شمارهٔ ۱۸۷
قسم به مهر جمالت که جز تو ماه ندارم
تو شاه حسنی و غیر از رخ تو شاه ندارم
سجود روی تو کردن اگر گناه شناسد
فقیه دیو طبیعت، جز این گناه ندارم
مرا بجز تو اگر هست خالقی و الهی
تو را به حق نپرستیدم و اله ندارم
زدم به دامن زلف تو دست و، روی سفیدم
که روز حشر جز این نامه سیاه ندارم
به عهد زلف تو کردم وفا، رخ تو گواه است
جز این دو شاهد عدل، ای صنم گواه ندارم
به زلف و خال تو ره برده ام به جنت عدن
بدان مقام جز این حرف و نقطه راه ندارم
به وصف ابرو و چشمت گرفته ام دو جهان را
که بهر فتح ممالک جز این سپاه ندارم
ز مهر روی توام در پناه ملجاء زلفت
از آن جهت که جز این ملجاء و پناه ندارم
بر آستانه فضلت نهاده ام سر طاعت
برای آن که جز این در، امیدگاه ندارم
شبیه روی تو در خاطرم چگونه درآید
به بی شبیهی رویت، چو اشتباه ندارم
چو خاک بر سر کویت فتاده ام، شرف این بس
به چشم دشمن اگر هیچ قدر و جاه ندارم
خیال روی تو خود شمع بارگاه دلم شد
اگرچه در خور آن شمع بارگاه ندارم
ز فرقت تو برآوردم از دل آه و دگر چه
برآورم از دل خسته چون جز آه ندارم
نسیمی از همه سویی نظر به روی تو دارد
نگاه دار مرا چون جز این نگاه ندارم
شمارهٔ ۱۸۶ - ستایش فضلالله نعیمی: من آن گنجم که در باطن هزاران گنج زر دارمشمارهٔ ۱۸۸: ترک شراب کی کنم من که چو رند فاسقم؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قسم به مهر جمالت که جز تو ماه ندارم
تو شاه حسنی و غیر از رخ تو شاه ندارم
هوش مصنوعی: به زیبایی چهرهات قسم میخورم که جز تو هیچ ماهی را نمیشناسم. تو زیبای واقعی هستی و غیر از صورت تو، هیچ شاه دیگری را ندارم.
سجود روی تو کردن اگر گناه شناسد
فقیه دیو طبیعت، جز این گناه ندارم
هوش مصنوعی: اگر فقیه و عالم دین، به سجده کردن روی تو را گناه بداند، من جز این عمل هیچ گناهی ندارم.
مرا بجز تو اگر هست خالقی و الهی
تو را به حق نپرستیدم و اله ندارم
هوش مصنوعی: جز تو هیچ آفریدگاری برای من وجود ندارد و فقط تو را میپرستم. برای من هیچ معبودی جز تو نیست.
زدم به دامن زلف تو دست و، روی سفیدم
که روز حشر جز این نامه سیاه ندارم
هوش مصنوعی: دست به دامن زلف تو زدم و به این وسیله خودم را به تو نزدیک کردم، زیرا در روز قیامت فقط همین کارنامه سیاه از اعمالم را دارم و چیز دیگری ندارم.
به عهد زلف تو کردم وفا، رخ تو گواه است
جز این دو شاهد عدل، ای صنم گواه ندارم
هوش مصنوعی: به قول و وعدهای که به خاطر موهای تو دادهام وفادار بودهام و چهرهات بهترین شاهد بر این وفاداری است. به جز این دو شاهد، ای زیبا، شاهد دیگری ندارم که بر صداقتم گواهی دهد.
به زلف و خال تو ره برده ام به جنت عدن
بدان مقام جز این حرف و نقطه راه ندارم
هوش مصنوعی: به خاطر زیباییهایی مثل زلف و خال تو به بهشت عدن رسیدهام، و جز این حالت و زیبایی، راهی دیگر نمیشناسم.
به وصف ابرو و چشمت گرفته ام دو جهان را
که بهر فتح ممالک جز این سپاه ندارم
هوش مصنوعی: من به توصیف زیبایی ابرو و چشمانت پرداختهام به گونهای که دو جهان را تحت تأثیر قرار دادهام، زیرا برای به دست آوردن این افتخارات و دستاوردها فقط این عشق و احساس را دارم.
ز مهر روی توام در پناه ملجاء زلفت
از آن جهت که جز این ملجاء و پناه ندارم
هوش مصنوعی: از محبت روی تو تحت حمایت زلفهای تو هستم، زیرا جز این پناه و پناهگاه دیگری ندارم.
بر آستانه فضلت نهاده ام سر طاعت
برای آن که جز این در، امیدگاه ندارم
هوش مصنوعی: در برابر بزرگی و فضیلت تو سر اطاعت فرود آوردهام، زیرا جز این درگاه، هیچ امیدی ندارم.
شبیه روی تو در خاطرم چگونه درآید
به بی شبیهی رویت، چو اشتباه ندارم
هوش مصنوعی: در یاد من چگونه ممکن است چهرهای شبیه چهره تو بیاید، وقتی که زیبایی تو را بینظیر میدانم و هیچ اشتباهی در این احساس ندارم؟
چو خاک بر سر کویت فتاده ام، شرف این بس
به چشم دشمن اگر هیچ قدر و جاه ندارم
هوش مصنوعی: من مانند خاکی که بر سر کوی تو افتادهام، این برای من کافی است که در چشم دشمن ارزش و عظمت داشته باشم، حتی اگر خودم هیچ مقام و ارزشی نداشته باشم.
خیال روی تو خود شمع بارگاه دلم شد
اگرچه در خور آن شمع بارگاه ندارم
هوش مصنوعی: تصور تصویر تو، مانند شمعی در محفل دل من روشن شده است، هرچند که من لایق آن شمع و این محفل نیستم.
ز فرقت تو برآوردم از دل آه و دگر چه
برآورم از دل خسته چون جز آه ندارم
هوش مصنوعی: از زمانی که از تو دور شدهام، همواره فقط آهی از دل برمیآورم و دیگر چه چیزی میتوانم از این دل خستهام بیرون بیاورم، چون فقط همین آه را دارم.
نسیمی از همه سویی نظر به روی تو دارد
نگاه دار مرا چون جز این نگاه ندارم
هوش مصنوعی: نسیمی از هر طرف به صورت تو نگاهی انداخته است، بنابراین مرا حفظ کن، زیرا جز این نگاه هیچ چیز دیگری ندارم.