خامس رمضان سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه (پنجم رمضان سال ۴۳۸) در بیت المقدس شدیم. یک سال شمسی بود که از خانه بیرون آمده بودم و مادام در سفر بوده که به هیچ جای مقامی و آسایشی تمام نیافته بودیم. بیتالمقدس را اهل شام و آن طرفها قدس گویند، و از اهل آن ولایات کسی که به حج نتواند رفتن در همان موسم به قدس حاضر شود و به موقف بایستد و قربان عید کند، چنانکه عادت است، و سال باشد که زیادت از بیست هزار خلق در اوائل ماه ذیالحجه آنجا حاضر شوند و فرزندان برند و سنت کنند، و از دیار روم و دیگر بقاع همه ترسایان و جهودان بسیار آنجا روند به زیارت کلیسا و کنشت که آنجاست، و کلیسای بزرگ آنجا صفت کرده شود به جای خود.
سواد و رستاق بیت المقدس همه کوهستان است، همه کشاورزی و درخت زیتون و انجیر و غیره، تمامت بیآبست، و نعمتهای فراوان و ارزان باشد، و کدخدایان باشند که هریک پنجاه هزار من روغن زیتون در چاهها و حوضها پر کنند و از آنجا به اطراف عالم برند، و گویند به زمین شام قحط نبوده است و از ثقات شنیدم که پیغمبر را علیه السلام و الصلوة به خواب دید یکی از بزرگان، که گفتی: «یا پیغمبر خدا! ما را در معیشت یاری کن». پیغمبر علیه السلام در جواب گفتی: «نان و زیت شام بر من.»
اکنون صفت شهر بیت المقدس کنم. شهری است بر سر کوهی نهاده و آب نیست مگر از باران و به رستاقها چشمههای آب است اما به شهر نیست، چه شهر بر سنگ نهاده است، و شهری بزرگست که آن وقت که دیدیم بیست هزار مرد در وی بودند، و بازارهای نیکو و بناهای عالی، و همه زمین شهر به تختهسنگهای فرش انداخته، و هرکجا کوه بوده است و بلندی بریدهاند و همواره کرده، چنانکه چون باران بارد همه زمین پاکیزه شسته شود، و در آن شهر صنّاع بسیارند هر گروهی را رستهای جدا باشد، و جامع مشرقی است و باروی مشرقی شهر باروی جامعست، چون از جامع بگذری صحرایی بزرگست عظیم هموار، و آن را ساهره گویند و گویند که دشت قیامت آن خواهد بود و حشر مردم آنجا خواهند کرد، بدین سبب خلق بسیار از اطراف عالم بدانجا آمدهاند و مقام ساخته تا در آن شهر وفات یابند، و چون وعده حق سبحانه و تعالی در رسد، به میعادگاه حاضر باشند. خدایا در آن روز پناه بندگان تو باش و عفو تو آمین یا رب العالمین.
بر کنارهٔ آن دشت مقبرههاییست بزرگ و بسیار مواضع بزرگوار که مردم آنجا نماز کنند و دست به حاجات بردارند و ایزد سبحانه و تعالی حاجات ایشان روا گرداند «اللهم تقبل حاجاتنا و اغفر ذنوبنا و سیئاتنا و ارحمنا برحمتک یا ارحم الراحمین».
میان جامع و این دشت ساهره وادیییست عظیم ژرف، و در آن وادی، که همچون خندقست، بناهای بزرگست بر نسق پیشینیان و گنبدی سنگین دیدم تراشیده و بر سر خانهای نهاده که از آن عجبتر نباشد تا خود آن را چگونه از جای برداشته باشند و در افواه بود که آن خانه فرعون است و آن وادی جهنم. پرسیدم که: «این لقب که بر این موضع نهاده است؟»، گفتند: «به روزگار خلافت عمر خطاب رضی الله عنه بر آن دشت ساهره لشکرگاه بزد، و چون بدان وادی نگریست گفت این وادی جهنم است»، و مردم عوام چنین گویند هر کس که به سر آن وادی شود، آواز دوزخیان شنود که صدا از آنجا برمیآید. من آنجا شدم اما چیزی نشنیدم.
و چون از شهر به سوی جنوب نیم فرسنگی بروند و به نشیبی فرو روند چشمهٔ آب از سنگ بیرون میآید، آن را عین سلوان گویند، عمارات بسیار بر سر آن چشمه کردهاند، و آب آن به دیهی میرود و آنجا عمارات بسیار کردهاند و بستانها ساخته، و گویند هر که بدان آب سر و تن بشوید رنجها و بیماریهای مزمن از او زائل شود و بر آن چشمه وقفها بسیار کردهاند، و بیت المقدس را بیمارستان نیکست و وقف بسیار دارد و خلق بسیار را دارو و شربت دهند و طبیبان باشند که از وقف مرسوم ستانند و آن بیمارستان و مسجد آدینه بر کنار وادی جهنم است، و چون از سوی بیرون مسجد آن دیوار که با وادی است بنگرند صد ارش باشد به سنگهای عظیم برآورده چنانکه گل و گچ در میان نیست و از اندرون مسجد همه سر دیوارها راست است، و از برای سنگ صخره که آنجا بوده است مسجد هم آنجا بنا نهادهاند، و این سنگ صخره آنست که خدای عزوجل موسی علیه السلام را فرمود تا آن را قبله سازد، و چون این حکم بیامد و موسی آن را قبله کرد، بسی نزیست و هم در آن زودی وفات کرد، تا به روزگار سلیمان علیه السلام که چون قبله صخره بود مسجد در گرد صخره بساختند چنانکه صخره در میان مسجد بود و محراب خلق و تا عهد پیغمبر ما، محمد مصطفی علیه الصلوة و السلام، هم قبله آن میدانستند و نماز را روی بدان جانب میکردند، تا آنگاه که ایزد تبارک و تعالی فرمود که قبله خانه کعبه باشد، و صفت آن به جای خود بیاید.
میخواستم تا مساحت این مسجد بکنم. گفتم اول هیأت و وضع آن نیکو بدانم و ببینم بعد از آن مساحت کنم. مدتها در آن مسجد میگشتم و نظاره میکردم پس در جانب شمالی که نزدیک قبه یعقوب علیه السلام است بر طاقی نوشته دیدم در سنگ که طول این مسجد هفتصد و چهار ارش است. و عرض صد و پنجاه و پنج ارش به گز ملک و گز ملک آن است که به خراسان آن گز را شایگان گویند و آن یک ارش و نیم باشد چیزکی کم تر. زمین مسجد فرشسنگ است و درزها به ارزیز گرفته و مسجد شرقی شهر و بازار است که چون از بازار به مسجد روند روی به مشرق باشد درگاهی عظیم نیکو مقدار سی گز ارتفاع در بیست گز عرض اندام داده برآوردهاند و دو جناح باز بریده درگاه و روی جناح و ایوان درگاه منقش کرده همه به میناهای ملوّن که در گچ نشانده بر نقشی که خواستهاند چنان که چشم از دیدن آن خیره ماند و کتابتی همچنین به نقش مینا بر آن درگاه ساختهاند و لقب سلطان مصر بر آنجا نوشته که چون آفتاب بر آن جا افتد شعاع آن چنان باشد که عقل در آن متحیّر شود و گنبدی بس بزرگ بر سر این درگاه ساخته از سنگ منهدم و دو در تکلف ساخته روی درها به بِرنجِ دمشقی که گویی زر طلاست.
