شمارهٔ ۴۵
ای دل! بلا بکش چو دلت مبتلای اوست
خوشنود شو بدانچه مراد و رضای اوست
تن در جفای او نه و از غم مدار باک
کاین غصه و جفا همه عین وفای اوست
قدر قدر چه داند و قاضی هر قضا
آن دل که او نه قابل قدر و قضای اوست
دنیی و دین برای وصالش دهیم و جان
زانرو که دل ز جمله صلاحی برای اوست
فوتی نمی شود اگرش جان فدا کنم
چون جان بود یکی، صد از این جان فدای اوست
چندین بلا ز قامت و بالای پر بلاش
گر می رسد به جان بکشم چون بلای اوست
راهم نمای ای دل! اگر رهبری مرا
تا بگذرم از آنکه نه میل و هوای اوست
بر گرد گرد دامن مردی اگر رسم
جان ها بها دهم که دلم بی بهای اوست
ای غم! دگر به سوی نسیمی گذر مکن
کاین حجره های جان و دلش، خاصه جای اوست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل! بلا بکش چو دلت مبتلای اوست
خوشنود شو بدانچه مراد و رضای اوست
هوش مصنوعی: ای دل! اگر دلت به عشق او گرفتار شده، باید صبر کنی و تحمل کنی. از آنچه که خواسته و رضایت اوست، شاد باش.
تن در جفای او نه و از غم مدار باک
کاین غصه و جفا همه عین وفای اوست
هوش مصنوعی: بدن خود را در برابر سختیها و ناعدالتیهای او با جدیت نگاهدار و از غم و اندوه نترس، زیرا این مشکلات و رنجها خود نشانهای از وفاداری و محبت اوست.
قدر قدر چه داند و قاضی هر قضا
آن دل که او نه قابل قدر و قضای اوست
هوش مصنوعی: کسی که ارزش و مقام را نمیداند، نمیتواند دربارهی آن قضاوت کند. تنها دلی که درک و قابلیت محبت و لطف را ندارد، قضاوتهای او هم بیارتباط با حقیقت است.
دنیی و دین برای وصالش دهیم و جان
زانرو که دل ز جمله صلاحی برای اوست
هوش مصنوعی: ما در دنیا و دین همۀ چیزها را برای وصال او فدای میکنیم و جان خود را نیز از همین رو که دل ما به خاطر او از همه چیز پاک است.
فوتی نمی شود اگرش جان فدا کنم
چون جان بود یکی، صد از این جان فدای اوست
هوش مصنوعی: اگر جانم را فدای او کنم، ضرری ندارد چون جان او برای من مانند جان خودم است و من حاضر هستم بارها جانم را برای او فدای کنم.
چندین بلا ز قامت و بالای پر بلاش
گر می رسد به جان بکشم چون بلای اوست
هوش مصنوعی: اگر مشکلات و بلاها از قد و قامت او به سرم بیفتند، باز هم میکشم چون آن بلاها ناشی از خود اوست و برای من قابل تحمل است.
راهم نمای ای دل! اگر رهبری مرا
تا بگذرم از آنکه نه میل و هوای اوست
هوش مصنوعی: ای دل، مرا راهنمایی کن تا از کسی که خواسته و آرزویی ندارد بگذرم.
بر گرد گرد دامن مردی اگر رسم
جان ها بها دهم که دلم بی بهای اوست
هوش مصنوعی: اگر به دور دامن مردی بچرخم و جانهایم را ارزشمند بدانم، در حالی که دلم بدون ارزش اوست.
ای غم! دگر به سوی نسیمی گذر مکن
کاین حجره های جان و دلش، خاصه جای اوست
هوش مصنوعی: ای غم! دیگر به سوی ما نیا که این جا، دل و جان فقط برای اوست.