گنجور

بخش ۳۵ - سفر به حجاز

پس من از آن جا به بیت المقدس آمدم و از بیت المقدس پیاده با جمعی که عزم سفر حجاز داشتند برفتم. دلیل مردی جلد و پیاده رو نیکو بود او را ابوبکر همدانی می‌گفتند. به نیمهٔ ذی القعده سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه از بیت المقدس برفتم سه روز را به جای رسیدیم که آن را ارعز می‌گفتند و آن جا نیز آب روان و اشجار بود. به منزلی دیگر رسیدیم که آن را وادی القری می‌گفتند، به منزل دیگر رسیدیم که از آن جا به ده روز به مکه رسیدم و آن سال قافله از هیچ طرف نیامد و طعام نمی یافت. پس که به سکة العطارین فرود آمدم برابر باب النبی علیه السلام روز دوشنبه به عرفات بودیم مردم پرخطر بودند از عرب. چون از عرفات بازگشتم دو روز به مکه بایستادم و به راه شام بازگشتم سوی بیت المقدس.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پس من از آن جا به بیت المقدس آمدم و از بیت المقدس پیاده با جمعی که عزم سفر حجاز داشتند برفتم. دلیل مردی جلد و پیاده رو نیکو بود او را ابوبکر همدانی می‌گفتند. به نیمهٔ ذی القعده سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه از بیت المقدس برفتم سه روز را به جای رسیدیم که آن را ارعز می‌گفتند و آن جا نیز آب روان و اشجار بود. به منزلی دیگر رسیدیم که آن را وادی القری می‌گفتند، به منزل دیگر رسیدیم که از آن جا به ده روز به مکه رسیدم و آن سال قافله از هیچ طرف نیامد و طعام نمی یافت. پس که به سکة العطارین فرود آمدم برابر باب النبی علیه السلام روز دوشنبه به عرفات بودیم مردم پرخطر بودند از عرب. چون از عرفات بازگشتم دو روز به مکه بایستادم و به راه شام بازگشتم سوی بیت المقدس.
هوش مصنوعی: من از آنجا به بیت المقدس رفتم و از آنجا پیاده همراه گروهی که به سمت حجاز می‌رفتند، حرکت کردم. یکی از افراد قابل توجهی که با ما بود، مردی به نام ابوبکر همدانی بود که فردی دانشمند و پیاده‌رو بود. در نیمهٔ ماه ذی القعده سال 438 هجری از بیت المقدس به راه افتادیم و بعد از سه روز به محلی به نام ارعز رسیدیم که در آنجا نیز آب و درختان زیادی بود. سپس به منطقه‌ای به نام وادی القری رفتیم و بعد از مدتی به محلی دیگر رسیدیم که از آنجا حدود ده روز به مکه راه داشتیم. در آن سال هیچ قافله‌ای از طرف دیگر نیامد و ما حتی غذا هم پیدا نمی‌کردیم. وقتی به سکة العطارین رسیدم، در برابر درب حرم پیامبر، روز دوشنبه و در روز عرفه بودیم و مردم در آنجا به شدت در خطر بودند. پس از بازگشت از عرفات، دو روز در مکه ماندم و سپس به سمت بیت المقدس روانه شدم.

حاشیه ها

1392/04/15 01:07
امین کیخا

خطر می شود سیج به فارسی و خطرناک سیجناک است یا سیجومند

1392/04/19 08:07
امین کیخا

دکتر عموشاهی در ترجمه کتاب بیهوشی میلر برای risk factor m نوشته اند ، سیجساز

1393/10/23 01:12
دخو نادری

مثل این که طرف با مکه حال نکرده ! زود اومده دستشو زده و برگشته و یک خط تو سفرنامه اش نوشته ! بیشتر عشق بیت المقدس بوده ...

1397/02/04 21:05
مجید میزازاده

جای تاسف دارد که این همه راه بس طولانی را از مرو ترکمنستان پیمودن تا به مقصد دل برسد و کوتاه در آن مکان ماندن و فقط چند خطی نوشتن! اینگونه که مرحوم ناصرخسرو می فرمایند چون آن سال در مکه و اطراف و راه ها کمبود خوراک بوده کاروانها نیامده اند. و می فرمایند مردم از عرب ها در بیم و هراس بودند. شاید اعراب گرسنه از کمبود خوراک بودند که از حجاج راهزنی و دزدی می کردند لذا حجاج دلنگران و آشفته زیارت می کردند که هرچه زودتر باز گردند. بنابر این ایشان زمان زیادی را در آن شهر نمانده اند تا اندازه و پهنای آنرا برایمان بگیرد و از احوال و ملیتهای حجاج و شرح حال آن مکان مقدس و خود شهر را توضیح دهد. زیرا اگر وضع برای او و حجاج عادی بود حتما مفصل تر توضیح می داد.و اینگونه سر اسبی باز نمی گشت.