بخش ۴۱ - در ختم کتاب
شکر للّه کاین شکسته خامهام
سر ببرد این چامهٔ غمنامهام
چشم آن دارم که فرزند رسول
بر نهد این چامه را خط قبول
حق پذیرفت از شبان مهمانی اش
شیر پیش آوردن از نادانی اش
من شبان موسیم، وین چامه شیر
جای عفو است ای شه پوزشپذیر
دست من گیر ای شه آزادهام
که من از مادر حسینی زادهام
گر کبایر ور صغایر کردهام
برمگیر از روی عصیان پردهام
تو سلیمانی من آن مرغ نحول
از من این پای ملخ میکن قبول
رحم کن ای خواجه بر بیزادیم
نامۀ من کن خط آزادیم
بارالها ای کریم ذوالمنن
مگسل از دامان این شه دست من
بس که دلسوز آمد این نظم زده
آمد از هاتف به نام آتشکده
شکر کاین منظومهٔ مشکینختام
در هزار و سیصد و نُه شد تمام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکر للّه کاین شکسته خامهام
سر ببرد این چامهٔ غمنامهام
هوش مصنوعی: سپاس خدا را که این قلم شکستهام، این غمنامهام را به پایان رساند.
چشم آن دارم که فرزند رسول
بر نهد این چامه را خط قبول
هوش مصنوعی: من امید دارم که فرزند پیامبر پذیرا و قبول کند این شعر را.
حق پذیرفت از شبان مهمانی اش
شیر پیش آوردن از نادانی اش
هوش مصنوعی: حق از شبانی میپذیرد که در مهمانیاش شیر را به خاطر نادانیاش به میدان میآورد.
من شبان موسیم، وین چامه شیر
جای عفو است ای شه پوزشپذیر
هوش مصنوعی: من چو شبان موسی هستم و این شعر مانند نغمهای است که شایستهی بخشش است، ای پادشاهی که میتوانی عذرخواهی کنی.
دست من گیر ای شه آزادهام
که من از مادر حسینی زادهام
هوش مصنوعی: ای پادشاه آزادگان، دست مرا بگیر که من از مادر حسینی به دنیا آمدهام.
گر کبایر ور صغایر کردهام
برمگیر از روی عصیان پردهام
هوش مصنوعی: اگر اشتباهات بزرگی یا کوچکی از من سر زده، لطفاً به خاطر نافرمانیهای من پردهپوشی نکن.
تو سلیمانی من آن مرغ نحول
از من این پای ملخ میکن قبول
هوش مصنوعی: تو مانند سلیمان هستی و من مانند مرغی هستم که به تو وابستهام. از من، این پای ملخ را بپذیر.
رحم کن ای خواجه بر بیزادیم
نامۀ من کن خط آزادیم
هوش مصنوعی: ای آقا، بر من که بیفرزند و بیچارهام رحم کن و نامهام را با خط زیبا بنویس.
بارالها ای کریم ذوالمنن
مگسل از دامان این شه دست من
هوش مصنوعی: ای خدای بخشنده و مهربان، دامن این پادشاه را از دست من مگیر.
بس که دلسوز آمد این نظم زده
آمد از هاتف به نام آتشکده
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی احساسی عمیق و دلسوزی سخن میگوید که از طریق نظم و کلام به ما منتقل میشود. ظاهراً پیامی از جهان یا یک الهام الهی به شکل شعری آمده که با نام "آتشکده" معرفی شده است. این آتشکده میتواند نمادی از روشنایی، عشق یا احساسات عمیق درونی باشد که به ما یادآوری میکند تا به احساسات و دغدغههای خود توجه کنیم.
شکر کاین منظومهٔ مشکینختام
در هزار و سیصد و نُه شد تمام
هوش مصنوعی: خوشحالم که این مجموعه شعر زیبا در سال هزار و سیصد و نُه به پایان رسید.
حاشیه ها
1401/04/26 18:06
پریسا رفائی
سلام و ارادت
به نظرم در بیت هفتم «مرغ نحول» در اصل «مور نحول» باشد. چون مورچه است که پای ملخ ا برای سلیمان می برد.
چون به دیوان نیر دسترسی ندارم از صاحبنظران خواهشمندم که نظر بدهند

نیر تبریزی