بخش ۸ - بقال خرزویل
دوازدهم محرم سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه (۴٣٨) از قزوین برفتم به راه بیل و قبان که روستاق قزوین است. و از آن جابه دهی که خرزویل خوانند.
من و برادرم و غلامکی هندو که با ما بود وارد شدیم، زادی اندک داشتیم. برادرم به دیه رفت تا چیزی از بقال بخرد، یکی گفت: که چه میخواهی؟ بقال منم.
گفت: هرچه باشد ما را شاید که غریبیم و برگذر و چندانکه از مأکولات بر شمارد،گفت: ندارم. بعد از آن هر کجا کسی از این نوع سخن گفتی، گفتمی بقال خرزویل است.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
دوستی گفت در هنگام رانندگی چراغ پایین درب خودرویم افروخته نمی شد ، اشفتم و پی استاد برقکار ماشین بگشتمی از فلان به بهمان سپریدم تا برقکاری بدیدم که بر پرده از شیر مرغ تا جان ادمیزاده نوشته بود که آری میکنم ! همه کار می سازم!
گفتم این چراغ بر نمی شود نمی فروزد گفت سپر خودرو باید پیاده شود گفتم چرا ؟ گفت این خودرو بیگانه است گفتم زهی خیال باطلم ! مگر دسترس به چراغک از این روزن شدنی نیست خواست سخن باز گوید که خودم انرا درست کردم و سرم را بالا گرفتم و گفتم جانا این پهرست پرده نویس پایین بیاور و بالایش بنویس بقال هرزویل !
در نزدیکی منجیل دهی به نام هرزویل است شاید مراد ناصر خسرو همین ده باشد
بنظرم چون خرزویل یا هرزویل منجیل از زمان هخامنشیان تا کنون گذر نظامیان بوده و موقعیت حساس امنیتی داشته لذا فردی که بظاهر خودش را بقال معرفی می کند چون ناصر خسرو و همراهانش برایش مشکوک به نظر می رسیدند. بنابراین برای از سر رد کردنشان پاسخ سربالایی می دهد تا آنها از فشار گرسنگی آنجا را هرچه زودتر ترک کنند. اینجاست که باعث دلگیری ناصرخسرو می شود و در خاطرش باقی می ماند.
خرزویل یا هرزویل روستایی نزدیک منجیل هست . منتهی استناد به موقعیت جغرافیایی که ناصر خسرو در سفرنامه برای این روستا یاد کردن از راه بیل و قپان. راه قپان هنوز هست و اگر از قزوین به سمت شمال از راه قپان بروی به روستای خرزان می رسید من خودم این راه را بارها رفتم نه به هرزویل بعد از خزران همانطور که ناصر خسرو گفتن شیب بسیار تندی هست که سه فرسنگ بروی به روستاهای طارم میرسی که به نام برزالخیر( البته تا آنجا که من رفتم و میشناسم الان چنین اسمی نیست حتما نام روستا عوض شده) یاد شده و گرمسیر هست.
خرزان لغتنامه دهخداخرزان . [ خ َ ] (اِ) روز اول سال ایرانیان که اول ِ بهار و عید نوروز باشد. (از ناظم الاطباء).
خرزان لغتنامه دهخداخرزان . [ خ َ ] (اِخ ) نام گردنه ٔ صعب المروری است در بین قزوین و طارم . (از ناظم الاطباء)
هنوز این روستا پا برجاست و جاده ابریشم از این روستا می گذرد. و دو اثر تاریخی در روستا وجود داشت یکی کارونسرا و دیگری حمام .که متاسفانه حمام رو ویران کردن مدرنسازی کنن . روستا به دلیل واقع شدن در موقعیت سوق الجیشی در دوره های مختلف شاهد قشون کشیها , جنگها و قحطی ها بسیاری بوده هنوز آثار سنگرها در بلندیهای روستا پا برجاست .