آب جمع شده و دریای سبز رنگی پدید آمده است.
دم زده بحر و پدید آورده ابر قطره بار
بسته قطره بحر پر لولوی لالا ساخته
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که، با نفسی که به دریا زده شده، ابرها شکل گرفتهاند و قطرهها باران را میسازند. همچنین اشاره به این دارد که آن قطرهها در واقع بخشی از دریا هستند و به نوعی زیبایی و آرامش را به وجود آوردهاند.
کرده چندین صورت از یک جوهر اصلی پدید
یک حقیقت این همه شکل آشکارا ساخته
هوش مصنوعی: از یک واقعیت واحد، شکلها و صورتهای زیادی به وجود آمدهاند. این نشان میدهد که از یک حقیقت اصلی میتوان اشکال متعدد و مختلفی را به وضوح خلق کرد.
آفریده کل عالم را ز جزو نقطه ای
وی عجب کل جای در هر جزو اجزا ساخته
هوش مصنوعی: خداوند تمام جهان را از یک نقطه کوچک خلق کرده است و جالب اینجاست که در هر بخش کوچکی از این جهان، تمامی وجود را جا داده است.
بی درون و بی برون بگرفت بیرون و درون
ماورای شیب و بالا شیب و بالا ساخته
هوش مصنوعی: این بیت به معنای آن است که وجود و وجودیت ما از درون و بیرون به شکل فراتر از مرزهای معمولی و عادی ساخته شده است. به عبارت دیگر، شخص یا وجودی فراتر از محدودیتها و چارچوبها شکل گرفته است.
نظم امکان و وجوب آورده افلاطون عشق
عقل نشکافد که این معنی معما ساخته
هوش مصنوعی: افلاطون به وجود هماهنگی بین امکان و ضرورت اشاره کرده است، اما عشق به عقل نمیتواند به درستی این مفهوم را درک کند، چرا که این موضوع بسیار پیچیده و اسرارآمیز است.
آن که شیرین گوست بر کج مج زبانان گو مخند
کاندرین پرده مگس آهنگ عنقا ساخته
هوش مصنوعی: آن کس که با زبان شیرین سخن میگوید، به افرادی که از راستای کج سخن میرانند، نگو بخند چون در این پرده، مگسی به دنبال پرندهای افسانهای آمده است.
داستان واجب و ممکن بجز یک حرف نیست
بر زبان آورده چون الکن مثنا ساخته
هوش مصنوعی: داستان واجب و ممکن، فقط یک حرف تفاوت دارد. به خاطر همین، مانند فردی که مشکل گفتاری دارد، نمیتواند درست بیان کند و فقط تنوعی در این دو مفهوم ارائه میدهد.
کرده خود وصف کمال ذات خود در هر زبان
ذات خود را در حجاب خویش گویا ساخته
هوش مصنوعی: خداوند ویژگیهای بینظیر و کمالات خود را در هر زبانی توصیف کرده است و با وجود اینکه خود را در پردهای پنهان نموده، اما به وضوح از آنچه هست میگوید.
گاه عذرا بوده و در کار وامق کرده ناز
گاه وامق گشته و با داغ عذرا ساخته
هوش مصنوعی: گاهی عذرا به ناز و کرشمه در رفتار خود مشغول بوده و گاهی هم وامق در حال داغ و سوزش عشق عذرا به سر میبرده است.
از کنار پیر کنعان یوسف صدیق را
خوار و سرگردان سودای زلیخا ساخته
هوش مصنوعی: یوسف صدیق، با وجود اینکه در کنار پیر کنعان قرار دارد، به خاطر عشق زلیخا دچار حیرت و سردرگمی شده است.
هر که را آورده شور جذبه تو در سماع
جبه و جلباب هستی پاره در پا ساخته
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر جذبه و شگفتی تو در حال شادی و نشئه است، چنان میشود که آن لباس و روپوش وجودش به تکههایی پاره و از هم گسسته تبدیل میشود.
چون هوا تو در خفایا چون سراب اندر نمود
از نمود ما وجود خود هویدا ساخته
هوش مصنوعی: زمانی که تو در پنهانیها هستی، مانند سرابی در نمای ظاهری، وجود خود را با نمای ما آشکار ساختهای.
ماییی ما در هوای خود نموده چون سراب
بی هوای خویش ما را برده بی ما ساخته
هوش مصنوعی: ما در حالت سرمستی خود، به گونهای رفتار میکنیم که مانند یک سراب هستیم؛ در حالی که از حقیقت وجود خود محروم شدهایم و فقط در خیالات و توهمات خود غرق شدهایم.
همچو آب زندگی پوشیده از ما روی ما
چون سراب از آب تو با رنگ و سیما ساخته
هوش مصنوعی: زندگی ما مانند آبی است که در زیر پردهای پنهان شده و همچون سرابی است که تنها تصویرش را از آب تو میگیرد و با رنگ و شکل تو ساخته میشود.
از که جز ذات تو این ایثار می آید که او
خویش را پوشیده ما را آشکارا ساخته
هوش مصنوعی: این ایثار و بخشش از کجا جز ذات تو میسرزند؟ زیرا که آن موجود، خود را پنهان کرده و ما را به وضوح نشان داده است.
شکر این شفقت که گوید کز دو عالم ذات تو
گرچه بر سر آمده جا در سویدا ساخته
هوش مصنوعی: سپاسگزاری میکنم از این محبت و مهربانی که به من نشان داده میشود، حتی اگر در این دنیا و آن دنیا نیز موقعیتی برای من فراهم نشود، باز هم از وجود تو در دل خود جا و مكانی ساختهام.
طبع احیا داده اشیا را به اکسیر وجود
حکمت ذرات عالم را مسیحا ساخته
هوش مصنوعی: طبیعت با روح زندگی به اشیا جان بخشیده و با دانش، تمامی ذرات جهان را به حیات و شفاعت تبدیل کرده است.
گشته از دریای فضلت ابر رحمت قطره بار
باطن هر ذره را از علم دریا ساخته
هوش مصنوعی: از دریای فضلت، ابر رحمت پدید آمده و هر ذرهای را از علم آکنده است. باران علم و حکمت، مانند قطرهای از این دریا به زمین میریزد و آنچه را که درون هر ذره است، غنای علمی میبخشد.
در نهاد ما عبودیت سرشته از الست
نقش آب و خاک ما طوعا اطعنا ساخته
هوش مصنوعی: در وجود ما، بندگی به طور طبیعی وجود دارد و از همان آغاز، به خاطر ترکیب آب و خاک، با رضایت خودمان سرشته شده است.