زر کوفته و نقشهای بسیار در آن کرده هر یک پانزده گز بالا و هشت گز پهنا و این در را «باب علیه السلام» گویند. چون از این در در روند بر دست راست دو رواق است بزرگ هر یک بیست و نه ستون رخام دارد با سرستونها و نعلهای مرخم ملون، درزها به ارزیز گرفته. بر سر ستونها طارقها از سنگ زده بی گِل و گچ بر سر هم نهاده چنان که هر طاقی چهار پنج سنگ بیش نباشد و این رواقها کشیده است تا نزدیک مقصوره، و چون از در در روند بر دست چپ که آن شمال است رواقی دراز کشیده است شصت و چهار طاق همه بر سر ستونهای رخام، و دری دیگر است هم بر این دیوار که آن را باب السقر گویند، و درازی مسجد از شمال به جنوب است تا چون مقصوره از آن باز بریده است ساحت مربع آمده که قبله در جنوب افتاده است، و از جانب شمال دو در دیگر است در پهلوی یکدیگر هر یک هفت گز عرض در دوازده گز ارتفاع و این در را باب الاسباط گویند، و چون ازین در بگذری هم بر پهنای مسجد که سوی مشرق میرود باز در گاهی عظیم بزرگ است و سه در پهلوی هم بر آن جاست همان مقدار که باب الاسباط است و همه را به آهن و برنج تکلفات کرده چنان که از آن نیکوتر کم باشد و این در را باب الابواب گویند از آن سبب که مواضع دیگر درها جفت جفت است مگر این سه در است و میان آن دو درگاه که بر جانب شمال است. در این رواق که طاقهای آن بر پیلپایهاست قبهای است و این را به ستونهای مرتفع برداشته و آن را به قندیل و مسرجها بیاراسته و آن را قبه یعقوب علیه السلام گویند و آن جای نماز او بوده است و بر پهنای مسجد رواقی است و بر آن دیوار دری است بیرون آن در دو دریوزه صوفیان است و آنجا جاهای نماز و محرابهای نیکو ساخته و خلق از متصوفه همیشه آنجا مجاور باشند و نماز همان جا کنند الا روز آدینه به مسجد درآیند که آواز تکبیر به ایشان برسد.
و بر رکن شمالی مسجد رواقی نیکوست و قبهای بزرگ نیکو و بر قبه نوشته است که هذا محراب زکریا النبی علیه السلام و گویند او اینجا نماز کردی پیوسته، و بر دیوار شرقی در میان جای مسجد درگاهی عظیم است به تکلف ساختهاند از سنگ منهدم که گویی از سنگ یکپاره تراشیدهاند به بالای پنجاه گز و پهنای سی گز و نقاشی و نقاری کرده و ده در نیکو بر آن درگاه نهاده چنان که میان هر دو در به یک پایه بیش نیست و بر درها تکلف بسیار کرده از آهن و برنج دمشق و حلقهها و میخها بر آن زده و گویند این درگاه را سلیمان بن داود علیه السلام ساخته است از بهر پدرش و چون به درگاه در روند روی سوی مشرق از آن دو در آنچه بر دست راست باب الرحمه گویند و دیگر را باب التوبه و گویند این در است که ایزد سبحانه و تعالی توبه داود علیه السلام آنجا نپذیرفت و بر این درگاه مسجدی است نغز وقتی چنان بوده که دهلیزی و دهلیز را مسجد ساختهاند و آن را به انواع فرشها بیاراسته و خدام آن جداگانه باشد و مردم بسیار آنجا روند و نماز کنند و تقرب جویند به خدای تبارک و تعالی بدان که آنجا توبه داود علیه السلام قبول افتاده همه خلق امید دارند و از معصیت بازگردند و گویند داود علیه السلام پای از عتبه در اندرون نهاده بود که وحی آمد به بشارت که ایزد سبحانه و تعالی توبه او پذیرفت او همان جا مقام کرد و به طاعت مشغول شد و من که ناصرم در آن مقام نماز کردم و از خدای سبحانه و تعالی توفیق طاعت و تبرا از معصیت طلبیدم خدای سبحانه و تعالی همه بندگان را توفیق آنچه رضای او در آن است روزی کناد و از معصیت توبه دهاد به حق محمد و آله طاهرین.
و بر دیوار شرقی چون به گوشه رسد که جنوبی است و قبله بر ضلع جنوبی است و پیش دیوار شمالی مسجدی است سرداب که به درجههای بسیار فرو باید شدن و آن بیست گز در پانزده باشد و سقف سنگین بر ستونهای رخام. و مهد عیسی آنجا نهاده است و آن مهد سنگین است و بزرگ چنان که مردم در آنجا نماز کنند و من در آنجا نماز کردم و آن را در زمین سخت کردهاند چنان که نجنبید و آن مهدی است که عیسی به طفولیت در آنجا بود و با مردم سخن میگفت و مهد در این مسجد به جای محراب نهادهاند و محراب مریم علیها السلام در این مسجد است بر جانب مشرق و محرابی دیگر از آنِ زکریا علیه السلام در اینجاست و آیات قرآن که در حق زکریا و مریم آمده است نیز بر آن محرابها نوشتهاند و گویند مولد عیسی علیه السلام در این مسجد بوده. سنگی از این ستونها نشان دو انگشت دارد که گویی کسی به دو انگشت آن را گرفته است. گویند به وقت وضع حمل مریم آن دو ستون را به دو انگشت گرفته بود و این مسجد معروف است به مهد عیسی علیه السلام و قندیلهای بسیار برنجین و نقرهگین آویخته چنان که همه شبها سوزد. و چون از در این مسجد بگذری هم بر دیوار شرقی چون به گوشهٔ مسجد بزرگ رسند مسجدی دیگر است عظیم نیکو دوباره بزرگتر از مسجد مهد عیسی و آن را مسجد الاقصی گویند. و آن است که خدای عزوجل مصطفی را صلی الله علیه و سلم شب معراج از مکه آنجا آورد و از آنجا به آسمان شد چنان که در قرآن آن را یاد کرده است سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی الآیه و آن جا را عمارتی به تکلف کردهاند و فرشهای پاکیزه افکنده و خادمان جداگانه ایستاده همیشه خدمت آن را کنند.
