بخش ۳۵ - سفر به حجاز
پس من از آن جا به بیت المقدس آمدم و از بیت المقدس پیاده با جمعی که عزم سفر حجاز داشتند برفتم. دلیل مردی جلد و پیاده رو نیکو بود او را ابوبکر همدانی میگفتند. به نیمهٔ ذی القعده سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه از بیت المقدس برفتم سه روز را به جای رسیدیم که آن را ارعز میگفتند و آن جا نیز آب روان و اشجار بود. به منزلی دیگر رسیدیم که آن را وادی القری میگفتند، به منزل دیگر رسیدیم که از آن جا به ده روز به مکه رسیدم و آن سال قافله از هیچ طرف نیامد و طعام نمی یافت. پس که به سکة العطارین فرود آمدم برابر باب النبی علیه السلام روز دوشنبه به عرفات بودیم مردم پرخطر بودند از عرب. چون از عرفات بازگشتم دو روز به مکه بایستادم و به راه شام بازگشتم سوی بیت المقدس.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
خطر می شود سیج به فارسی و خطرناک سیجناک است یا سیجومند
دکتر عموشاهی در ترجمه کتاب بیهوشی میلر برای risk factor m نوشته اند ، سیجساز
مثل این که طرف با مکه حال نکرده ! زود اومده دستشو زده و برگشته و یک خط تو سفرنامه اش نوشته ! بیشتر عشق بیت المقدس بوده ...
جای تاسف دارد که این همه راه بس طولانی را از مرو ترکمنستان پیمودن تا به مقصد دل برسد و کوتاه در آن مکان ماندن و فقط چند خطی نوشتن! اینگونه که مرحوم ناصرخسرو می فرمایند چون آن سال در مکه و اطراف و راه ها کمبود خوراک بوده کاروانها نیامده اند. و می فرمایند مردم از عرب ها در بیم و هراس بودند. شاید اعراب گرسنه از کمبود خوراک بودند که از حجاج راهزنی و دزدی می کردند لذا حجاج دلنگران و آشفته زیارت می کردند که هرچه زودتر باز گردند. بنابر این ایشان زمان زیادی را در آن شهر نمانده اند تا اندازه و پهنای آنرا برایمان بگیرد و از احوال و ملیتهای حجاج و شرح حال آن مکان مقدس و خود شهر را توضیح دهد. زیرا اگر وضع برای او و حجاج عادی بود حتما مفصل تر توضیح می داد.و اینگونه سر اسبی باز نمی گشت.