زاصل خلقت داده ما را علم بر هستی خویش
از ازل ما را به ذات خود شناسا ساخته
هوش مصنوعی: ما از ابتدای خلقت با دانش و آگاهی نسبت به وجود خود آشنا شدهایم و این آگاهی ما را به شناختی از ذات و وجود خود رسانده است.
حکمتت از بهر احداث موالید ثلاث
کرده سفلی امهات و علوی آبا ساخته
هوش مصنوعی: حکمت تو برای ایجاد نسلهای جدید، مادران را در جایگاه پایین و پدران را در جایگاه بالا قرار داده است.
هر یکی زان راست طبعان را دوات و خامه ای
داده از طبع و بنان مشغول انشا ساخته
هوش مصنوعی: هر یک از آن افراد با استعداد و ذوق خاصی که دارند، قلم و دواتی به آنها داده شده تا بتوانند به نوشتن و خلق آثار بپردازند.
خواسته بر جنس و نوع دفتر مجمل فصول
فصل و ابواب کتاب کل مجزا ساخته
هوش مصنوعی: خواسته است که هر بخش و فصل کتابی را به طور جداگانه و مختصر تعریف کند و به نوع و جنس آن نیز توجه کند.
قصه بر خود خوانده و از خود نوشته تا ابد
پاک از تکرار و سهو انشا و املا ساخته
هوش مصنوعی: این داستان به گونهای نوشته شده که هیچگاه تکرار نخواهد شد و همیشه بدون اشتباه و خطا باقی میماند.
بعد ازان انشا مرکب کرده با هم مفردات
شخص انسان انتخاب کل اسما ساخته
هوش مصنوعی: پس از آن، قلم را به حرکت درآورده و واژههای مستقل انسان را برای ساختن تمامی اسمها انتخاب کن.
مشت خاکی را به تأثیر صفات خویشتن
اسم اعظم کرده و عین مسما ساخته
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که انسان میتواند با ویژگیها و صفات خود، حتی یک توده خاکی را به چیزی بزرگ و مهم تبدیل کند و آن را با نام خاصی بشناسد. به عبارت دیگر، قدرت و تأثیر خود را بر چیزهای ساده و بیاهمیت میگذارد و آنها را به جایگاهی والا میسازد.
کنز اسرار الوهیت نموده هیکلی
نامش آدم کرده حرزش اصطفینا ساخته
هوش مصنوعی: خزانهدار رازهای الهی، انسان را به صورت هیکل آفرینش قرار داد و نام او را آدم گذاشت و او را برگزید و تعالی بخشید.
تاج فخر علم الاسما نهاده بر سرش
بر سریر اسجدوا از عزتش جا ساخته
هوش مصنوعی: او با افتخار تاج علم و شناخت نامها را بر سر نهاده و به خاطر عظمتش، بر تخت نشسته است که همه باید برای او سجده کنند.
بهر انس او که وحشت داشت از حور و ملک
از صراع پهلویش ترکیب حوا ساخته
هوش مصنوعی: برای ارتباط با او که از همنشینی با حور و ملائکه احساس ترس میکرد، ترکیبی از زیباییهای زندگی و ویژگیهای انسانی شکل گرفته است.
خطبه حوا و آدم بهر آیین نکاح
از ثنای خویش و نعت احمد انشا ساخته
هوش مصنوعی: خطبهای که درباره حوا و آدم برای مراسم ازدواج خوانده میشود، با ستایش خدا و توصیف پیامبر احمد (ص) نوشته شده است.
در شهادت گفته نام مصطفا با نام خویش
علت غایی آدم آشکارا ساخته
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که وقتی درباره شهادت صحبت میشود، نام پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد (مصطفی)، به همراه نام خود فرد مطرح میشود. این بیان به وضوح نشاندهنده این است که وجود آدمی به عنوان انسانی کامل و دلیل وجودی بشر، با نام و شخصیت پیامبر گره خورده است. در واقع، اهمیت و finalidade زندگی انسان از طریق ارتباط با وجود مقدس پیامبر نمایان میشود.
عشقبازی بین که بهر یک شجر دهقان صنع
هشت خضرا آفریده هفت غبرا ساخته
هوش مصنوعی: عشق بازی میان کسانی است که به خاطر هر درخت، کشاورز بر روی هشت نوع سبز و هفت نوع خاکستری کار کرده است.
گفته از حب حبیب خویش حرفی با عدم
عالم آسوده را پر شور و غوغا ساخته
هوش مصنوعی: کسی از عشق معشوقش به گونهای حرف زده که فضایی آرام و ساکت را پر از شور و هیجان کرده است.
ای جمالت آب ما را نار حمرا ساخته
خاک ما را برده و باد مسیحا ساخته
هوش مصنوعی: جمال و زیبایی تو باعث شده که آب ما به رنگ سرخ دربیاید و خاک ما را به دست باد، به حالت تازه و زندگیبخش درآورد.
در تن ما می پرد جان در هوای وصل تو
بوی گل مرغ قفس را ناشکیبا ساخته
هوش مصنوعی: در وجود ما روحی در تلاش است که به وصال تو برسد و عطر گل، مرغ قفس را به شدت بیتاب کرده است.
از پی اظهار قدرت طایران قدس را
حکمتت آورده و محبوس دنیا ساخته
هوش مصنوعی: دوستان پرندگان آسمانی را به خاطر قدرت خداوندیات و حکمتهایی که داری، از دنیای مادی دور کرده و به حالت محبوس درآوردهای.
صنعت بازیچه ای چندست و ما را همچو طفل
بهر دفع گریه مشغول تماشا ساخته
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که زندگی ما مانند بازیچه ای است که در دست دیگران قرار دارد و ما همانند کودکی هستیم که برای فراموش کردن گریه و ناراحتی خود، تنها سرگرم تماشای این بازیچهها میشویم. در واقع، ما به دلایل مختلف از واقعیت دور شدهایم و مشغول تماشای عواملی هستیم که احساسات ما را منحرف میکند.
جادوی دنیا موالید مشعبد کرده جمع
رشته صد تو پدید از تاریکتا ساخته
هوش مصنوعی: جهانی که پر از جادو و فریب است، باعث شده است که بسیاری از ارتباطات و پیوندهای ظاهری ایجاد شود. از دل تاریکی و نامعلوم، رشتههای متعددی به وجود آمده که هر کدام حاکی از ماجراهایی هستند.
رشته ها را همچو تار سحر کرده پر گره
هر دم از افسون یکی بسته یکی واساخته
هوش مصنوعی: رشتهها به گونهای به هم پیوسته شدهاند که هر لحظه یکی از آنها با جادوئی تازه به هم وصل میشود و دیگری از هم گسسته میشود.
