گنجور

شمارهٔ ۵

ماییم قلندران معنی
در لنگر خوش هوای دنیی
آسوده ز خیر و شر عالم
آزاد ز جنت و جهنم
نی غصه نام و نی غم ننگ
با خلق خدا نه صلح و نی جنگ
نی مال و نه زر نه گنج و نه سیم
آسوده ز خوف و ایمن از بیم
قانع شده با کهن پلاسی
ننهاده چو دیگران اساسی
کرده به گناه خویش اقرار
بر طاعت خود نموده انکار
هستیم مجردان اطراف
سیاح جهان ز قاف تا قاف
پیموده بساط ربع مسکون
دیده همه را چو کوه و هامون
داریم به نقد ترک و تجرید
تسلیم و رضا و صبر و توحید
ما را چو ز لطف خود بیاراست
منشور جهان ز لطف ما راست
ما جوهر معدن کمالیم
ما سی و دو نطق لایزالیم
ما زاده امر کن فکانیم
مقصود زمین و آسمانیم
ما خرقه صوفیان عرشیم
هم کسوت ساکنان فرشیم
سلطان سریر افتخاریم
درویش در سرای یاریم
مظلوم و شکسته و فقیریم
در چشم جهانیان حقیریم
هرچند فزون ز صد هزاریم
ما چارصد و چل و چهاریم
در کعبه دوست منزل ماست
خود دوست مقیم در دل ماست
آنگاه که نور حق شود عین
بینیم مغیبات کونین
لوح دل ماست لوح محفوظ
اسرار خدا ز اوست ملفوظ
در علم خدا سخنورانیم
گسترده مصطلح نخوانیم
هرگز ندهیم دل به دنیی
طاعت نکنیم بهر عقبی
جز حق طمعی ز حق نداریم
حاجت به در کسی نیاریم
از مدعیان چه باک داریم
چون طبع و سرشت خاک داریم
بی عیش و طرب دمی نپاییم
در رقص و سماع و حال ماییم
ما شاهد باز و می پرستیم
خوش طایفه ایم هرچه هستیم
با شاهد و جام همقرینیم
آری، چه کنیم این چنینیم
با دوست اگر قمار بازیم
یک داو دو کون را ببازیم
گر رای طرب کنیم با می
بخشیم جهان و هرچه در وی
آن لحظه که مستی ای نماییم
سرخوش به سوی جهان درآییم
گلبانگ زنیم آسمان را
هی هوی کنیم اختران را
زهدی به دروغ برنسازیم
با خلق خدا دغل نبازیم
زرق و فن و مکر کار ما نیست
تزویر و ریا شعار ما نیست
ما راست روان این طریقیم
با ابدالان ز یک رفیقیم (؟)
بر صورت ظاهر ار خرابیم
در معنی باطن آفتابیم
نزدیک تو گرچه بینواییم
در عالم خویش پادشاییم
شب ها ز جهان لا مکانیم
برتر ز جهان و در جهانیم
بحر ملکوت را نهنگیم
کوه جبروت را پلنگیم
شه رند محله صفاییم
دیوانه عالم خداییم
در مذهب ما حیل نباشد
جان را بر ما محل نباشد
از مرگ چه دردناک باشیم
چون زنده به نور پاک باشیم
در دور فنا چو می بجوشیم
نوبت چو به ما رسد بنوشیم
فقر است که یار و مونس ماست
عشق است که میر مجلس ماست
آنگاه که عقل یار ما بود
تسبیح و دعا شعار ما بود
بر مرکب عشق برنشستیم
از عقل و خیال باز رستیم
در عالم عشق خیر و شر نیست
شادی و غمی و نفع و ضر نیست
ما را چو مراد نامرادی است
هر غم که به ما رسید شادی است
از فقر چو نیست عار ما را
با نام نکو چه کار ما را؟
ما شمع ز خویشتن فروزیم
با هر چه ریا بود بسوزیم
آزار دل کسی نجوییم
چیزی که نباشد آن نگوییم
امروز در این مسطح خاک
در قبه زرنگار افلاک
ماییم و بغیر ما کسی نیست
وز ما به خدا رهی بسی نیست
زیرا که در این جهان فانی
از بهر حیات جاودانی
با اهل کمال همنشینم
در خدمت قطب راستینم
خورشید سپهر عز و تمکین
فرزانه، شهاب ملت و دین
سلطان هنروران عالم
کو راست هنروری مسلم
تا دهر بود بقای او باد
اخلاص من و دعای او باد
گفتار نسیمی است این پند
بشنو ز من این تو ای خردمند!

