بخش ۱۴ - ملاقات کردن پیران، فرامرز را و سخن گفتن هر دو به صلح
که گر می پذیری درین صیدگاه
کنی سربلندم در این جایگاه
یک امروز و فردا هم اینجا بیا
تو مهمان مایی و ما کدخدا
دو روزه در این دشت با یکدگر
بباشیم با شادی و نوش خور
مگر بیخ کین از جهان برکنیم
ز دل دوستی در میان آوریم
ابا همدمان باده نوشیم شاد
زکین گذشته نیاریم یاد
دلاور چو گفتار پیران شنید
پیاده شد و آفرین گسترید
چو نزدیک او رفت پیران گرد
بدید آن سرفراز با دستبرد
چو دید آن بر و پیکر دلپذیر
ز دیدار او شد جوان مرد پیر
بدان حسن و مردی دیدار او
به جان هر کسش شد خریدار او
خوش آمدش گفتار و بالای او
به خوبی سخن گفتن و رای او
ببوسید روی فرامرز شیر
سرافراز پیران گرد دلیر
فرامرز گفتش که ای پهلوان
سزدگر بیایی به روشن روان
نخستین شمایید مهمان ما
که من دوستداری کنم با شما
بخش ۱۳ - اندر شکار رفتن فرامرز با بانو گشسب: پس آنگاه چون بخت و دولت به همبخش ۱۵ - سخن گفتن فرامرز با پیران برای مهمانداری و قبول کردن پیران و تورانیان و مهمانی کردن فرامرز، ایشان را: شما را اگر دوستی در سر است
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
که گر می پذیری درین صیدگاه
کنی سربلندم در این جایگاه
هوش مصنوعی: اگر در این مکان شکار مرا بپذیری، میتوانم با افتخار در اینجا بمانم.
یک امروز و فردا هم اینجا بیا
تو مهمان مایی و ما کدخدا
هوش مصنوعی: امروز و فردا میتوانی به اینجا بیایی، تو مهمان ما هستی و ما در اینجا مسئول این مکان هستیم.
دو روزه در این دشت با یکدگر
بباشیم با شادی و نوش خور
هوش مصنوعی: برای دو روز در این دشت کنار هم باشیم و با شادی و نوشیدنی از زندگی لذت ببریم.
مگر بیخ کین از جهان برکنیم
ز دل دوستی در میان آوریم
هوش مصنوعی: آیا ممکن است کینه و دشمنی را از دنیا حذف کنیم و به جای آن محبت و دوستی را در میان مردم برقرار سازیم؟
ابا همدمان باده نوشیم شاد
زکین گذشته نیاریم یاد
هوش مصنوعی: با دوستان خود به خوشی و نوشیدن باده مشغول هستیم و به هیچ چیز از گذشته فکر نمیکنیم.
دلاور چو گفتار پیران شنید
پیاده شد و آفرین گسترید
هوش مصنوعی: در زمانی که دلاوری سخنان بزرگترها را شنید، از اسب پیاده شد و سرود و شادی را گسترش داد.
چو نزدیک او رفت پیران گرد
بدید آن سرفراز با دستبرد
هوش مصنوعی: وقتی که نزدیک او رفت، پیران را مشاهده کرد که به دورش جمع شدهاند و او را با احترام و تحسین نگاه میکنند.
چو دید آن بر و پیکر دلپذیر
ز دیدار او شد جوان مرد پیر
هوش مصنوعی: زمانی که آن جوانمردی که در سن و سالی است، با آن چهره و اندام زیبا مواجه میشود، از دیدن او جوانی و شادابی را دوباره احساس میکند.
بدان حسن و مردی دیدار او
به جان هر کسش شد خریدار او
هوش مصنوعی: هر کس که زیبایی و جوانمردی او را ببیند، به دلش مینشیند و خواهانش میشود.
خوش آمدش گفتار و بالای او
به خوبی سخن گفتن و رای او
هوش مصنوعی: به او خوش آمد گفتند و او با سخنان نیک و افکارش به خوبی صحبت کرد.
ببوسید روی فرامرز شیر
سرافراز پیران گرد دلیر
هوش مصنوعی: بوسهای بر چهرهی فرامرز، شیر شجاع و با افتخار از پیران دلیر بزنید.
فرامرز گفتش که ای پهلوان
سزدگر بیایی به روشن روان
هوش مصنوعی: فرامرز به آن پهلوان گفت: ای کسی که به خوبی و روشنفکری شناخته شدهای، شایسته است که به نزد ما بیایی.
نخستین شمایید مهمان ما
که من دوستداری کنم با شما
هوش مصنوعی: شما اولین مهمان من هستید و من میکوشم با شما خوب رفتار کنم.