عزت تو «عندنا باق » نوشته بر نگین
«انفدو ما عندکم » نقش رخ ما ساخته
هوش مصنوعی: عزت و ارادت تو در نزد ما دائمی و همیشگی است و این موضوع مانند یک نقش زیبا بر روی نگینی قرار دارد که نشاندهنده زیبایی و مقام ماست. ما به آن چه که در نزد توست، اهمیت میدهیم و زندگی ما به زیبایی تو وابسته است.
هشت ثابت در مقام خویشتن دایم هوا
جنبش چرخش صبا کردست نکبا ساخته
هوش مصنوعی: هشت حالت در شخصیت خود همیشه پا برجا است و هر دم نسیم خوشی، تغییراتی ایجاد کرده است.
هرچه از بحر و بر هستی برون آورده سر
خرج وجه «کل شیئی هالک الا» ساخته
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دریا و خشکی وجود دارد، به خاطر این که همه چیز از بین میرود، به نوعی به دست آمده است.
کبریات از مغز چشم سالکان راه دین
در بیابان بهر زاغان خوان یغما ساخته
هوش مصنوعی: چشمان عابدان و رهمران دین، در بیابان به مانند مغز کوهی از خرد و معرفت، غذای خوشمزهای برای زاغها فراهم کرده است.
کلک استغنات هرجا خط بحرب الله زده
آیه «نصر من الله » کفر طغرا ساخته
هوش مصنوعی: هرچه در جایی نام خدا نوشته شده باشد و نشانهی قدرت و پیروزی الهی باشد، در حقیقت نیرنگی است که برای فریب دادن و به انحراف کشاندن مردم به کار رفته است.
هر کجا جباریت رخش جلال انگیخته
چهره اسلام گم در گرد هیجا ساخته
هوش مصنوعی: هر جا که قدرت و عظمت تو چهرهای درخشان داشته باشد، نشان اسلام در میان هیاهو و غوغا ناپدید میشود.
عاشقانت سینه بر شمشیر کافر می زنند
کز شهادت عشق تو اموات احیا ساخته
هوش مصنوعی: عاشقان عشق تو، با شجاعت و دلیری بر شمشیر دشمنان میزنند، زیرا از عشق تو، جانهای مرده را به زندگی بازمیگردانند.
منکرانت تیغ بر فرق مجاهد می کشند
کز خطاشان لات و هبلی دست بالا ساخته
هوش مصنوعی: منکران با تهمت و اتهام بر سر مجاهدان میزنند، در حالی که خودشان به دلیل اشتباهاتشان قیمتی نمیپردازند و با غرور به رفتارهای نادرست خود ادامه میدهند.
امر و نهی تست آن کاقرار و انکاری به او
مؤمن و عابد مطیع گبر خود را ساخته
هوش مصنوعی: تو فرمان و نهی تو برای کسی به شمار میآید که به او ایمان داشته و در اعمالش مطیع باشد، حتی اگر آن شخص خود را به جای کسی دیگر معرفی کند.
زآهن یک کان به حکمت کبریای ذات تو
گاه سیف الله گه شمشیر ترسا ساخته
هوش مصنوعی: از آهن یک موتور به حکمت عظیم ذات تو، گاهی شمشیر خدا و گاهی شمشیر مسیح ساخته شده است.
هشته از روی توجه رشته حبل المتین
کفر برقع بافته ایمان مصلا ساخته
هوش مصنوعی: با دقت و توجه، پیوندی محکم و استوار از ایمان را بافتهام که همچون پوششی بر کفر قرار دارد و به نوعی فضایی برای نیایش و عبادت فراهم کرده است.
گر نخندم در میان گریه کافر نعمتیست
داده غم وز یاد خود تریاق غم ها ساخته
هوش مصنوعی: اگر در میان اشک و گریه نتوانم بخندم، پس رحمت و نعمتی است که غم به من داده است و از یاد خودم، دوای اندوهها ساختهام.
ور نسازم آرزو کوتاه نافرمانی است
عشق را معمار عقل کارفرما ساخته
هوش مصنوعی: اگر نتوانم آرزوهای خود را به حقیقت برسانم، این به معنای نافرمانی از عشق است، در حالی که عقل به عنوان معمار، به این کار مشغول است.
شادی و اندوه تو بر جان کس کوتاه نیست
هرکسی را جامه عشقت به بالا ساخته
هوش مصنوعی: شادی و غم تو بر روی روح دیگران تاثیری ندارد و هر فردی لباس عشق تو را به تن خود نکرده است.
راح روح آمیخته با دردی جسم و حاس
آفریده عشق کان می را مصفا ساخته
هوش مصنوعی: روح به دلیلی از درد جسمی و احساسات، به عشق آمیخته شده است و این عشق، روح را پاک و صیقلی کرده است.
دمبدم انفاس رحمانی دمیده بر جهان
بلبل و گل را ازان گویا و بویا ساخته
هوش مصنوعی: هر لحظه نفسهای رحمتبار الهی بر جهان میوزد و سبب میشود که بلبل و گل به زیبایی و خوشبویی خود جلوهگر شوند.
وقت فکر از حسن اوصاف تو صید انداز عقل
پر ز آهوی معانی دشت و صحرا ساخته
هوش مصنوعی: زمانی که به ویژگیهای زیبای تو فکر میکنم، عقل من به مانند یک صیاد در دشت و صحرا در جستجوی معانی عمیق و زیبا میباشد.
ماه نخشب کرده طالع از چه روشندلان
یوسفان را بر سر آن چاه سقا ساخته
هوش مصنوعی: ماه مانند نخشب، طالع و سرنوشت روشندلان را روشن کرده و بر سر چاه، سقا را قرار داده است.
در خطا بگرفته دست ما به شفقت بارها
گرچه قادر بر خطا ما را به عمدا ساخته
هوش مصنوعی: ما اغلب به خاطر رحمت و محبت خداوند مرتکب اشتباه میشویم، گرچه خودمان به عمد قادر به انجام خطا هستیم.
داده وهم و حس و عقل وعشق چند اضداد را
زاب و خاک و باد و آتش جلد و اعضا ساخته
هوش مصنوعی: حواس، عقل و احساسات انسانی از ترکیب و تضاد چند عنصر اصلی مانند آب، خاک، باد و آتش به وجود آمدهاند. در واقع، هر یک از این عناصر میتواند ویژگیهای خاصی را در زندگی ما نمایان کند و به شکلگیری وجود انسانی کمک کند.
