گنجور

شمارهٔ ۷۱

رفتم اینک از سر کوی تو ای جان! خیر باد
زحمتی گر بود کردم بر تو آسان خیر باد
خیر بادی کوی یاران را که در روز وداع
رسم می‌باشد که می‌گویند یاران خیر باد
وه که می‌باید به ناکام از تو دل برداشتن
ورنه با جانان کجا هرگز کند جان خیر باد
دست هجران توام بس داغ‌ها بر جان نهاد
من نخواهم برد جان از دست هجران خیر باد
در بهار وصل بودیم و خزان هجر یار
کرد دورم از تو ای سرو خرامان! خیر باد
من چو سایه رو به دیوار عدم آورده‌ام
تو بمان جاوید ای خورشید تابان! خیر باد
می‌گذارد جان نسیمی یادگار و می‌رود
با دل پرخون و چشم اشکباران خیر باد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفتم اینک از سر کوی تو ای جان! خیر باد
زحمتی گر بود کردم بر تو آسان خیر باد
هوش مصنوعی: رفتم از کنار تو ای عزیزم! اگر زحمتی برای تو ایجاد کردم، به سلامت.
خیر بادی کوی یاران را که در روز وداع
رسم می‌باشد که می‌گویند یاران خیر باد
هوش مصنوعی: در روز وداع با دوستان، خوش‌آمد و خداحافظی می‌کنند و آرزو می‌کنند که برای همدیگر خوشبختی و سلامتی پیش بیاید.
وه که می‌باید به ناکام از تو دل برداشتن
ورنه با جانان کجا هرگز کند جان خیر باد
هوش مصنوعی: آخ که چقدر سخت است دل کندن از کسی که امیدی به او نداشته‌ای. در غیر این صورت، چگونه می‌توان با معشوق زندگی را سپری کرد؟
دست هجران توام بس داغ‌ها بر جان نهاد
من نخواهم برد جان از دست هجران خیر باد
هوش مصنوعی: دست جدایی تو بر روی جان من زخم‌های زیادی وارد کرده است، اما من هرگز جانم را از دست این جدایی به در نخواهم برد. پس چه بهتر که این وضعیت ادامه پیدا کند.
در بهار وصل بودیم و خزان هجر یار
کرد دورم از تو ای سرو خرامان! خیر باد
هوش مصنوعی: در فصل بهار در کنار هم بودیم و در پاییز دوری یار ما را از هم جدا کرد. ای سرو خوش‌اندام، خدا را شکر که دوری از تو برایم مضر نیست.
من چو سایه رو به دیوار عدم آورده‌ام
تو بمان جاوید ای خورشید تابان! خیر باد
هوش مصنوعی: من مانند سایه‌ای هستم که به دیوار نیستی تکیه داده‌ام، تو ای خورشید درخشان، جاودانه بمان! امیدوارم همیشه در خیر و خوبی باشی.
می‌گذارد جان نسیمی یادگار و می‌رود
با دل پرخون و چشم اشکباران خیر باد
هوش مصنوعی: نسیمی به خاطر می‌گذارد و یادگاری از خود باقی می‌گذارد و می‌رود؛ در حالی که دل او از اندوه پر است و چشمانش پر از اشک. امیدوارم که زندگی به او خوش بگذرد.