و چون به دیوار جنوبی بازگردی از آن گوشه مقدار دویست گز پوشش نیست و ساحت است و پوشش مسجد بزرگ که مقصوره در اوست بر دیوار جنوبی است و غربی. این پوشش را چهارصد و بیست ارش طول است در صد و پنجاه ارش عرض و دویست و هشتاد ستون رخامی است و بر سر اسطوانهها طاقی از سنگ درزده و همه میآن دو ستون شش گز است همه فرش رخام ملون انداخته و درزها را به ارزیز گرفته و مقصوره بر وسط دیوار جنوبی است بسیار بزرگ چنان که شانزده ستون در آنجاست. و قبهای نیز عظیم بزرگ منقش به مینا چنان که صفت کرده آمد و در آن جا حصیرهایی مغربی انداخته و قندیلها و مسرجها جداجدا به سلسلهها آویخته است. و محرابی بزرگ ساختهاند همه منقّش به مینا و دو جانب محراب دو عمود رخام است به رنگ عقیق سرخ، و تمامت ازاره مقصوره رخامهای ملون و بر دست راست محراب معاویه است، و بر دست چپ محراب عمر است رضی الله عنه، و سقف این مسجد به چوب پوشیده است منقش و متکلف و بر دیوار مقصوره که با جانب ساحت است پانزده درگاه است، درهای به تکلف بر آنجا نهاده هر یک ده گز علو در شش گز عرض، ده از آن جمله بر آن دیوار که چهارصد و بیست گز است، و پنج بر آنکه صد و پنجاه گز است، و از جمله آن درها یکی برنجی بیش از حد به تکلف و نیکویی ساختهاند چنان که گویی زرین است به سیم سوخته نقش کرده و نام مأمون خلیفه بر آنجاست، گویند مأمون از بغداد فرستاده است و چون همه درها باز کنند اندرون مسجد چنان روشن شود که گویی ساحت بیسقف است اما وقتی که باد و باران باشد و درها باز نکنند روشنی از روزنها باشد.
و بر چهار جانب این پوشش از آن شهری از شهرهای شام و عراق صندوقهاست و مجاوران نشسته چنان که اندر مسجد حرام است به مکه شرفهاالله تعالی. و از بیرون پوشش بر دیوار بزرگ که ذکر رفت رواقی است به چهل و دو طاق و همه ستونهاش از رخام ملون. و این رواق با رواق مغربی پیوسته و در اندرون پوشش حوضی در زمین است که چون سر نهاده باشد زمین مستوری باشد جهت آب تا چون باران آید در آنجا رود، و بر دیوار چنوبی دری است و آنجا متوضاست و آب که اگر کسی محتاج وضو شود در آن جا رود و تجدید وضو کند چه اگر از مسجد بیرون شود به نماز نرسد و نماز فوت شود از بزرگی مسجد. و همه پشت بامها به ارزیز اندوده باشد، و در زمین مسجد حوضها و آبگیرها بسیار است در زمین بریده چه مسجد به یک بار بر سر سنگ است چنان که هر چند باران ببارد هیچ آب بدان فرود آید، و و حوضهای سنگین در زیر ناودانها نهاده سوراخی در زیر آن که آب از آن سوراخ به مجری رود و به حوض رسد ملوث ناشده و آسیب به وی نرسیده. و در سه فرسنگی شهر آبگیری دیدم عظیم که آبها که از کوه فرود آید در آنجا جمع شود و آن را راه ساختند که به جامع شهر رود، و در همه شهر فراخی آب در جامع باشد، اما در همه سراها حوضهای آب باشد از آب باران که آنجا جز باران نیست و هرکس آب بام خود گیرد. و گرمابهها و هر چه باشد همه آب باران باشد، و این حوضها که در جامع است هرگز محتاج عمارت نباشد که سنگ خاره است، و اگر شقی یا سوراخی بوده باشد چنان محکم کردهاند که هرگز خراب نشود، و چنین گفتهاند که این را سلیمان علیه السلام کرده است، و سر حوضها چنان است که چون تنوری و سرچاهی سنگین است بر سر هر حوضی تا هیچ چیز در آن نیفتد، و آب میدود چنان که هوا صافی شود و اثر نماند هنوز قطرات باران همیچکد.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خامس رمضان سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه (پنجم رمضان سال ۴۳۸) در بیت المقدس شدیم. یک سال شمسی بود که از خانه بیرون آمده بودم و مادام در سفر بوده که به هیچ جای مقامی و آسایشی تمام نیافته بودیم. بیتالمقدس را اهل شام و آن طرفها قدس گویند، و از اهل آن ولایات کسی که به حج نتواند رفتن در همان موسم به قدس حاضر شود و به موقف بایستد و قربان عید کند، چنانکه عادت است، و سال باشد که زیادت از بیست هزار خلق در اوائل ماه ذیالحجه آنجا حاضر شوند و فرزندان برند و سنت کنند، و از دیار روم و دیگر بقاع همه ترسایان و جهودان بسیار آنجا روند به زیارت کلیسا و کنشت که آنجاست، و کلیسای بزرگ آنجا صفت کرده شود به جای خود.
هوش مصنوعی: در پنجم رمضان سال ۴۳۸ هجری قمری، به بیت المقدس رسیدیم. یک سال بود که از خانه خارج شده بودم و در سفر بودم و هیچگاه در جایی احساس آرامش و راحتی نکرده بودم. مردم شام به این شهر قدس میگویند و معمولاً کسانی که نمیتوانند به سفر حج بروند، در همین زمان به قدس آمده و در مراسم قربانی عید شرکت میکنند. هر ساله در اوایل ماه ذیالحجه بیش از بیست هزار نفر به اینجا میآیند و فرزندان خود را نیز به همراه میآورند. همچنین از سرزمین روم و دیگر مناطق، بسیاری از مسیحیان و یهودیان به زیارت کلیسا و کنیسههای موجود در اینجا میآیند و کلیسای بزرگ این محل نیز به دلیل ویژگیهای خاصش شناخته شده است.
سواد و رستاق بیت المقدس همه کوهستان است، همه کشاورزی و درخت زیتون و انجیر و غیره، تمامت بیآبست، و نعمتهای فراوان و ارزان باشد، و کدخدایان باشند که هریک پنجاه هزار من روغن زیتون در چاهها و حوضها پر کنند و از آنجا به اطراف عالم برند، و گویند به زمین شام قحط نبوده است و از ثقات شنیدم که پیغمبر را علیه السلام و الصلوة به خواب دید یکی از بزرگان، که گفتی: «یا پیغمبر خدا! ما را در معیشت یاری کن». پیغمبر علیه السلام در جواب گفتی: «نان و زیت شام بر من.»