کرده چون زیق قوا را در گل حکمت نهان
پس به تکسیر هوا یک یک مجزا ساخته
هوش مصنوعی: برخی از دشواریها و رازهای حکمت مانند گلهای خوشبو در جمعی از افکار و آموزهها پنهان شدهاند. این حکمتها به طور دقیق و اختصاصی، به صورت جداگانه تحلیل و بررسی میشوند تا به درک بهتری از آنها دست یابیم.
از غش سفلی برآورده عیار پاک را
برده سوی علوی و اکسیرآسا ساخته
هوش مصنوعی: از ویژگیهای منفی و پست خود را کنار گذاشته و شخصیتی پاک و نیکو به دست آورده که او را به سمت امور بالا و معنوی سوق داده و به نوعی مانند اکسیر، ارزش و کیفیت او را ارتقاء بخشیده است.
شسته زاب کوثر و تسنیم پاکش بارها
داخل اکسیر کل یعنی هیولا ساخته
هوش مصنوعی: آب زلال کوثر و تسنیم بارها در اکسیر کل، به معنای اصل و ماهیت وجود، ترکیب شده و هیولایی را شکل داده است.
عین جوهر کرده یک بار دگر اعراض را
نور جزوی متصل با نور اعلا ساخته
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که مفهوم این بیت به ارتباط و پیوستگی نورهای مختلف اشاره دارد. در اینجا، "نور جزوی" نماد چیزهای مادی و دنیوی است که با "نور اعلا" یا نور بالایی که به معنای علم، معرفت یا حقیقت امر است، ارتباط برقرار کرده و به نوعی با آن تجلی مییابد. به نوعی میخواهد بگوید که مواد و اشیاء دنیوی به وسیله یک حقیقت بالاتر و معنوی شکل گرفته و به هم متصل شدهاند.
نور اول عقل کل لوح مبینش کرده نام
اصل اشیا ذات مولای مزکا ساخته
هوش مصنوعی: نور نخستین، که همان عقل کل است، به روشنی همه چیز را بر روی لوحی نمایان کرده و نامها و ذات اشیا را قرار داده است. این موضوع نشاندهنده آفرینش و خالقیت خداوند است.
خواجه کونین و مقصود دو عالم مصطفی
آن که حقش محرم عرش معلا ساخته
هوش مصنوعی: آن کس که در تمام عالمها مورد هدف و مقصود است، خواجهای که برترین فرد هستی است و خداوند او را به مرتبهای بلند و نزدیک به عرش خود رسانده است.
پای بر افلاک از همت نهاده رفرفش
بر سر ره هیبتش جبریل را جا ساخته
هوش مصنوعی: با ارادهای قوی به اوج آسمانها دست یافته و بالهایش بر فراز راه به نحوی قرار گرفته که جبریل، فرشته بزرگ، تحت تأثیر عظمت او قرار گرفته است.
زنده از «اوحی الی عبده » دل شب داشته
از «ابیت عند ربی » نزل احیا ساخته
هوش مصنوعی: پیام الهی به بندهاش در دل شب، موجب حیات و زندهدلی شده است و این نزول، روح را احیا میکند.
تاج تکریم «لعمرک » حق نهاده بر سرش
خلعت تعظیم «لولاک »ش به بالا ساخته
هوش مصنوعی: تاجی که برای احترام به زندگیات بر سر او قرار گرفته، نشانهای از ارزش و ارادت به تو است، و لباس بزرگی که برای بزرگداشت وجود تو به او داده شده، نشاندهندهی مقام بلند اوست.
رؤیت «خیرالهدی حق الیقین »ش کرده دل
بر «صراط المستقیم »ش عقل دانا ساخته
هوش مصنوعی: دل به تماشای بهترین هدایت و یقین سپرده شده و عقل با دانایی بر راه راست و درست قرار گرفته است.
در شهادت کرده حق نامش ردیف نام خویش
پس به ذکر آن جدا مؤمن ز ترسا ساخته
هوش مصنوعی: در حقانیت شهادت، نام او همواره در کنار نام خداوند قرار دارد. بنابراین ذکر او باعث میشود که مؤمنان به راحتی از غیر مؤمنان متمایز شوند.
فکر نعتش سوخته ما را به داغ مفلسی
عقل ما را خشک مغز از دود سودا ساخته
هوش مصنوعی: فکر و یاد او ما را به شدت ناراحت کرده و سبک زندگی فقیرانهمان را به وضوح نشان میدهد. عقلمان تحت تأثیر افکار مشوش و دود غم و اندوه، دچار خلأ و بیحالی شده است.
گر به حق بستایمش شرکست الحاد و حلول
ور به وصف خلق از همتاش یکتا ساخته
هوش مصنوعی: اگر من او را به حق مدح و ستایش کنم، به معنای این است که در این صورت به شرک، کفر و حلول دچار شدهام. اما اگر او را به عنوان مخلوق توصیف کنم، در حقیقت از او یکتایی ساختهام.
پس همان گویم که در فرقان و انجیل و زبور
بر زبان انبیا جبریل گویا ساخته
هوش مصنوعی: بنابراین، همان چیزی را میگویم که در قرآن، انجیل و زبور به زبان پیامبران و توسط جبرئیل نازل شده است.
ای وجود از نور تو ذرات پیدا ساخته
عقل کل را پرتو ذات تو بینا ساخته
هوش مصنوعی: وجود تو از نور خود همه موجودات را به وجود آورده و عقل کل را با نور ذاتت بینا کرده است.
نور تو فایض شده بر عقل طالع گشته روح
نور تو وارد شده بر نقش دنیا ساخته
هوش مصنوعی: نور تو به عقل تابیده و روح درخشان تو به دنیای ساخته شده راه یافته است.
کوکب نور تو اشیا را شده اصل الاصول
خلق نامش حب خضرا در بیضا ساخته
هوش مصنوعی: ستارهای که نور تو به اشیا داده، اساس و بنیاد خلقت شده است. نام او "حب خضرا" است که در نور سفید (بیضا) شکل گرفته است.
فیض این نورت به تسلیم ملایک کرده خاص
فیض این نورت به جن و انس مولا ساخته
هوش مصنوعی: برکت نور تو، فرشتگان را به تسلیم واداشته و همین نور خاص تو، جن و انسان را مولای خود قرار داده است.
سید اولاد آدم جبرئیلت خوانده نام
«رحمة للعالمین »ت حق تعالا ساخته
هوش مصنوعی: سید اولاد آدم، یعنی پیامبر اسلام، به عنوان رحمت برای جهانیان شناخته شده و نامش در آسمان به وسیله جبرئیل به این صفت معرفی شده است. خداوند با ساختن این عنوان برای او، مقام بلند ایشان را نمایان کرده است.
