گنجور

بخش ۴۰ - اسکندریه و منارهٔ آن

و از مصر تا اسکندریه سی فرسنگ گیرند. و اسکندریه بر لب دریای روم و کنار نیل است، و از آن جا میوه بسیار به مصر آورند به کشتی و ان جا مناره است که من دیدم آبادان بود به اسکندریه.

و آن جا یعنی بر آن مناره آیینه ای حراقه ساخته بودند که هر کشتی رومیان که از استانبول می‌آمدی چون به مقابله آن رسیدی آتشی از آن آینه افتادی و بسوختی. و رومیان بسیار جد و جهد کردند و حیله‌ها نمودند و کس فرستادند و آن آیینه بشکستند، به روزگار حاکم سلطان مصر مردی نزدیک او آمده بود قبول کرده که آن آیینه را نیکو باز کند چنان که به اول بود. حاکم گفته بود حاجت نیست که این ساعت خود رومیان هر سال زر و مال می‌فرستند و راضی‌اند که لشکر ما نزدیک ایشان برود و سر به سر پسنده است.

و اسکندریه را آب خوردنی از باران باشد. و درهمه صحرای اسکندریه از آن عمودهای سنگین که صفت آن مقدّم کرده ایم افتاده باشد.

بخش ۳۹ - صفت شهر مصر و ولایتش: صفت شهر مصر و ولایتش : آب نیل ازمیان جنوب و مغرب می‌آید و به مصر می‌گذرد و به دریای روم می‌رود. آب نیل چون زیادت می‌شود دو بار چندان می‌شود که جیحون به ترمذ. و این آب از ولایت نوبه می‌گذرد و به مصر می‌آید و ولایت نوبه کوهستان است و چون به صحرا رسد ولایت مصر است و سرحدش که اول آن جا رسد اسوان می‌گویند. تا آن جا سیصد فرسنگ باشد. و بر لب آب همه شهر‌ها و ولایت هاست. و آن ولایت را صعید الاعلی می‌گویند. و چون کشتی به شهر اسوان رسد از آن جا برنگذرد چه آب از درهای تنگ بیرون می‌آید و تیز می‌رود. و از آن بالاتر سوی جنوب ولایت نوبه است و پادشاه آن زمین دیگراست و مردم آن جا سیاه پوست باشندو دین ایشان ترسای باشد. بازرگانان آن جا روند و مهره و شانه و بسد برند و از آن جا برده آورند. و به مصر برده یا نوبی باشد یا رومی. دیدم که از نوبه گندم و ارزن آورده بودند هر دوسیاه و بد. و گویند نتوانسته‌اند که منبع آب نیل را به حقیقت بدانند و شنیدم که سلطان مصر کس فرستاد تا یک ساله راه برکنار نیل رفته و تفحص کردند هیچ کس حقیقت آن ندانست الا آن که گفتند که از جنوب از کوهی می‌آید که آن را جبل القمر گویند. و چون آفتاب به سر سرطان رود آب نیل زیادت شدن گیرد از آن جا که به زمستان که قرار دارد بیست ارش بالا گیرد چنان که به تدریج روز به روز می‌افزاید.بخش ۴۱ - قیروان، سلجماسه و اندلس: و آن دریا همچنان می‌کشد تا قیروان. و از مصر تا قیروان صد و پنجاه فرسنگ باشد.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و از مصر تا اسکندریه سی فرسنگ گیرند. و اسکندریه بر لب دریای روم و کنار نیل است، و از آن جا میوه بسیار به مصر آورند به کشتی و ان جا مناره است که من دیدم آبادان بود به اسکندریه.
هوش مصنوعی: مصر تا اسکندریه حدود سی فرسنگ فاصله دارد. اسکندریه در کنار دریای روم و نهری به نام نیل قرار دارد. از اینجا انواع میوه‌ها به مصر با کشتی حمل می‌شود و در اسکندریه نیز مناره‌ای وجود دارد که آن را دیده‌ام و به خوبی آباد شده است.
و آن جا یعنی بر آن مناره آیینه ای حراقه ساخته بودند که هر کشتی رومیان که از استانبول می‌آمدی چون به مقابله آن رسیدی آتشی از آن آینه افتادی و بسوختی. و رومیان بسیار جد و جهد کردند و حیله‌ها نمودند و کس فرستادند و آن آیینه بشکستند، به روزگار حاکم سلطان مصر مردی نزدیک او آمده بود قبول کرده که آن آیینه را نیکو باز کند چنان که به اول بود. حاکم گفته بود حاجت نیست که این ساعت خود رومیان هر سال زر و مال می‌فرستند و راضی‌اند که لشکر ما نزدیک ایشان برود و سر به سر پسنده است.
هوش مصنوعی: در آن مکان، روی مناره‌ای آینه‌ای ساخته بودند که به طور خاص برای سوزاندن کشتی‌های رومیان طراحی شده بود. هرگاه که کشتی‌ای از استانبول عبور می‌کرد و به مقابل آن مناره می‌رسید، نوری از آینه تابیده می‌شد و کشتی را به آتش می‌کشید. رومی‌ها تلاش‌های زیادی کردند و نقشه‌های مختلفی طراحی کردند تا این آینه را شکسته و از کار بیندازند. در زمان یکی از حاکمان مصر، فردی به نزد او آمد و پیشنهاد کرد که آینه را به حالت اولیه‌اش برگرداند. اما حاکم پاسخ داد که نیازی به این کار نیست زیرا رومی‌ها هر سال مبالغ زیادی پول ارسال می‌کنند و از این وضعیت راضی هستند، بنابراین به اعزام نیروهای ما نزدیک آن‌ها نگران نیستند.
و اسکندریه را آب خوردنی از باران باشد. و درهمه صحرای اسکندریه از آن عمودهای سنگین که صفت آن مقدّم کرده ایم افتاده باشد.
هوش مصنوعی: آب آشامیدنی در اسکندریه از باران تأمین می‌شود و علاوه بر این، در تمام دشت‌های اسکندریه سنگ‌های سنگینی وجود دارد که قبلاً در موردشان صحبت کرده‌ایم.

حاشیه ها

1392/04/16 02:07
امین کیخا

اشکارا استانبول جزو شاهی بیزانس بوده است

1396/10/16 21:01
ر.غ

سلام لطفا تصحیح شد: ایشانبرود -
ایشان برود