بخش ۶
جامی که شاه تشنهلبان بود مست از او
هر کو چشید از آن ز غم خویش رست از او
عباس نامدار که کس دست از او نبرد
چون خورد از آن پیاله به خون شُست دست از او
افتاد نخل قامتش از پا نخورده آب
از ضربتی که پشت امامت شکست از او
بیخواب شد سکینه و در خواب شد عدو
چون خواب مرگ چشم جهانبین ببست از او
موجی به جنبش آمد و آبش ز سر گذشت
ابری به بارش آمد و از پا نشست از او
تسلیم شاه تشنهلبان کرد با دو دست
جامی که خورده بود شراب الست از او
چشمی به سوی دشمن و چشمی به روی دوست
بگذشت ماند یاد به گیتی دو دست از او
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.