موج حکمت در دل از «عین الیقین »ت کرده جوش
چشمه ز آلایش نموده پاک دریا ساخته
هوش مصنوعی: اندیشههای عمیق و حکیمانه در دل انسان به طور طبیعی شکل میگیرد و به مانند چشمهای پاک، از آلودگیها دور میشود و به دریای وسیع و خالصی تبدیل میگردد.
از کتاب «من لدن » علمت ادب آموخته
در دبیرستان «اوادنا»ت دانا ساخته
هوش مصنوعی: از کتاب «من لدن» آموختم و از دبیرستان «اوادنا» داناییم را افزایش دادم.
در حقیقت نکته ای از کلک فضلت بیش نیست
هرچه را انسان مجلد یا مجزا ساخته
هوش مصنوعی: در واقع، چیزی که از فضیلتهای تو باقیمانده، بیشتر از آن نیست که انسان بتواند آن را جدا یا مشخص کند.
گفته در قانون طب حرفی به ترسای طبیب
ز اهل ایمان گشته و زنار را واساخته
هوش مصنوعی: در قوانین پزشکی، گفته شده که پزشکان از ایمان و اعتقادات الهی دور شدهاند و به اصول و قواعد غیر دینی روی آوردهاند.
زیور لفظ احادیث متین معیار او
حلقه در گوش ادیبان اطبا ساخته
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کلمات و بیان احادیث به قدری زیبا و محکم هستند که به عنوان معیاری برای سنجش هنرمندان و پزشکان قرار میگیرند و به نوعی به آنان ارزشی میدهند. چنین اصطلاحاتی انگار حلقهای است که در گوش این هنرمندان و پزشکان قرار داده شده تا آنها را به کیفیت و زیبایی کلام متعهد کند.
از توجه کرده بیماران باطن را علاج
درد نادانی و دل سختی مداوا ساخته
هوش مصنوعی: توجه و نگاه بیماران به باطن خود، میتواند راهی برای درمان دردهای ناشی از نادانی و سختی دل باشد.
خواب هرکس در جهان بر شکل بیداری اوست
دیده حق بین تو رؤیت ز رؤیا ساخته
هوش مصنوعی: خواب هر فرد در دنیا به شکل و حالتی که در بیداری دارد، منعکس میشود. دیدی که تو از حقیقت داری، برآمده از خواب و خیال نیست.
حسن ظاهر نزد باطن در دو دنیا کرده عرض
خواب و مرگ آیینه صغرا و کبرا ساخته
هوش مصنوعی: زیبایی ظاهری در برابر زیبایی باطنی در این دو دنیا، خود را نمایان کرده است. خواب و مرگ نیز همچون آینهای کوچک و بزرگ، نقش و نگار این زیباییها را نشان میدهد.
خوانده بر تو صورت امروز را از لوح دی
فضل حق کایینه امروز و فردا ساخته
هوش مصنوعی: امروز، چهرهات را از لوح حکمت الهی میخوانند، زیرا امروز و فردا هر دو به هم پیوستهاند.
در ره عرفان به رأفت عقل و حس وهم را
خار خشگ شبهه بیرون از کف پا ساخته
هوش مصنوعی: در مسیر شناخت عمیق، عقل و احساس به مراتب بالاتری دست یافتهاند و هر نوع شک و تردید را مانند خارهایی خشک از خود دور کردهاند.
دیده سدر المنتهای معرفت را برگ بر
وادی تحقیق را طی تا به اقصا ساخته
هوش مصنوعی: چشم، نشانههای واقعیات را درختی میبیند و در مسیر تحقیق، قدم میزند تا به دورترین نقاط برسد.
یافته از سابقان بزم عزت برتری
مقعد صدق ملیک مقتدر جا ساخته
هوش مصنوعی: از گذشتهها آموختهایم که جایگاه شخصی با افتخار و عظمت متعلق به پادشاه قدرتمند است.
کرده بر کل مقامات صفات خود عروج
بر در خلوتسرای ذات مأوا ساخته
هوش مصنوعی: او با تمام ویژگیهای خود به درجات عالی رسیده و در فضای تنها و بینظیر وجودش، مكانی ساخته است.
در شهود آراسته باطن به آثار جمال
از غبار آیینه خاطر مصفا ساخته
هوش مصنوعی: در درکی که به زیباییهای درونی میرسد، با زیباییهای ظاهری در هم آمیخته شده و از کثیفیهای ذهن پاک و درخشان گشته است.
حسن خلق از قرب خالق گشته سر تا پا تمام
هرچه مظهر دیده از ظاهر هویدا ساخته
هوش مصنوعی: نیکو خلقی از نزدیکی به خداوند به وجود آمده و به تمامی وجود انسان جلوههای زیبا و نمایی نمایان بخشیده است.
واله خلق جمیلت عاصی و ترسا شده
حسن رخسارت حکیم و شیخ شیدا ساخته
هوش مصنوعی: عاشقان زیبایی تو، حالا یا دیوانه شدهاند یا نادان. زیبایی چهرهات موجب شده که دانشمندان و پیران نیز تحت تأثیر قرار بگیرند و شیفتهات شوند.
حلم تو در راه دین بار احد برداشته
وز تنومندی ننالیده به ایذا ساخته
هوش مصنوعی: این بیت به ویژگیهای برجسته یک فرد اشاره دارد که در مسیر دین و اعتقادات خود از صبر و شکیبایی بسیاری برخوردار است. آن شخص به خاطر اعتقاداتش بار سنگینی را بر دوش میکشد و از سختیها و آسیبهای مختلف، شکایت نکرده و به آسانی به چالشها پاسخ میدهد.
بر ستم گر بازویت نگشاده تیر انتقام
گوهر ثابت به جور سنگ خارا ساخته
هوش مصنوعی: هرگز از انتقامجویی دست برندار و در برابر ظلم سکوت نکن، زیرا حقیقت و ارزشها در برابر ستم و سختی، مانند سنگ خارا استوار و نیرومند باقی میمانند.
قوم عاصی سنگ بر لب های معصومت زده
تو لب خونین به عذر قوم گویا ساخته
هوش مصنوعی: مردم نافرمان به معصوم آب Stone ها پرتاب کردند و تو با لبهای خونین و به خاطر آنها، انگار به عذرخواهی مشغول هستی.