هوش مصنوعی: سواد و رستاق بیت المقدس منطقهای است کوهستانی که بیشتر بر روی کشاورزی و کشت درختان زیتون و انجیر تمرکز دارد. این سرزمین به طور کلی بیآب است، اما دارای نعمتهای فراوان و ارزان قیمت میباشد. در اینجا کدخدایانی وجود دارند که هر یک قادرند حدود پنجاه هزار من روغن زیتون در چاهها و حوضها ذخیره کنند و آن را به نقاط مختلف دنیا بفرستند. همچنین گفته میشود که در سرزمین شام قحطی وجود نداشته است. علاوه بر این، از افراد معتبر شنیدهام که یکی از بزرگان پیغمبر را در خواب دیده و از او درخواست کمک در معیشت کرده است. پیامبر در پاسخ گفته است که "نان و زیتون شام بر من" دارد.
اکنون صفت شهر بیت المقدس کنم. شهری است بر سر کوهی نهاده و آب نیست مگر از باران و به رستاقها چشمههای آب است اما به شهر نیست، چه شهر بر سنگ نهاده است، و شهری بزرگست که آن وقت که دیدیم بیست هزار مرد در وی بودند، و بازارهای نیکو و بناهای عالی، و همه زمین شهر به تختهسنگهای فرش انداخته، و هرکجا کوه بوده است و بلندی بریدهاند و همواره کرده، چنانکه چون باران بارد همه زمین پاکیزه شسته شود، و در آن شهر صنّاع بسیارند هر گروهی را رستهای جدا باشد، و جامع مشرقی است و باروی مشرقی شهر باروی جامعست، چون از جامع بگذری صحرایی بزرگست عظیم هموار، و آن را ساهره گویند و گویند که دشت قیامت آن خواهد بود و حشر مردم آنجا خواهند کرد، بدین سبب خلق بسیار از اطراف عالم بدانجا آمدهاند و مقام ساخته تا در آن شهر وفات یابند، و چون وعده حق سبحانه و تعالی در رسد، به میعادگاه حاضر باشند. خدایا در آن روز پناه بندگان تو باش و عفو تو آمین یا رب العالمین.
هوش مصنوعی: بیت المقدس شهری است که بر روی کوه قرار دارد و آب آن فقط از باران تأمین میشود. در اطراف آن چشمههای آب وجود دارد اما خود شهر آبی ندارد چون بر سنگ بنا شده است. این شهر بزرگ است و در زمان دیدار ما، بیست هزار مرد در آن زندگی میکردند. بازارهای زیبا و بناهای عالی دارد و کف شهر همه سنگفرش شده است. هر جا که کوه وجود داشته، آن را بریدهاند تا با بارش باران، زمین پاک و تمیز شود. در این شهر صنعتگران زیادی وجود دارند که هر یک در زمینهای خاص فعالیت میکنند. در سمت شرقی، جامع شهر قرار دارد و از آنجا به دشت وسیع و همواری به نام ساهره میرسید که گفته میشود دشت قیامت خواهد بود و مردم در آنجا جمع میشوند. به همین دلیل، انسانهای زیادی از نقاط مختلف جهان به اینجا آمده و مکانی ساختهاند تا در این شهر از دنیا بروند. زمانی که وعده الهی تحقق یابد، آنها در میعادگاه حاضر خواهند بود. امیدوارم در آن روز، تو ای خدا، پناه بندگانت باشی و عفوت شامل حالشان شود. آمین.
بر کنارهٔ آن دشت مقبرههاییست بزرگ و بسیار مواضع بزرگوار که مردم آنجا نماز کنند و دست به حاجات بردارند و ایزد سبحانه و تعالی حاجات ایشان روا گرداند «اللهم تقبل حاجاتنا و اغفر ذنوبنا و سیئاتنا و ارحمنا برحمتک یا ارحم الراحمین».
هوش مصنوعی: در کنار آن دشت، مقبرههای بزرگی وجود دارد که افراد میتوانند در آنجا نماز بخوانند و دعاهای خود را از خداوند بخواهند و امیدوارند خداوند، نیازهای آنها را برآورده کند.
میان جامع و این دشت ساهره وادیییست عظیم ژرف، و در آن وادی، که همچون خندقست، بناهای بزرگست بر نسق پیشینیان و گنبدی سنگین دیدم تراشیده و بر سر خانهای نهاده که از آن عجبتر نباشد تا خود آن را چگونه از جای برداشته باشند و در افواه بود که آن خانه فرعون است و آن وادی جهنم. پرسیدم که: «این لقب که بر این موضع نهاده است؟»، گفتند: «به روزگار خلافت عمر خطاب رضی الله عنه بر آن دشت ساهره لشکرگاه بزد، و چون بدان وادی نگریست گفت این وادی جهنم است»، و مردم عوام چنین گویند هر کس که به سر آن وادی شود، آواز دوزخیان شنود که صدا از آنجا برمیآید. من آنجا شدم اما چیزی نشنیدم.
هوش مصنوعی: بین شهر و این دشت ساهره، یک دره عمیق وجود دارد که شبیه یک خندق است. در این دره بناهای بزرگی از زمانهای قدیم وجود دارد و یک گنبد سنگین بر بالای یکی از آن خانهها قرار دارد که برای من بسیار عجیب بود چون نمیتوانستم تصور کنم چگونه آن را جابهجا کردهاند. در افواه گفته میشود که آن خانه متعلق به فرعون است و این دره به جهنم تشبیه شده. پرسیدم که چرا این نام را به این محل دادهاند و گفتند که در زمان خلافت عمر بن خطاب، لشکری بر آن دشت فرود آمد و وقتی به آن دره نگاه کرد، گفت که این دره جهنم است. مردم عادی میگویند هر کس به آن دره بیفتد، صدای عذاب دوزخیان را میشنود که از آنجا به گوش میرسد. من نیز به آنجا رفتم، اما هیچ صدایی نشنیدم.
و چون از شهر به سوی جنوب نیم فرسنگی بروند و به نشیبی فرو روند چشمهٔ آب از سنگ بیرون میآید، آن را عین سلوان گویند، عمارات بسیار بر سر آن چشمه کردهاند، و آب آن به دیهی میرود و آنجا عمارات بسیار کردهاند و بستانها ساخته، و گویند هر که بدان آب سر و تن بشوید رنجها و بیماریهای مزمن از او زائل شود و بر آن چشمه وقفها بسیار کردهاند، و بیت المقدس را بیمارستان نیکست و وقف بسیار دارد و خلق بسیار را دارو و شربت دهند و طبیبان باشند که از وقف مرسوم ستانند و آن بیمارستان و مسجد آدینه بر کنار وادی جهنم است، و چون از سوی بیرون مسجد آن دیوار که با وادی است بنگرند صد ارش باشد به سنگهای عظیم برآورده چنانکه گل و گچ در میان نیست و از اندرون مسجد همه سر دیوارها راست است، و از برای سنگ صخره که آنجا بوده است مسجد هم آنجا بنا نهادهاند، و این سنگ صخره آنست که خدای عزوجل موسی علیه السلام را فرمود تا آن را قبله سازد، و چون این حکم بیامد و موسی آن را قبله کرد، بسی نزیست و هم در آن زودی وفات کرد، تا به روزگار سلیمان علیه السلام که چون قبله صخره بود مسجد در گرد صخره بساختند چنانکه صخره در میان مسجد بود و محراب خلق و تا عهد پیغمبر ما، محمد مصطفی علیه الصلوة و السلام، هم قبله آن میدانستند و نماز را روی بدان جانب میکردند، تا آنگاه که ایزد تبارک و تعالی فرمود که قبله خانه کعبه باشد، و صفت آن به جای خود بیاید.