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماییم قلندران معنی
در لنگر خوش هوای دنیی
هوش مصنوعی: ما انسان‌هایی هستیم که به درک عمیق از معنای زندگی رسیده‌ایم و در شرایط سخت و با هوای دلنشین دنیا، آرامش را در خود پیدا کرده‌ایم.
آسوده ز خیر و شر عالم
آزاد ز جنت و جهنم
هوش مصنوعی: آرام و بی‌خیال از خوبی‌ها و بدی‌های دنیا، آزاد از بهشت و جهنم.
نی غصه نام و نی غم ننگ
با خلق خدا نه صلح و نی جنگ
هوش مصنوعی: نه غصه‌ای برای نام و مقام دارم، نه برای شرمساری در کنار مردم، نه در صلح هستم و نه در جنگ.
نی مال و نه زر نه گنج و نه سیم
آسوده ز خوف و ایمن از بیم
هوش مصنوعی: نه مال و نه طلا و نه گنج و نه نقره، بدون ترس و در امان از نگرانی.
قانع شده با کهن پلاسی
ننهاده چو دیگران اساسی
هوش مصنوعی: او به زندگی ساده و قدیمی خود راضی شده و مانند دیگران به دنبال تغییرات و تجملات نیست.
کرده به گناه خویش اقرار
بر طاعت خود نموده انکار
هوش مصنوعی: انسان به گناه خود اعتراف کرده، اما در عین حال به اطاعت از دستورات الهی، نافرمانی می‌کند.
هستیم مجردان اطراف
سیاح جهان ز قاف تا قاف
هوش مصنوعی: ما افرادی هستیم که در اطراف جهان در حال گردشیم، از یک گوشه تا گوشه دیگر.
پیموده بساط ربع مسکون
دیده همه را چو کوه و هامون
هوش مصنوعی: در سفرهایی که به زمین‌های مسکونی انجام شده، همه چیز را مانند کوه‌ها و دشت‌ها دیده‌ام.
داریم به نقد ترک و تجرید
تسلیم و رضا و صبر و توحید
هوش مصنوعی: ما در حال بررسی و ارزیابی ترک هر گونه وابستگی و بی‌نیازی از دنیای مادی هستیم و به یقین و آرامش درونی، تسلیم، صبر و یگانگی با پروردگار دست یافته‌ایم.
ما را چو ز لطف خود بیاراست
منشور جهان ز لطف ما راست
هوش مصنوعی: ما را به زیبایی و محبت خود آراسته‌ای، بنابراین جهان نیز بر اساس محبت ما سامان یافته است.
ما جوهر معدن کمالیم
ما سی و دو نطق لایزالیم
هوش مصنوعی: ما اصل و ذات کمال هستیم و دارای سخنانی بی‌پایان و فراوانیم.
ما زاده امر کن فکانیم
مقصود زمین و آسمانیم
هوش مصنوعی: ما تحت فرمان تو به وجود آمده‌ایم و هدف ما، زمین و آسمان هستند.
ما خرقه صوفیان عرشیم
هم کسوت ساکنان فرشیم
هوش مصنوعی: ما مانند پوشش صوفیان در مقام بالای خود هستیم و همزمان لباس ساکنان این دنیا را بر تن داریم.
سلطان سریر افتخاریم
درویش در سرای یاریم
هوش مصنوعی: ما در محضر یاریم و در این مکان، من مانند یک درویش با تواضع و افتخار، از مقام و بزرگی خود فراتر می‌روم.
مظلوم و شکسته و فقیریم
در چشم جهانیان حقیریم
هوش مصنوعی: ما در چشم جهانیان ضعيف و ناتوان و بی‌پناه هستیم.
هرچند فزون ز صد هزاریم
ما چارصد و چل و چهاریم
هوش مصنوعی: ما هرچند که به بیش از صد هزار نفر می‌رسیم، اما در واقع تنها چهارصد و چهل و چهار نفر هستیم.
در کعبه دوست منزل ماست
خود دوست مقیم در دل ماست
هوش مصنوعی: محل سکونت ما در کعبه عشق است و خود عشق در دل ما زندگی می‌کند.
آنگاه که نور حق شود عین
بینیم مغیبات کونین
هوش مصنوعی: زمانی که حقیقت روشن شود، ما واقعیت‌های پنهان جهان را به عینه خواهیم دید.
لوح دل ماست لوح محفوظ
اسرار خدا ز اوست ملفوظ
هوش مصنوعی: دل ما مانند لوحی است که اسرار خدا بر آن نوشته شده و این اسرار از او به ما رسیده است.
در علم خدا سخنورانیم
گسترده مصطلح نخوانیم
هوش مصنوعی: ما در دانش خداوند سخنرانان بلاغت و مهارت هستیم و به زبان‌های معمول و به اصطلاحات رایج محدود نمی‌شویم.