مجرمان را کرده از عفو و ترحم توبه کار
کافران را مؤمن از رفق و مدارا ساخته
هوش مصنوعی: تبدیل افرادی که مرتکب جرم شدهاند به کسانی که عفو و رحمت را تجربه کردهاند، و همچنین تغییر دادن کافران به مؤمنان از طریق محبت و نرمخویی.
از فتوت کرده جرم دشمن غدار عفو
گرچه عذر باطنی را دشمن امضا ساخته
هوش مصنوعی: با وجود این که دشمن خیانتکار عذر و بهانهای بیاساس برای خود ساخته، باید با بزرگواری و نیکنظری به او ببخشیم و از خطاهای او بگذریم.
تاخته اعرابی از حرص و حماقت بر سرت
تو ز احسانت شتر پر بار خرما ساخته
هوش مصنوعی: اعرابی با حرص و نادانی به تو حمله کرده و از دلرحمی و کمکهای تو، شتر باربری پر از خرما ساخته است.
هر خرابی کز مدینه تا به بحرین آمده
بهر تألیف دلی بی خواهش اعطا ساخته
هوش مصنوعی: هر خرابی که از شهر مدینه تا بحرین رسیده، برای ایجاد همدلی و ارتباط دلها بیهیچ تمنایی فراهم شده است.
هر کجا در عهده همت گرفته مشکلی
بوده گر کار دو عالم بی تقاضا ساخته
هوش مصنوعی: هر جا که اراده و تلاش انسانی به دنبال حل مشکلی بوده، نشان میدهد که نیاز به تلاش و کوشش برای رفع آن مشکل وجود داشته است.
نا نراند بر زبان الا به نفی غیر حق
از سخاوت آن هم استثنا بالا ساخته
هوش مصنوعی: تنها زمانی زبان به سخن میآورد که بخواهد غیر از حقیقت را نفی کند و این جایگاه سخاوت و بزرگواری را هم به استثنا در نظر میگیرد.
حیدر صفدر که در رزمش قفا دشمن ندید
در صف از تو جسته استظهار و ملجا ساخته
هوش مصنوعی: حیدر، فرزند صفدر، در میادین جنگ به قدری قوی و شجاع است که هیچ دشمنی را در پشت سر خود نمیبیند و از تو کمک و پشتیبانی گرفته است.
از ثباتت بارها در رزم جمعیت شده
گرچه حرب خصمت از اصحاب تنها ساخته
هوش مصنوعی: با اینکه در میدان جنگ بارها ثابت قدم و استوار بودهای، اما دشمنت به تنهایی و با اندک یاری خود، مبارزهای برای تو به وجود آورده است.
آدم ار دیدی حیای تو کجا عاصی شدی
شرم تو شرمنده شیطان را ز اغوا ساخته
هوش مصنوعی: اگر آدمی را دیدی که از حیا و عفت تو دور شده، بدان که این در نتیجه شرم و حیای تو است که حتی شیطان را نیز شرمنده کرده و او را به وسوسه نینداخته است.
این حیا در ظل ایمان پرده دار عزتست
هر که را از پرده بیرون دیده رسوا ساخته
هوش مصنوعی: حیا که ناشی از ایمان است، نگهبان شرف و اعتبار انسانهاست، اما کسی که این حیا را کنار بگذارد و خود را بدون پرده و پوشش نشان دهد، به رسوایی دچار میشود.
آن گه از ایمان حیا را در حمایت آمده
با خدایش کارهای خاص پیدا ساخته
هوش مصنوعی: در آن زمان، از ایمان به خداوند حیا به وجود آمده و به واسطهاش، اعمال خاص و ویژهای شکل گرفته است.
کامل ایمان تر نباشد از تو در عالم کسی
کز حیا خود را ز چشم خویش اخفا ساخته
هوش مصنوعی: هیچ کس در دنیا نمیتواند به اندازه تو کامل و باایمان باشد، چون تو از حیا و شرم خود را از دیدهها پنهان کردهای.
دیده ای بر مؤمن و کافر به چشم مرحمت
رحمت عالم الهی در دلت جا ساخته
هوش مصنوعی: دیدهای که بر مؤمن و کافر به یک چشم محبت و رحمت نگاه میکند، نشاندهنده رحمت و مهربانی خداوند است که در دل تو جای دارد.
در شب معراج برگشته ز ره هفتاد بار
کار امت را به نزد حق تعالا ساخته
هوش مصنوعی: در شب معراج، پیامبر پس از بازگشت از سفر آسمانی، هفتاد بار درخواست و دعا برای بهبود وضعیت امت خود را به پروردگار تقدیم کرد.
از کمال مهر و شفقت در محل احتضار
امت امت گفته جان تسلیم مولا ساخته
هوش مصنوعی: در لحظهای که جان انسان آمادهی ترک دنیا میشود، به خاطر محبت و رحمت بینظیر، جمعی از افراد به یاد او میافتند و او را در آن لحظهی حساس تنها نمیگذارند. محبت مولا، جان را تسلیم میکند و فرد در آن لحظه به آرامش میرسد.
ای تماشاگاه حق مرآت اشیا ساخته
در تواضع قدر حال خویش پیدا ساخته
هوش مصنوعی: ای محل تماشا و دیدار، حقایق موجودات در تو به تصویر کشیده شده و در humble بودن، اهمیت وضع خود را نشان دادهاند.
حق حبیب الله از عزت تو را خواندست و تو
از تواضع نام خود «عبدا شکورا» ساخته
هوش مصنوعی: خداوند از جایگاه والای تو به عنوان دوست خود سخن میگوید و تو با فروتنی نام خود را «بندهای شکرگزار» قرار دادهای.
روز رزم از جا نجنبیده ولی هنگام بزم
کودکی دستت اگر بگرفته برپا ساخته
هوش مصنوعی: روز جنگ هنوز آغاز نشده، اما اگر در زمان خوشی و جشن، دست کودکی را بگیری، او را به پا میداری و حمایت میکنی.
بر معاند ظن لاف «لا نبی بعدی » زده
«ما انا الا بشر» نزل احبا ساخته
هوش مصنوعی: کسانی که به دشمنی بردهاند، خیال میکنند که پس از من پیامبری نخواهد آمد، اما حقیقت این است که من نیز فقط یک بشر هستم و این را در آیات الهی بیان کردهام.
هیچگه ناطق نگشته از هوای نفس خویش
بارها بهر صلاح دین به اعدا ساخته
هوش مصنوعی: هیچ کس به خاطر خواستههای خود سخنران و دلنشین نشده است، بارها برای نیکی در دین، بر اساس نفعطلبیهای دیگران عمل کرده است.