هوش مصنوعی: وقتی از شهر به سمت جنوب حرکت کنند و به سمت دشت بروند، چشمهای از سنگ بیرون میآید که به آن عین سلوان میگویند. در اطراف این چشمه ساختمانهای زیادی ساختهاند و آب آن به یک روستا میرسد که در آنجا نیز ساختمانهای زیادی ساخته شده و باغها ایجاد کردهاند. گفته میشود که اگر کسی با این آب غسل کند، بیماریها و دردهای مزمنش درمان میشود. بر روی این چشمه وقفهای زیادی انجام شده و در بیت المقدس بیمارستانی خوب وجود دارد که وقفهای زیادی دارد و به بسیاری از مردم دارو و نوشیدنی ارائه میدهد. پزشکان نیز از این وقفها بهرهبرداری میکنند. این بیمارستان و مسجد جمعه در کنار وادی جهنم قرار دارد و وقتی از بیرون به دیوار مسجد در سمت وادی نگاه میکنند، این دیوار صد ارش ارتفاع دارد و از سنگهای بزرگ ساخته شده به طوری که در میان آن گل و گچ نیست. در داخل مسجد همه دیوارها راست هستند و به خاطر وجود یک سنگ بزرگ که آنجا بوده، مسجد هم در آنجا بنا شده است. این سنگ، سنگ صخرهای است که خداوند به موسی علیهالسلام فرمان داد تا آن را قبله قرار دهد. زمانی که این فرمان صادر شد و موسی آن را قبله قرار داد، مدت زیادی نگذشت که وفات کرد. در زمان سلیمان علیهالسلام نیز این صخره قبله بود و مسجدی در اطراف آن ساخته شد به طوری که صخره در وسط مسجد قرار داشت و محراب آنجا بود. تا زمان پیامبر اسلام، محمد مصطفی علیهالسلام نیز قبله همین صخره بود و مردم نماز را به سمت آن میخواندند تا این که خداوند فرمان داد که قبله، خانه کعبه باشد و مشخصات آن به جا آورده شد.
میخواستم تا مساحت این مسجد بکنم. گفتم اول هیأت و وضع آن نیکو بدانم و ببینم بعد از آن مساحت کنم. مدتها در آن مسجد میگشتم و نظاره میکردم پس در جانب شمالی که نزدیک قبه یعقوب علیه السلام است بر طاقی نوشته دیدم در سنگ که طول این مسجد هفتصد و چهار ارش است. و عرض صد و پنجاه و پنج ارش به گز ملک و گز ملک آن است که به خراسان آن گز را شایگان گویند و آن یک ارش و نیم باشد چیزکی کم تر. زمین مسجد فرشسنگ است و درزها به ارزیز گرفته و مسجد شرقی شهر و بازار است که چون از بازار به مسجد روند روی به مشرق باشد درگاهی عظیم نیکو مقدار سی گز ارتفاع در بیست گز عرض اندام داده برآوردهاند و دو جناح باز بریده درگاه و روی جناح و ایوان درگاه منقش کرده همه به میناهای ملوّن که در گچ نشانده بر نقشی که خواستهاند چنان که چشم از دیدن آن خیره ماند و کتابتی همچنین به نقش مینا بر آن درگاه ساختهاند و لقب سلطان مصر بر آنجا نوشته که چون آفتاب بر آن جا افتد شعاع آن چنان باشد که عقل در آن متحیّر شود و گنبدی بس بزرگ بر سر این درگاه ساخته از سنگ منهدم و دو در تکلف ساخته روی درها به بِرنجِ دمشقی که گویی زر طلاست.
هوش مصنوعی: من تصمیم داشتم که مساحت این مسجد را اندازهگیری کنم. ابتدا خواستم هیأت و وضعیت آن را به خوبی بشناسم و سپس اقدام کنم. مدتی در این مسجد گشتم و مشاهده کردم. در سمت شمالی، نزدیک قبه یعقوب علیه السلام، بر روی یکی از طاقها نوشتهای در سنگ دیدم که طول این مسجد هفتصد و چهار ارش و عرض آن صد و پنجاه و پنج ارش است. گز ملک که در اینجا استفاده شده، به خراسان هم به نام گز شایگان معروف است و برابر با یک ارش و نیم میباشد. زمین مسجد با سنگ فرش شده و درزهای آن با ارزیز پر شده است. این مسجد در سمت شرقی شهر و نزدیک بازار قرار دارد، به طوری که وقتی از بازار به سمت مسجد وارد میشوند، رو به مشرق است. در این مسجد درگاهی بزرگ به ارتفاع سی گز و عرض بیست گز ساخته شده است و دو جناح در کنار آن دیده میشود. روی جناحها و ایوان درگاه با میناهای رنگی تزئین شده که به زیبایی خاصی درآمده و چشمان هر بینندهای را خیره میکند. همچنین بر روی این درگاه، نوشتههایی با نقش مینا وجود دارد که لقب سلطان مصر بر آن حک شده است و وقتی نور آفتاب بر آن میافتد، شعاعی ایجاد میشود که عقل را حیرتزده میکند. بالای این درگاه، گنبدی بسیار بزرگ از سنگ ساخته شده و دو در بر روی آن وجود دارد که روی درها با برنج دمشقی تزئین شده و به طوری به نظر میرسد که گویی از طلاست.