هرگز ندهیم دل به دنیی
طاعت نکنیم بهر عقبی
هوش مصنوعی: هرگز دل خود را به دنیا نمی‌دهیم و به خاطر آخرت نیز به بندگی نمی‌پردازیم.
جز حق طمعی ز حق نداریم
حاجت به در کسی نیاریم
هوش مصنوعی: ما جز به حقیقت امیدی نداریم و نیازی به درخواست از کسی نداریم.
از مدعیان چه باک داریم
چون طبع و سرشت خاک داریم
هوش مصنوعی: نگران ادعاهای دیگران نیستیم، چرا که ما ذات و شخصیت خود را از خاک داریم؛ یعنی از ریشه‌ای ساده و طبیعی برخورداریم.
بی عیش و طرب دمی نپاییم
در رقص و سماع و حال ماییم
هوش مصنوعی: بدون خوشی و لذت، لحظه‌ای را نمی‌گذرانیم؛ ما در حال رقص و جشن و حال و هوای خوب هستیم.
ما شاهد باز و می پرستیم
خوش طایفه ایم هرچه هستیم
هوش مصنوعی: ما به زیبایی گل‌ها و پرندگان نگاه می‌کنیم و از شادی و زیبایی زندگی لذت می‌بریم، هرچه که باشیم، از آن خوشحالیم.
با شاهد و جام همقرینیم
آری، چه کنیم این چنینیم
هوش مصنوعی: ما در کنار معشوق و جام شراب هستیم، پس چه کار می‌توانیم بکنیم که وضعیت ما این‌گونه است؟
با دوست اگر قمار بازیم
یک داو دو کون را ببازیم
هوش مصنوعی: اگر با دوست خود بازی قمار کنیم، بهتر است که هر دو در این بازی تمام سرمایه‌مان را از دست بدهیم.
گر رای طرب کنیم با می
بخشیم جهان و هرچه در وی
هوش مصنوعی: اگر برای خوشی و شادی تصمیم بگیریم، دنیا و همه آنچه در آن است را با نوشیدن شراب رها می‌کنیم.
آن لحظه که مستی ای نماییم
سرخوش به سوی جهان درآییم
هوش مصنوعی: در آن لحظه که سرخوشی و شادی را به نمایش بگذاریم، به دنیای جدیدی وارد خواهیم شد.
گلبانگ زنیم آسمان را
هی هوی کنیم اختران را
هوش مصنوعی: صدای دلنشینی را به آسمان می‌افرازیم و ستاره‌ها را می‌خوانیم.
زهدی به دروغ برنسازیم
با خلق خدا دغل نبازیم
هوش مصنوعی: باید در زندگی‌مان راستگو باشیم و با مردم با صداقت رفتار کنیم، نه اینکه به خاطر خودنمایی یا فریبکاری، ظاهر زهد و دیانت به خود بگیریم.
زرق و فن و مکر کار ما نیست
تزویر و ریا شعار ما نیست
هوش مصنوعی: ظاهرسازی و نیرنگ و فریبکاری قسمتی از کار ما نیست و ما به دروغ و تزویر اعتقادی نداریم.
ما راست روان این طریقیم
با ابدالان ز یک رفیقیم (؟)
هوش مصنوعی: ما در این راه به سوی حقیقت هستیم و با همراهان و دوستانی از جنس ابدال که از یک منبع واحد بهره می‌برند، هم‌راهمان.
بر صورت ظاهر ار خرابیم
در معنی باطن آفتابیم
هوش مصنوعی: اگرچه در ظاهر به نظر می‌رسد که خراب هستیم، ولی در حقیقت و باطن همچون آفتاب درخشانی داریم.
نزدیک تو گرچه بینواییم
در عالم خویش پادشاییم
هوش مصنوعی: هرچند در کنار تو ما به نظر بی‌چاره و فقیر می‌آییم، اما در دنیای خودمان مانند پادشاهان هستیم.
شب ها ز جهان لا مکانیم
برتر ز جهان و در جهانیم
هوش مصنوعی: شب‌ها از جهان مادی فراتر هستیم و در عین حال در این جهان نیز زندگی می‌کنیم.
بحر ملکوت را نهنگیم
کوه جبروت را پلنگیم
هوش مصنوعی: ما در دنیای عظیم ملکوت مانند نهنگی قدرتمندیم و در برابر کوه های استوار و پرنفوذ جبروت مانند پلنگی چست و چالاک عمل می‌کنیم.
