گنجور

شمارهٔ ۶۵

هزار شانه به زلف نگار خویش کشیدم
ز ازدحام دل خویش در میانه ندیدم
کسان که دل به تو داده است کام خود ز تو خواهد
منم که با تو به پیوستم و ز خویش بریدم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هزار شانه به زلف نگار خویش کشیدم
ز ازدحام دل خویش در میانه ندیدم
هوش مصنوعی: شانه‌ زدن به موی محبوبم را آغاز کردم، اما در شلوغی و هیجان دلم نتوانستم او را پیدا کنم.
کسان که دل به تو داده است کام خود ز تو خواهد
منم که با تو به پیوستم و ز خویش بریدم
هوش مصنوعی: کسانی که عشق و دل به تو سپرده‌اند، از تو خواسته‌های خود را می‌گیرند. اما من کسی هستم که به تو پیوند خورده‌ام و از خودم جدا شده‌ام.