گنجور

شمارهٔ ۵

لقد فنیت عن الغیر لا وجود سوایی
لان نفی وجودی ثبوته لبقایی
وجود غیر چو مستلزم شریک و دویی است
خیال غیر چرا می‌کنی و غیر چرایی؟
عن البقاء ولا للبقاء من عدم
فکیف اثبت شیئا بقائه لبقایی
هوالسلام هوالمؤمن هوالملک الحق
لقاء خویش ببین گر در آرزوی لقایی
لقاء وجهک نور ظلاله یتمدی
بذیلها اتمسک بأن تلک لوایی
(چو اسم عین مسمی بود ز روی حقیقت
ببین به عین خدایی تو را که عین خدایی)
فأن سقمت من الحب لاابالی منها
لان فیه مرادی و مقصدی و رجایی
مرا هوای تو ای عشق لم یزل جان سوخت
عجب چه آتش و آبی، عجب چه باد و هوایی
لقد شربت شرابا حیاته ابدی
فصار ممتزجا ذلک الشراب دمایی
بلای عشق تو خوشتر ز جان ماست ندانم
«چه آفتی چه عذابی چه فتنه‌ای چه بلایی»
نسیم زلف دلاویز دلبر است نسیمی
عجب مدار که جان‌ها از او کنند گدایی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لقد فنیت عن الغیر لا وجود سوایی
لان نفی وجودی ثبوته لبقایی
هوش مصنوعی: من از غیر خود نابود شده‌ام و هیچ وجود دیگری وجود ندارد، زیرا نفی وجود من به معنی ثبات و بقای من است.
وجود غیر چو مستلزم شریک و دویی است
خیال غیر چرا می‌کنی و غیر چرایی؟
هوش مصنوعی: وجود دیگران به معنای وجود دوگانگی و شریک بودن است. پس چرا در خیال خود به دیگران فکر می‌کنی و به جز خودت توجه می‌کنی؟
عن البقاء ولا للبقاء من عدم
فکیف اثبت شیئا بقائه لبقایی
هوش مصنوعی: این بیت به این موضوع می‌پردازد که چگونه می‌توان چیزی را که وجود ندارد، به بقای آن استدلال کرد. در واقع، وجود در حقیقت اصلی ندارد و اگر چیزی واقعاً وجود ندارد، چطور می‌توان از آن انتظار ادامه و بقای آن را داشت؟
هوالسلام هوالمؤمن هوالملک الحق
لقاء خویش ببین گر در آرزوی لقایی
هوش مصنوعی: او امنیت است و ایمان و پادشاهی حقیقی. به ملاقات خود بیا و اگر در آرزوی دیدارش هستی، به او نگاهی بینداز.
لقاء وجهک نور ظلاله یتمدی
بذیلها اتمسک بأن تلک لوایی
هوش مصنوعی: دیدن روی تو نوری است که سایه‌اش به دامن خداوند آویزان شده و من با امید به آن از تو بهره‌ور می‌شوم.
(چو اسم عین مسمی بود ز روی حقیقت
ببین به عین خدایی تو را که عین خدایی)
هوش مصنوعی: وقتی که نام و مفهوم آن به حقیقت نزدیک است، به حقیقت نگاه کن و ببین که تو چگونه تجلی حقیقی خداوند هستی.
فأن سقمت من الحب لاابالی منها
لان فیه مرادی و مقصدی و رجایی
هوش مصنوعی: اگر از عشق بیمار شوم، برایم مهم نیست، زیرا در آنچه می‌خواهم و مقصد و آرزوی من نهفته است.
مرا هوای تو ای عشق لم یزل جان سوخت
عجب چه آتش و آبی، عجب چه باد و هوایی
هوش مصنوعی: من به یاد تو ای عشق ابدی، جانم به شدت در حال سوختن است. چه نوری در این آتش و آبی وجود دارد، چه جوی و حال و هوایی!
لقد شربت شرابا حیاته ابدی
فصار ممتزجا ذلک الشراب دمایی
هوش مصنوعی: من نوشیدم نوشیدنی که زندگی جاویدان به من بخشید، و آن نوشیدنی اکنون با دمای وجود من آمیخته شده است.
بلای عشق تو خوشتر ز جان ماست ندانم
«چه آفتی چه عذابی چه فتنه‌ای چه بلایی»
هوش مصنوعی: عشق تو برای ما حتی از جان نیز شیرین‌تر است. نمی‌دانم که این عشق چه نوع مصیبت، درد، یا فتنه‌ای است.
نسیم زلف دلاویز دلبر است نسیمی
عجب مدار که جان‌ها از او کنند گدایی
هوش مصنوعی: نسیم زلف زیبا و دلربا مانند نسیمی است که جان‌ها به خاطر آن متقاضی عشق و محبت می‌شوند. این نسیم آنقدر جذابیت دارد که دل‌ها برای آن درخواست و خواهش می‌کنند.