گنجور

شمارهٔ ۳۹

آنرا که بپای تو سهی سرو سری نیست
پیداست کش از عالم بالا خبری نیست
شور لب شیرین تو در مشرب زاهد
جستیم از اینواقعه دروی اثری نیست
هر بقعه نه طور است و شجر نخله موسی
عرفان متن این زمزمه در هر شجری نیست
تا جوهر آئینه در آتش نشود صاف
سنگیست که در وی اثر جلوه گری نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنرا که بپای تو سهی سرو سری نیست
پیداست کش از عالم بالا خبری نیست
هوش مصنوعی: برای کسی که مانند تو باوقار و زیباست، جایی در این دنیا قابل مقایسه نیست. روشن است که از دنیای بالا و عالم معنا چیزی در دسترس نیست.
شور لب شیرین تو در مشرب زاهد
جستیم از اینواقعه دروی اثری نیست
هوش مصنوعی: ما در پی لذت شیرین لب‌های تو به سراغ زاهد رفتیم، اما از این اتفاق در دل درویشی هیچ نشانی نیست.
هر بقعه نه طور است و شجر نخله موسی
عرفان متن این زمزمه در هر شجری نیست
هوش مصنوعی: هر مکان مقدس یا یادگاری روحانی مانند کوه طور یا درختان خرما که موسی را در آنجا شناخت، خاص و منحصر به فرد هستند. این نوع معرفت و درک عمیق از حقیقت در هر درخت و هر مکان دیگری یافت نمی‌شود.
تا جوهر آئینه در آتش نشود صاف
سنگیست که در وی اثر جلوه گری نیست
هوش مصنوعی: تا زمانی که جوهر آئینه در آتش گرم نشود و صاف نگردد، مانند سنگی است که هیچ تأثیری از زیبایی‌ها و جلوه‌ها را نشان نمی‌دهد.