گنجور

بخش ۱۴ - آمدن فرشتهٔ آتش به یاری آن حضرت

گفت: شاها من فرشته آتشم
که سمندوار بر آتش خوشم
حکم کن این نائب رب النجوم
سوزم این حزب شیاطین از رجوم
گفت: من بودم که با امر جلیل
کردم آتش را گلستان بر خلیل
من فرستادم بلای صاعقه
ای فرشته بر قرون سابقه
هست بر نطقم کلیم الله گوا
که منم آن آتش افروز طوا
پر مزن بر آه آتش زای من
کآتش عشق است سر تا پای من
دور دار از آتش من دامنت
ای فرشته تا نسوزد خرمنت
عهد عشق است این نه عهد عمر و زید
پوید اینجا از پی صیاد صید
ور نه گر خواهم من از یک شعله برق
خود جهان از غرب سوزم تا به شرق

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.