زر کوفته و نقشهای بسیار در آن کرده هر یک پانزده گز بالا و هشت گز پهنا و این در را «باب علیه السلام» گویند. چون از این در در روند بر دست راست دو رواق است بزرگ هر یک بیست و نه ستون رخام دارد با سرستونها و نعلهای مرخم ملون، درزها به ارزیز گرفته. بر سر ستونها طارقها از سنگ زده بی گِل و گچ بر سر هم نهاده چنان که هر طاقی چهار پنج سنگ بیش نباشد و این رواقها کشیده است تا نزدیک مقصوره، و چون از در در روند بر دست چپ که آن شمال است رواقی دراز کشیده است شصت و چهار طاق همه بر سر ستونهای رخام، و دری دیگر است هم بر این دیوار که آن را باب السقر گویند، و درازی مسجد از شمال به جنوب است تا چون مقصوره از آن باز بریده است ساحت مربع آمده که قبله در جنوب افتاده است، و از جانب شمال دو در دیگر است در پهلوی یکدیگر هر یک هفت گز عرض در دوازده گز ارتفاع و این در را باب الاسباط گویند، و چون ازین در بگذری هم بر پهنای مسجد که سوی مشرق میرود باز در گاهی عظیم بزرگ است و سه در پهلوی هم بر آن جاست همان مقدار که باب الاسباط است و همه را به آهن و برنج تکلفات کرده چنان که از آن نیکوتر کم باشد و این در را باب الابواب گویند از آن سبب که مواضع دیگر درها جفت جفت است مگر این سه در است و میان آن دو درگاه که بر جانب شمال است. در این رواق که طاقهای آن بر پیلپایهاست قبهای است و این را به ستونهای مرتفع برداشته و آن را به قندیل و مسرجها بیاراسته و آن را قبه یعقوب علیه السلام گویند و آن جای نماز او بوده است و بر پهنای مسجد رواقی است و بر آن دیوار دری است بیرون آن در دو دریوزه صوفیان است و آنجا جاهای نماز و محرابهای نیکو ساخته و خلق از متصوفه همیشه آنجا مجاور باشند و نماز همان جا کنند الا روز آدینه به مسجد درآیند که آواز تکبیر به ایشان برسد.
هوش مصنوعی: در این متن درباره یک بنا با شکوه صحبت شده است که دارای درهای متعدد و رواقهای بزرگ است. در یک سمت، در اصلی به نام «باب علیه السلام» وجود دارد که با طلا کوبیده شده و نقوش زیبایی دارد. این در به دو رواق بزرگ منتهی میشود که هر کدام دارای بیست و نه ستون ماربل هستند. رواقها به سمت مقصوره کشیده شدهاند و سنگها به گونهای روی هم قرار گرفتهاند که ظاهر زیبایی دارند. در سمت دیگر، رواقی با شصت و چهار طاق بر روی ستونهای مشابه وجود دارد و دمی دیگر به نام «باب السقر» در این دیوار قرار دارد. طول کلی این بنا از شمال به جنوب است و قسمتی از آن به شکلی مربع است که قبله در سمت جنوب واقع شده است. در شمال دو در دیگر به نام «باب الاسباط» وجود دارد. از این درها که به سمت مشرق میرود به یک حیاط بزرگ میرسیم که دارای سه در دیگر با ظاهری زیبا است. درون بنا قبهای بر روی ستونهای بلند وجود دارد که به قبه یعقوب علیه السلام معروف است و محل نماز او محسوب میشود. در طاقها و دیوارهای این رواق، جاهای خاصی برای نماز و محرابهای زیبا ساخته شده و همواره افرادی از متصوفه در این مکان حضور دارند و نماز میخوانند، به جز روز جمعه که به مسجد میآیند تا صدای تکبیر را بشنوند.
و بر رکن شمالی مسجد رواقی نیکوست و قبهای بزرگ نیکو و بر قبه نوشته است که هذا محراب زکریا النبی علیه السلام و گویند او اینجا نماز کردی پیوسته، و بر دیوار شرقی در میان جای مسجد درگاهی عظیم است به تکلف ساختهاند از سنگ منهدم که گویی از سنگ یکپاره تراشیدهاند به بالای پنجاه گز و پهنای سی گز و نقاشی و نقاری کرده و ده در نیکو بر آن درگاه نهاده چنان که میان هر دو در به یک پایه بیش نیست و بر درها تکلف بسیار کرده از آهن و برنج دمشق و حلقهها و میخها بر آن زده و گویند این درگاه را سلیمان بن داود علیه السلام ساخته است از بهر پدرش و چون به درگاه در روند روی سوی مشرق از آن دو در آنچه بر دست راست باب الرحمه گویند و دیگر را باب التوبه و گویند این در است که ایزد سبحانه و تعالی توبه داود علیه السلام آنجا نپذیرفت و بر این درگاه مسجدی است نغز وقتی چنان بوده که دهلیزی و دهلیز را مسجد ساختهاند و آن را به انواع فرشها بیاراسته و خدام آن جداگانه باشد و مردم بسیار آنجا روند و نماز کنند و تقرب جویند به خدای تبارک و تعالی بدان که آنجا توبه داود علیه السلام قبول افتاده همه خلق امید دارند و از معصیت بازگردند و گویند داود علیه السلام پای از عتبه در اندرون نهاده بود که وحی آمد به بشارت که ایزد سبحانه و تعالی توبه او پذیرفت او همان جا مقام کرد و به طاعت مشغول شد و من که ناصرم در آن مقام نماز کردم و از خدای سبحانه و تعالی توفیق طاعت و تبرا از معصیت طلبیدم خدای سبحانه و تعالی همه بندگان را توفیق آنچه رضای او در آن است روزی کناد و از معصیت توبه دهاد به حق محمد و آله طاهرین.
هوش مصنوعی: بر رکن شمالی مسجد، رواق زیبایی وجود دارد و گنبدی بزرگ بر روی آن قرار دارد. بر روی این گنبد نوشته شده که اینجا محراب زکریا نبی است و گفته میشود که او به طور مداوم در اینجا نماز میخوانده است. در دیوار شرقی مسجد، درگاهی بزرگ و زیبا ساخته شده که به گونهای است که گویی از سنگی یکپارچه تراشیده شده و ارتفاع آن بیش از پنجاه گز و پهنای آن سی گز است. بر روی این درگاه نقاشیها و تزئینات زیادی وجود دارد و دو در زیبا بر آن گذاشتهاند که بین آنها تنها یک پایه قرار دارد. درها با کمال دقت از آهن و برنج زینت داده شده و بر روی آنها حلقهها و میخها به کار رفتهاند. گفته میشود این درگاه را سلیمان بن داود برای پدرش ساخته است. وقتی که وارد درگاه میشوید، روی خود به سمت مشرق میچرخانید و دو در به نامهای باب الرحمه و باب التوبه در آنجا قرار دارد. گفته میشود که این در همان جایی است که خداوند توبه داود را نپذیرفت. در این درگاه یک مسجد زیبا ساخته شده که زمانی به صورت دهلیز بوده و اکنون به انواع فرشها آراسته شده است. خدام اینجا به طور جداگانه فعالیت میکنند و مردم زیادی به آنجا میآیند تا نماز بخوانند و به خدا نزدیک شوند. ایشان امید دارند که توبه داود در این مکان قبول شده و از معصیتها بازگردند. روایت شده که داود هنگامی که پای خود را به درگاه وارد کرد، وحی به او نازل شد که خداوند توبهاش را پذیرفته و او در همانجا باقی ماند و به عبادت مشغول شد. من نیز در آن مکان نماز خوانده و از خداوند خواستهام که پیروزی در طاعت و دوری از معصیت نصیب همه بندگانش کند و به حق محمد و آل پاک او، توفیق این کارها را عطا فرماید.
