بخش ۱۳۰ - سئوال فرامرز از برهمن
ز پیر جهاندیده پرسید و گفت
که ای پیر با دانش و هوش جفت
از این زندگانی چه دارید رای
برهنه شب و روز مانده به جای
نه خورد و نه خواب و نه آرام و کام
به بی کامی اندر بدن شادکام
چرا این همه رنج بر خود نهید
بدین گونه اکنون چه دارید امید
جهان پر ز خوبی و پرخواسته
همه کارها گشته آراسته
چنین داد پاسخ برهمن بدوی
که ای مرد با دانش و خوب گوی
چنان دان که هر کو جهان را شناخت
درو جای آرام و بودن نساخت
جهان همچو خانیست بر رهگذر
خردمند از این خانه جوید حذر
هر آن کس که دل بندد اندر جهان
هشیوار خواند وی از ابلهان
فراز آورد گنج و هم خواسته
مرادش همه گردد آراسته
ز ناگه شبیخون به سر برش مرگ
بیارد نهد بر سرش تیره ترگ
ز تختش سوی تیره خاک آورد
سر و تاجش اندر مغاک آورد
بماند دلش بسته این سرای
خرامش نیاید به نزد خدای
روانش بماند بدان تیرگی
همه ساله جانش پر از خیرگی
نه تن ماند آنجا نه گستردنی
نه آسایش و خورد و از خوردنی
خردمند رنج اندرین کی برد
که بگذارد اینجا و خود بگذرد
برمرگ درویش یا تاجور
یکی بود خواهد در این رهگذر
چه تن را همی داشت باید به رنج
به دانش بباید بیندوخت گنج
که چون بگذری زین سپنجی سرای
شود دستگیرت به نزد خدای
سبکبار شو تا توانی برید
ره دور و آسان به منزل رسید
برهمن چو این در معنی بسفت
رخ پهلوان همچو گل برشکفت
بخش ۱۲۹ - رسیدن فرامرز به نخجیر برهمن و سئوال کردن: چو بگذشت یک ماه دیگر چنینبخش ۱۳۱ - سئوال دوم فرامرز از برهمن: دگر گفت کای مرد پاکیزه رای
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز پیر جهاندیده پرسید و گفت
که ای پیر با دانش و هوش جفت
هوش مصنوعی: از فردی که سالها تجربه و دانایی دارد پرسید و او پاسخ داد که ای فرد با دانش و فهم بالا،
از این زندگانی چه دارید رای
برهنه شب و روز مانده به جای
هوش مصنوعی: از این زندگی چه بهرهای میبرید، وقتی شب و روز در اندیشههایی بیپرده و عاری از معنا میگذرد؟
نه خورد و نه خواب و نه آرام و کام
به بی کامی اندر بدن شادکام
هوش مصنوعی: نه خوراک دارد، نه خواب میبیند، نه آرامش را احساس میکند و نه به شادی و لذت میرسد، همه اینها در بدن او با حالت ناامیدی و بیکامی همراه است.
چرا این همه رنج بر خود نهید
بدین گونه اکنون چه دارید امید
هوش مصنوعی: چرا خودتان را اینقدر ناراحت میکنید؟ اکنون چه چیزی برایتان باقی مانده است که به آن امیدوار باشید؟
جهان پر ز خوبی و پرخواسته
همه کارها گشته آراسته
هوش مصنوعی: جهان پر از زیبایی و نیکی است و همه کارها به ترتیب و نظم انجام میشوند.
چنین داد پاسخ برهمن بدوی
که ای مرد با دانش و خوب گوی
هوش مصنوعی: برهمن بدوی به مردی با دانش و eloquence پاسخ میدهد و او را مورد تحسین قرار میدهد.
چنان دان که هر کو جهان را شناخت
درو جای آرام و بودن نساخت
هوش مصنوعی: هر کس که به شناختی عمیق از جهان برسد، در دل او آرامش و جاودانگی وجود نخواهد داشت.
جهان همچو خانیست بر رهگذر
خردمند از این خانه جوید حذر
هوش مصنوعی: دنیا مانند یک خانۀ بزرگ است و انسانهای عاقل همواره باید در سفر زندگی مراقب و آگاه باشند تا از خطرات آن دور بمانند.
هر آن کس که دل بندد اندر جهان
هشیوار خواند وی از ابلهان
هوش مصنوعی: هر کسی که به این دنیا دل ببندد و وابسته شود، در حقیقت باید او را از نادانان دانست.
فراز آورد گنج و هم خواسته
مرادش همه گردد آراسته
هوش مصنوعی: گنجی به دست آورد و همه آرزوهایش به خوبی و زیبایی تحقق یافت.
ز ناگه شبیخون به سر برش مرگ
بیارد نهد بر سرش تیره ترگ
هوش مصنوعی: ناگهان مرگ به سراغ او میآید و سرنوشتش را به سرنوشت تلخی تبدیل میکند.
ز تختش سوی تیره خاک آورد
سر و تاجش اندر مغاک آورد
هوش مصنوعی: از تخت و مقامش به خاک تیره افتاد و سر و تاجش نیز به گودالی عمیق رسید.
بماند دلش بسته این سرای
خرامش نیاید به نزد خدای
هوش مصنوعی: دلش به این دنیای فانی وابسته مانده و نمیتواند به سوی خداوند نزدیک شود.
روانش بماند بدان تیرگی
همه ساله جانش پر از خیرگی
هوش مصنوعی: او همچنان زنده باشد، با وجود تاریکیهای سالهای گذشته، جانش همیشه پر از روشنایی و خیر باشد.
نه تن ماند آنجا نه گستردنی
نه آسایش و خورد و از خوردنی
هوش مصنوعی: در آنجا نه کسی باقی مانده است، نه جایی برای آرامش و استراحت، و نه چیزی برای خوردن و نوشیدن.
خردمند رنج اندرین کی برد
که بگذارد اینجا و خود بگذرد
هوش مصنوعی: انسان دانا هرگز در این دنیا رنج نمیکشد که به راحتی از آن عبور کند و خود را از آن جدا کند.
برمرگ درویش یا تاجور
یکی بود خواهد در این رهگذر
هوش مصنوعی: در این مسیر، مرگ هر دو، درویش و پادشاه، یکسان است و هیچ تفاوتی ندارد.
چه تن را همی داشت باید به رنج
به دانش بباید بیندوخت گنج
هوش مصنوعی: برای دستیابی به دانایی و توانمندی، باید با سختیها و زحمتها کنار آمد و به جستوجو و کوشش ادامه داد، تا در نهایت به گنجی ارزشمند از دانش و معرفت دست یابیم.
که چون بگذری زین سپنجی سرای
شود دستگیرت به نزد خدای
هوش مصنوعی: زمانی که از این دنیای فانی بگذری، به حقیقتی خواهی رسید که تو را به خدا نزدیک میکند و در این راه، دستگیری و یاری تو را در بر خواهد گرفت.
سبکبار شو تا توانی برید
ره دور و آسان به منزل رسید
هوش مصنوعی: سبکبار باش تا بتوانی مسیرهای طولانی را راحتتر ب پیمایی و به مقصد برسی.
برهمن چو این در معنی بسفت
رخ پهلوان همچو گل برشکفت
هوش مصنوعی: وقتی برهمن معنای این مسئله را درک کرد، چهره پهلوان مانند گلی شکوفه زد.