حق به زیر سایبان عصمتت پرورده است
در دلت آداب زهد و عفت ابقا ساخته
هوش مصنوعی: خداوند در زیر سایهی پاکی و عصمت تو، در قلبت ویژگیهای زهد و عفت را برقرار کرده و آنها را به تو آموخته است.
در دل شب ها سرشگ دیده معصوم تو
از زلل پاک انبیا را وز خطایا ساخته
هوش مصنوعی: در دل شبها، اشکهای چشمان باصفای تو، پیامبران را از هر گونه خطا و لغزش پاک کرده است.
عدل از تعدیل اخلاقست وین نسبت تو را
بر خط وسطای حکمت حکم اجرا ساخته
هوش مصنوعی: عدالت نتیجهی توازن و اصلاح در اخلاق است و این ویژگی در مورد تو به گونهای است که به وسط راه حکمت وارد شدهای.
دین تو از عدل میزان حق و باطل شده
شرع تو قانون خود کیش نصارا ساخته
هوش مصنوعی: دین تو بر اساس عدالت و میزان حق و باطل شکل گرفته و قوانین تو به گونهای است که نشاندهنده تغییرات و برداشتهای خاصی از دین نصارا است.
جز از آثار عدالت نیست این کز اعتقاد
متفق در کار دین شرع تو دل ها ساخته
هوش مصنوعی: اینکه تنها تاثیرات عدالت موجب این امر است که بر اساس ایمان مشترک افراد در زمینه دین، دلها به شکل خاصی ساخته و شکل میگیرند.
از عدالت کرده در عیش صدیقان اهتمام
حظ خود ایثار بر اصحاب و ابنا ساخته
هوش مصنوعی: در زندگی خوش و دلپذیر خود، برای رضایت دیگران و همراهانش نیز اهمیت قائل شده و سهم خود را به آنها اختصاص داده است.
نعمت کونین را پیشت ملایک کرده عرض
با همه زهدت بلابدی ز دنیا سوخته
هوش مصنوعی: نعمتهای دنیا و آخرت را به تو تقدیم کردهاند، در حالی که فرشتگان با تمام زهد و پارسایی خود به تو خدمت میکنند. اما تو از دنیا خسته و سوزانده شدهای.
جوع و سیری را به نوبت کرده زهدت اختیار
گرچه حق پر از ذهب صحرای بطحا ساخته
هوش مصنوعی: ای برادر، زهد و پرهیزگاری تو به خاطر گرسنگی و سیری است؛ هرچند که خداوند، طلا و نعمتهای فراوانی را در بیابان بطحا آفریده است.
کار عالم را کفایت کرده از یک ماجرا
ورد خود در هر دعا «رزقا کفافا» ساخته
هوش مصنوعی: عالم در کارهایش به اندازه کافی از یک واقعه به کمک دعاهایش، که با عبارت «رزقا کفافا» مشخص میشود، بهرهمند است.
کرده در نان جوی امساک بهر قوت خویش
گنج ها را صرف در ایثار و اعطا ساخته
هوش مصنوعی: او برای تامین نیازهای خود از نان و جو خودداری کرده و ثروتهایش را در راه بخشش و کمک به دیگران خرج کرده است.
با لزوم زهد آورده به جا حق جهاد
بی درم کار غزایا و سرایا ساخته
هوش مصنوعی: با رعایت زهد و پرهیزکاری، وظیفه مهم جهاد را به درستی انجام دادهام. در این راه، مبارزات و تلاشهای سخت را به جان خریده و آمادهایم.
لؤلؤ منثور پاشیده ز رویت در وضو
نور بیضا هیئت تابان ز سیما ساخته
هوش مصنوعی: گوهری از زیبایی که به خاطر چهرهات در وضو پخش شده و نوری دلفریب از چهرهات تابش میکند.
اتصال «لی مع الله » کرده حاصل در نماز
«ما سوی الله » را ز استغراق افنا ساخته
هوش مصنوعی: در نماز، ارتباطی عمیق و مستقیم با خداوند برقرار کردهام و هر چیزی جز او را از یاد بردهام.
از حضور قلب مستغرق به نور حق شده
وز خضوع جسم سر دل هویدا ساخته
هوش مصنوعی: دل او با حضور قلب و توجه عمیق به نور الهی پر شده است و از شدت فروتنی و تواضع، از درونش رازها و احساساتش آشکار گردیده است.
از میان برداشته لطف حق استار حجاب
نعمت دنیا و عقبا را مهیا ساخته
هوش مصنوعی: لطف الهی باعث شده است که مانعهای نعمتهای دنیا و آخرت برطرف شوند و راه برای دریافت آنها هموار گردد.
شکر عشقت داده بر معراج «عندالله » عروج
ز استقامت جای در صحو از سکارا ساخته
هوش مصنوعی: معشوق تو عشقش را به من عطا کرده و باعث شده که به بالاترین درجات نزد خدا برسم. این عشق به گونهای است که با استقامت، حالتی از هوشیاری را در من ایجاد کرده و من را از حالت مستی خارج کرده است.
ظاهرا بنموده اعضا در رکوع و در سجود
باطنا غایب مصلی از مصلا ساخته
هوش مصنوعی: ظاهراً اعضای بدن در حال رکوع و سجده به نظر میرسند، اما در حقیقت روح و باطن انسان از این مکان دور است و نمیفهمد که چه میگذرد.
در نماز از بهر خرسندی امت کرده سهو
لیک سهوت غایب از ادنا به اعلا ساخته
هوش مصنوعی: در هنگام نماز برای رضایت مردم اشتباهی انجام داده است، اما این اشتباه از پایینترین مقام تا بالاترین مقام به گونهای خاص و قابل توجه ساخته شده است.
جلوه حق دیده در آیات قرآنی دلت
از تجلی قرائت روشن اعضا ساخته
هوش مصنوعی: نور و زیبایی خداوند در آیات قرآن دیده میشود و قلب تو از این نور و زیبایی، روشن و شفاف شده است.
دیده از ترتیل و تدبیر زبان و دل اثر
مو به مویت را خشوع قلب قرا ساخته
هوش مصنوعی: چشم از تلاوت و برنامهریزی دور است و زبان و دل تأثیر موی تو را به احترام قلب من قرار دادهاند.
آیه «نون والقلم » را دیده از انوار خویش
سر باطن را به لفظ ظاهر املا ساخته
هوش مصنوعی: با دیدن آیه «نون والقلم»، از روشنیهای وجود خود، باطن خود را به کلمات قابل فهم برای دیگران انتقال داده است.