شه رند محله صفاییم
دیوانه عالم خداییم
هوش مصنوعی: ما با روحیه‌ی خوش و شاداب در محله‌ای زندگی می‌کنیم که به آن صفا می‌بخشیم و به نوعی دیوانه‌وار به عشق و معرفت توجه داریم.
در مذهب ما حیل نباشد
جان را بر ما محل نباشد
هوش مصنوعی: در آیین ما فریب و تزویر جایی ندارد و روح و جان ما هیچ‌گاه نباید به مکان‌های غیر روحانی وابسته باشد.
از مرگ چه دردناک باشیم
چون زنده به نور پاک باشیم
هوش مصنوعی: اگر از مرگ نترسیم و دچار نگرانی نباشیم، زیرا در زندگی خود به حقیقت و روشنایی دست یافته‌ایم، در چنین حالتی مرگ برای ما دردناک نخواهد بود.
در دور فنا چو می بجوشیم
نوبت چو به ما رسد بنوشیم
هوش مصنوعی: در دنیای فانی، وقتی زندگی شاداب و پرجنب و جوش است، هنگامی که نوبت به ما می‌رسد، باید از آن بهره‌برداری کنیم و لذت ببریم.
فقر است که یار و مونس ماست
عشق است که میر مجلس ماست
هوش مصنوعی: فقر همیشه با ماست و عشق، شمع روشنای زندگی ماست.
آنگاه که عقل یار ما بود
تسبیح و دعا شعار ما بود
هوش مصنوعی: زمانی که عقل و فهم ما در کنار ما بود، تسبیح و دعا بیان‌کننده باورها و خواسته‌های ما بود.
بر مرکب عشق برنشستیم
از عقل و خیال باز رستیم
هوش مصنوعی: ما بر سوار عشق شدیم و از قید و بند عقل و خیال رهایی یافتیم.
در عالم عشق خیر و شر نیست
شادی و غمی و نفع و ضر نیست
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، مفاهیم خوب و بد وجود ندارد؛ نه شادمانی وجود دارد و نه اندوه، نه سودی هست و نه زیانی.
ما را چو مراد نامرادی است
هر غم که به ما رسید شادی است
هوش مصنوعی: ما در زندگی خود با نامرادی مواجه هستیم و هر سختی و غم که به ما می‌رسد، در حقیقت نشانه‌ای از شادی و خوشبختی است.
از فقر چو نیست عار ما را
با نام نکو چه کار ما را؟
هوش مصنوعی: اگر در تنگدستی به سر می‌بریم، اصلاً برایمان مهم نیست که نام نیکی داشته باشیم.
ما شمع ز خویشتن فروزیم
با هر چه ریا بود بسوزیم
هوش مصنوعی: ما مانند شمعی هستیم که با روشنی خود درخشانیم و هر چیزی که به دور از صداقت و ریاباشد را می‌سوزانیم.
آزار دل کسی نجوییم
چیزی که نباشد آن نگوییم
هوش مصنوعی: ما نباید دل کسی را آزرده کنیم و چیزی را هم که وجود ندارد، بیان نکنیم.
امروز در این مسطح خاک
در قبه زرنگار افلاک
هوش مصنوعی: امروز در این زمین صاف و هموار، در آسمانی که مانند نقاشی زیباست.
ماییم و بغیر ما کسی نیست
وز ما به خدا رهی بسی نیست
هوش مصنوعی: ما تنها هستیم و هیچ‌کس جز ما نیست، و هیچ راهی به سوی خدا وجود ندارد جز از طریق ما.
زیرا که در این جهان فانی
از بهر حیات جاودانی
هوش مصنوعی: در این دنیای ناپایدار، زندگی واقعی و همیشگی برای ما به وجود می‌آید.
با اهل کمال همنشینم
در خدمت قطب راستینم
هوش مصنوعی: من با افرادی با کمال و دانش همراه هستم و در خدمت شخصی هستم که به حقیقت و راستین بودن دست یافته است.
خورشید سپهر عز و تمکین
فرزانه، شهاب ملت و دین
هوش مصنوعی: خورشید آسمان نماد قدرت و حکمت، تجلی افتخار و دین ملت محسوب می‌شود.
سلطان هنروران عالم
کو راست هنروری مسلم
هوش مصنوعی: سلطان تمامی هنرمندان جهان کیست که در واقعیت هنرمندی واقعی باشد؟
تا دهر بود بقای او باد
اخلاص من و دعای او باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا برقرار است، بقای او به وجود اخلاص من و دعای او بستگی دارد.
گفتار نسیمی است این پند
بشنو ز من این تو ای خردمند!
هوش مصنوعی: این جمله به ما می‌گوید که سخنان من مانند نسیم خنکی است که به تو می‌رسد. ای فرد خردمند، از این نصیحت من بهره ببر!