و بر دیوار شرقی چون به گوشه رسد که جنوبی است و قبله بر ضلع جنوبی است و پیش دیوار شمالی مسجدی است سرداب که به درجههای بسیار فرو باید شدن و آن بیست گز در پانزده باشد و سقف سنگین بر ستونهای رخام. و مهد عیسی آنجا نهاده است و آن مهد سنگین است و بزرگ چنان که مردم در آنجا نماز کنند و من در آنجا نماز کردم و آن را در زمین سخت کردهاند چنان که نجنبید و آن مهدی است که عیسی به طفولیت در آنجا بود و با مردم سخن میگفت و مهد در این مسجد به جای محراب نهادهاند و محراب مریم علیها السلام در این مسجد است بر جانب مشرق و محرابی دیگر از آنِ زکریا علیه السلام در اینجاست و آیات قرآن که در حق زکریا و مریم آمده است نیز بر آن محرابها نوشتهاند و گویند مولد عیسی علیه السلام در این مسجد بوده. سنگی از این ستونها نشان دو انگشت دارد که گویی کسی به دو انگشت آن را گرفته است. گویند به وقت وضع حمل مریم آن دو ستون را به دو انگشت گرفته بود و این مسجد معروف است به مهد عیسی علیه السلام و قندیلهای بسیار برنجین و نقرهگین آویخته چنان که همه شبها سوزد. و چون از در این مسجد بگذری هم بر دیوار شرقی چون به گوشهٔ مسجد بزرگ رسند مسجدی دیگر است عظیم نیکو دوباره بزرگتر از مسجد مهد عیسی و آن را مسجد الاقصی گویند. و آن است که خدای عزوجل مصطفی را صلی الله علیه و سلم شب معراج از مکه آنجا آورد و از آنجا به آسمان شد چنان که در قرآن آن را یاد کرده است سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی الآیه و آن جا را عمارتی به تکلف کردهاند و فرشهای پاکیزه افکنده و خادمان جداگانه ایستاده همیشه خدمت آن را کنند.
هوش مصنوعی: در دیوار شرقی، زمانی که به گوشه میرسیم، مشخص میشود که آنجا جنوبی است و قبله در ضلع جنوبی واقع شده است. در جلو دیوار شمالی، مسجدی قرار دارد که سرداب نام دارد و عمق زیادی دارد، به طوری که باید به پائین بروید. ابعاد آن بیست گز در پانزده گز است و سقف آن سنگین بر روی ستونهای مرمر است. در آنجا، مهد عیسی قرار داده شده که بسیار سنگین و بزرگ است، به طوری که مردم میتوانند در آنجا نماز بگزارند. من نیز در آنجا نماز خواندهام و آن محل با دقت روی زمین سخت ساخته شده به گونهای که حرکت نمیکند. این مهد محلی است که عیسی در کودکی در آنجا بوده و با مردم سخن میگفت. مهد در این مسجد به جای محراب قرار داده شده و محراب مریم نیز در این مسجد در سمت مشرق واقع است. به علاوه، محراب دیگری برای زکریا نیز در اینجا وجود دارد و آیات قرآن که در مورد زکریا و مریم نازل شده بر این محرابها نوشته شده است. گفته میشود که محل تولد عیسی در این مسجد بوده و روی یکی از ستونها نشانه دو انگشت وجود دارد که نشان میدهد کسی آن را با دو انگشت گرفته است. گفته میشود که در زمان زایمان مریم، او آن دو ستون را با دو انگشتش گرفته بوده است. این مسجد به مهد عیسی معروف است و لامپهای برنجی و نقرهای زیادی در آن آویزان شدهاند که در تمام شبها روشن هستند. وقتی از در این مسجد خارج میشویم، در دیوار شرقی، به یک مسجد دیگر میرسیم که بزرگتر از مسجد مهد عیسی است و به نام مسجد الاقصی معروف است. این همان محلی است که خداوند پیامبر گرامی اسلام را در شب معراج از مکه به آنجا آورد و سپس از آنجا به آسمان رفت، که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. در آن مکان، ساختمانهایی با زیبایی ساختهاند و فرشهای تمیز پهن کرده و خدمتگزارانی همیشگی برای خدمترسانی در آنجا حاضر هستند.
و چون به دیوار جنوبی بازگردی از آن گوشه مقدار دویست گز پوشش نیست و ساحت است و پوشش مسجد بزرگ که مقصوره در اوست بر دیوار جنوبی است و غربی. این پوشش را چهارصد و بیست ارش طول است در صد و پنجاه ارش عرض و دویست و هشتاد ستون رخامی است و بر سر اسطوانهها طاقی از سنگ درزده و همه میآن دو ستون شش گز است همه فرش رخام ملون انداخته و درزها را به ارزیز گرفته و مقصوره بر وسط دیوار جنوبی است بسیار بزرگ چنان که شانزده ستون در آنجاست. و قبهای نیز عظیم بزرگ منقش به مینا چنان که صفت کرده آمد و در آن جا حصیرهایی مغربی انداخته و قندیلها و مسرجها جداجدا به سلسلهها آویخته است. و محرابی بزرگ ساختهاند همه منقّش به مینا و دو جانب محراب دو عمود رخام است به رنگ عقیق سرخ، و تمامت ازاره مقصوره رخامهای ملون و بر دست راست محراب معاویه است، و بر دست چپ محراب عمر است رضی الله عنه، و سقف این مسجد به چوب پوشیده است منقش و متکلف و بر دیوار مقصوره که با جانب ساحت است پانزده درگاه است، درهای به تکلف بر آنجا نهاده هر یک ده گز علو در شش گز عرض، ده از آن جمله بر آن دیوار که چهارصد و بیست گز است، و پنج بر آنکه صد و پنجاه گز است، و از جمله آن درها یکی برنجی بیش از حد به تکلف و نیکویی ساختهاند چنان که گویی زرین است به سیم سوخته نقش کرده و نام مأمون خلیفه بر آنجاست، گویند مأمون از بغداد فرستاده است و چون همه درها باز کنند اندرون مسجد چنان روشن شود که گویی ساحت بیسقف است اما وقتی که باد و باران باشد و درها باز نکنند روشنی از روزنها باشد.
هوش مصنوعی: در بازگشت به دیوار جنوبی، فضایی به طول دویست گز وجود دارد که پوشش آن به شکل ساحت مسجد بزرگ است. در واقع، پوشش مسجد با مقصورهاش در دیوار جنوبی و غربی قرار دارد. ابعاد این پوشش چهارصد و بیست ارش طول و صد و پنجاه ارش عرض است و شامل دویست و هشتاد ستون از جنس رخامی میباشد که بر روی آنها طاقهایی از سنگ قرار دارد. فاصله بین هر دو ستون شش گز بوده و تمام سطوح با فرشهای رخام رنگی پوشیده شده و درزها با ارزیز پر شدهاند. مقصوره در وسط دیوار جنوبی واقع شده و بسیار بزرگ است که شانزده ستون در آن قرار دارد. همچنین یک قبه بزرگ و زینتکاری شده به مینا نیز در این مکان وجود دارد، همراه با حصیرهایی از نوع مغربی، قندیلها و مسرجها که به صورت جداگانه آویزان شدهاند.