گرچه رو در کعبه گل گشته ساجد ظاهرا
عرش دل را قبله سرا و ضرا ساخته
هوش مصنوعی: اگرچه کسی که در کعبه سجده میکند و ظاهراً در حال نماز است، در حقیقت دل او به چیزهای دیگری تعلق دارد و عرش دل او جایی دیگر را میپرستد.
از حریم حرمتش جان را نموده محترم
وز صفای صفوتش دل را مصفا ساخته
هوش مصنوعی: او جانش را در احترام به حریم او گرامی داشته و دلش را با پاکی او پاک و صاف کرده است.
در طریق عمره از لبیک خونین کرده غسل
گاه احرام از دو عالم دل معرا ساخته
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، با ندای جانسوز لبیک، خود را شستشو میکنم و با پوشیدن لباس احرام، دل را از دو دنیا آزاد کردهام.
کرده قربانگاه اوصاف مبینت از منا
سیرگاه اوج علوی از معلا ساخته
هوش مصنوعی: تو با ویژگیهای نیک و آشکار خود، قربانگاهها را در محلی مقدس ساختهای که همچون عرش آسمانی و مقام بالای علوی به نظر میرسد.
پر و بال راه بیچون کرده جوع و صوم را
جسم را با روح هم پرواز بالا ساخته
هوش مصنوعی: گرسنگی و روزهداری به انسان کمک کردهاند تا جسم را با روح همراه کنند و به او این امکان را بدهند که به بلندیهای روحانی پرواز کند.
صمت و سمر و جوع را بنهاده بر تقوی بنا
عشق و شوق قرب را از صوم مبنا ساخته
هوش مصنوعی: در سکوت و گفتگو و گرسنگی، بنیاد تقوا را قرار داده و عشق و تمایل به نزدیکی را بر پایه روزه بنا کرده است.
صوم بیداری فزوده از گرانی کرده کم
صوم برده جسم سفلی روح والا ساخته
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که ترک دنیا و توجه به معانی بلند و عمیق زندگی، باعث رشد و بهبود روح و درک بالاتر انسان میشود، در حالی که فراموش کردن بعد مادی زندگی و توجه به مسائل معنوی، به کاهش وابستگیها و نگرانیهای دنیوی میانجامد.
داده عزت مستحقان را به ارسال زکات
وز ذمایم مال داران را معرا ساخته
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسانی که شایستهی عزت و احترام هستند، با دادن زکات به آنها کمک میشود و در عوض، ثروتمندان نیز از مال خود خالص میشوند و به نوعی پاکسازی مالی انجام میدهند.
خمس و انواع عبادات و زکات فضل خویش
بر جهان احکام و امر و نهی آنها ساخته
هوش مصنوعی: خمس و زکات و انواع عبادات نشاندهندهی برتری و بخشندگی خداوند به بشر است و احکام و دستورات مربوط به آنها نشانهای از نظم و هدایت الهی در زندگی انسانهاست.
از رسالت بر رسولان کرده اعطای درود
وز ولایت بر موالی نشر آلا ساخته
هوش مصنوعی: در این بیت به مفهوم فرستاده شدن پیامبران و توزیع نعمتها و برکات الهی اشاره شده است. پیامبران به عنوان نمایندگان خداوند وظیفه دارند که سلام و درود الهی را به مردم برسانند و همچنین اثرات ولایت و رهبری را در دل پیروان خود منتشر کنند. به عبارتی دیگر، پیامبران رسالت خود را با محبت و هدایت مردم به سوی خیر و نیکی انجام میدهند.
کعبه ای از چار اصل این فضایل کرده راست
سقف آن از چار رکن شرع برپا ساخته
هوش مصنوعی: این مکان مقدس بر اساس چهار ویژگی اساسی بنا شده و سقف آن بر پایه چهار رکن شرع مستحکم شده است.
کرده اول رکن را از صدق صدیقی بنا
پس ز رکن عدل فاروقش توانا ساخته
هوش مصنوعی: ابتدا پایهگذاری راستین را بر اساس صداقت یک انسان صدیق انجام دادهاند، سپس از پایهگذاری عدالت که با قدرت فاروق شناخته میشود، ساخت و ساز کردهاند.
حلم «ذوالنورین » داده رکن سیم را نظام
وز شجاعت مرتضی بنیادش اعلا ساخته
هوش مصنوعی: حلم و بردباری «ذوالنورین» (عثمان بن عفان) باعث استحکام رکن سیمی (نقش سیمای جامعه اسلامی) شده و شجاعت و دلیری مرتضی (علی بن ابیطالب) هم پایههای آن را محکمتر کرده است.
راه آن از پرتو این چار کوکب کرده حام
باب آن را از دوستی آل زهرا ساخته
هوش مصنوعی: این مسیر از نور این چهار ستاره روشن شده و درِ ورود آن با محبت اهل بیت پیامبر (علیهمالسلام) گشوده است.
بخ بخ ای دین محمد کز کمال رفعتت
استوار اجمال ابرار و اجلا ساخته
هوش مصنوعی: ای دین محمد، تو به قدری عالی و والا هستی که باعث ثبات و روشنی نیکان و پاکان گردیدهای.
خه خه ای اعزاز اهل البیت خیرالمرسلین
کز خطا در حس ایزدتان مبرا ساخته
هوش مصنوعی: این بیت به وصف شخصیت اهل بیت پیامبر (ص) میپردازد و میگوید که آنها از جانب خداوند به عنوان بهترین مخلوقات و محافظان دین انتخاب شدهاند و از هر گونه خطا و اشتباهی پاک و منزه هستند. این اشاره به مقام و منزلت بالای اهل بیت در نظر خداوند دارد.
«یا شفیع المذنبین » در ظل احسانم درآر
شرمسارم پیش حق زل و خطایا ساخته
هوش مصنوعی: ای شفیع گنهکاران، در زیر سایه احسانت مرا بپذیر. من در برابر حق شرمندهام و گناهانم را ارتکاب کردهام.
طبع عطشان «نظیری » را صلت بر نعت تست
خود زبان کوتاه از عرض تمنا ساخته
هوش مصنوعی: عطش فکری و روحی «نظیری» او را بر آن داشته تا توصیف و ستایش تو را کند، اما زبانش به قدری کوتاه است که نمیتواند تمام خواستههایش را مطرح کند.
اقتدار توبه و اشگ سحرگاهیش ده
تا کند در جنب «هم مستغفرین » جا ساخته
هوش مصنوعی: قدرت توبه و اشکهای سحرگاهی آن، به گونهای است که میتواند در کنار افرادی که همواره در حال استغفار هستند، جایگاهی محکم و ویژه ایجاد کند.