بخش ۷۸ - حدود لحسا
و چون از لحسا به جانب مشرق روند هفت فرسنگی دریاست. اگر در دریا بروند بحرین باشد و آن جزیره ای است پانزده فرسنگ طول آن و شهری بزرگ است و نخلستان بسیار دارد و مروارید از آن دریا برآورند و هرچه غواصان برآوردندی یک نیمه سلاطین لحسا را بودی، و اگر از لحسا سوی جنوب بروند به عمان رسند و عمان بر زمین عرب است و لیکن سه جانب او بیابان و بر است که هیچ کسی آن را نتواند بریدن و ولایت عمان هشتاد فرسنگ در هشتاد فرسنگ است و گرمسیر باشد و آن جا جوز هندی که نارگیل گویند روید، و اگر از عمان به دریا روی فرا مشرق روند به بارگاه کیش و مکران رسند و اگر سوی جنوب روند به عدن رسند، و اگر جانب دیگر به فارس رسند.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
بریدن در اینجا به معنی جدا کردن قطعه ای نیست بلکه به معنی پیمودن آمده
ظاهرا شهر لحسا همین الهفوف کنونی سرزمین حجاز است که هنوز هم پر از درختان نخل است. شهری آباد در میان بیابان های گسترده.
امیری عرب به دروازه لحسا رفته بود و یک سال آن جا نشسته و از آن چهار بارو(دیوار حاشه شهر) که دارد یکی ستده (گرفته بود)و خیلی غارت کرد و چیزی به دست نداشته بود با ایشان(خیلی غارت کرده بودند ولی چیز مهمی بدست نیاورده بودند) و چون مرا بدید از روی نجوم (علم ستاره شناسی)پرسید: که آیا من که میخواهم لحسا بگیرم می توانم یا نه؟ که اینها بی دینند. من هم هرچه مصلحت بود میگفتم!
ناصر خسرو در ابتدا گفته که سردشان شده بود و قطعا وارد درگاه حمام که شدند که گرمتر از بیرون بود خوشحال و گرم شدند ولی صاحب حمام راهشان نداد. لذا پس از بیرون آمدن یشتر سردشان شده بود پس باید با شتاب می رفتند تا گرم شوند!!