محراب بزرگی در اینجا قرار دارد که کاملاً با مینا تزئین شده و در دو طرف آن دو ستون رخامی به رنگ عقیق سرخ وجود دارد. تمام دیوارهای مقصوره با رخامهای رنگی پوشیده شده و در سمت راست محراب، محراب معاویه و در سمت چپ محراب عمر رضی الله عنه قرار دارد. سقف مسجد با چوب، منقوش و مزین شده است و بر دیوار مقصوره که رو به ساحت است، پانزده درگاه وجود دارد. این درها به صورت زیبا و با زحمت ساخته شدهاند، هر یک به ارتفاع ده گز و عرض شش گز. از این درها، ده در بر دیوار چهارصد و بیست گز و پنج در بر دیواری که صد و پنجاه گز است قرار دارد. یکی از درها به طور ویژه با دقت و زیبایی طراحی شده، به گونهای که گویی از طلا ساخته شده و نام مأمون خلیفه بر آن حک شده است. گفته میشود این در به سفارش مأمون از بغداد ساخته شده است. وقتی که همه درها باز میشوند، فضای درون مسجد به شدت روشن میشود، به طوری که گویی ساحت سقف ندارد. اما در روزهایی که باد یا باران میوزد و درها بسته هستند، نور تنها از روزنها به داخل میآید.
و بر چهار جانب این پوشش از آن شهری از شهرهای شام و عراق صندوقهاست و مجاوران نشسته چنان که اندر مسجد حرام است به مکه شرفهاالله تعالی. و از بیرون پوشش بر دیوار بزرگ که ذکر رفت رواقی است به چهل و دو طاق و همه ستونهاش از رخام ملون. و این رواق با رواق مغربی پیوسته و در اندرون پوشش حوضی در زمین است که چون سر نهاده باشد زمین مستوری باشد جهت آب تا چون باران آید در آنجا رود، و بر دیوار چنوبی دری است و آنجا متوضاست و آب که اگر کسی محتاج وضو شود در آن جا رود و تجدید وضو کند چه اگر از مسجد بیرون شود به نماز نرسد و نماز فوت شود از بزرگی مسجد. و همه پشت بامها به ارزیز اندوده باشد، و در زمین مسجد حوضها و آبگیرها بسیار است در زمین بریده چه مسجد به یک بار بر سر سنگ است چنان که هر چند باران ببارد هیچ آب بدان فرود آید، و و حوضهای سنگین در زیر ناودانها نهاده سوراخی در زیر آن که آب از آن سوراخ به مجری رود و به حوض رسد ملوث ناشده و آسیب به وی نرسیده. و در سه فرسنگی شهر آبگیری دیدم عظیم که آبها که از کوه فرود آید در آنجا جمع شود و آن را راه ساختند که به جامع شهر رود، و در همه شهر فراخی آب در جامع باشد، اما در همه سراها حوضهای آب باشد از آب باران که آنجا جز باران نیست و هرکس آب بام خود گیرد. و گرمابهها و هر چه باشد همه آب باران باشد، و این حوضها که در جامع است هرگز محتاج عمارت نباشد که سنگ خاره است، و اگر شقی یا سوراخی بوده باشد چنان محکم کردهاند که هرگز خراب نشود، و چنین گفتهاند که این را سلیمان علیه السلام کرده است، و سر حوضها چنان است که چون تنوری و سرچاهی سنگین است بر سر هر حوضی تا هیچ چیز در آن نیفتد، و آب میدود چنان که هوا صافی شود و اثر نماند هنوز قطرات باران همیچکد.
هوش مصنوعی: در چهار طرف این پوشش، قفسههایی وجود دارد که از شهرهای شام و عراق تأمین شدهاند و افرادی نشستهاند بهگونهای که در مسجد الحرام در مکه نیز مشاهده میشود. از بیرون پوشش، دیوار بزرگی دارد که روی آن رواقی با چهل و دو طاق قرار دارد و تمامی ستونهای آن از سنگ مرمر رنگی ساخته شدهاند. این رواق به رواق غربی متصل است و در درون پوشش، حوضی در زمین وجود دارد که هنگام بارش باران، آب در آن جمع میشود. در دیوار جنوبی، دربی وجود دارد که برای وضو گرفتن است و اگر کسی نیاز به وضو داشته باشد، میتواند به آنجا برود و وضوی خود را تجدید کند، زیرا اگر از مسجد خارج شود، ممکن است نتواند به نماز برسد و نماز او قضا شود. تمامی پشتبامها با عایق مخصوص پوشیده شده و در زمین مسجد، حوضها و آبگیرهای زیادی وجود دارد که به گونهای طراحی شدهاند که هر بار که باران ببارد، آبی به داخل آن نیفتد. آبهای جمعشده در حوضهای سنگی زیر ناودانها به گونهای هدایت میشوند که بیخطر و سالم به حوضها برسند. در فاصله سه فرسنگی از شهر، یک آبگیر بزرگ وجود دارد که آبهایی که از کوهها میریزند، در آن جمعآوری میشوند و به سمت مسجد شهر هدایت میشوند. در این شهر، آب فراوانی در مسجد وجود دارد و در تمامی خانهها نیز حوضهایی از آب باران ساخته شده که هیچ منبع دیگری ندارد و هر کسی از آب بام خود استفاده میکند. حمامها و دیگر مکانها نیز تنها از آب باران بهرهمندند و حوضهای موجود در مسجد نیاز به تعمیر و نگهداری ندارند، زیرا از سنگ سخت ساخته شده و اگر هم خرابی داشته باشند، به گونهای محکم شدهاند که هرگز خراب نمیشوند. نقل شده که این کار به دستور حضرت سلیمان (علیهالسلام) انجام شده است و روی حوضها دلیلی است که مانند دربهای سنگین تنور طراحی شده تا هیچ چیز درون آن نیفتد و آب بهخوبی جریان یابد، بهگونهای که هنوز هم قطرات باران به آرامی از آن میچکد.
حاشیه ها
1392/04/14 00:07
امین کیخا
با درود نرمی مردم با هم از یهودی و مسلمان و مسیحی را اشکارا می شود فهمید ، ناصر خسرو هر چند مومن و معتقد است بحثی از مشارکت پریان در ساختن مسجد نکرده است ،.
1393/10/23 00:12
دخو نادری
٬صدا از آن جا برمی آید. من آن جا شدم اما چیزی نشنیدم.٬ نشون میده انسان پرسشگری بوده ...