گنجور

بخش ۳۱ - رمله، خاتون، قریة العنب

روز یکشنبه، غّره رمضان، به رمله رسیدیم، و از قیساریه تا رمله هشت فرسنگ بود، و آن شهرستانی بزرگ است و باروی حصین از سنگ و گچ دارد، بلند و قوی و دروازهای آهنین برنهاده، و از شهر تا لب دریا سه فرسنگ است، و آب ایشان از باران باشد و اندر هر سرای حوض های باشد که آب باران بگیرند و همیشه از آب ذخیره باشد. در میان مسجد آدینه حوضهای بزرگست، که چون پر آب باشد هر که خواهد برگیرد، و نیز دور مسجد آنجا را سیصد گام اندر دویست گام مساحت است، بر پیش صفّه نوشته بودند که پانزدهم محرم سنه خمس و عشرین و اربعمایه (۴۲۵) اینجا زلزله ای بود قوی و بسیار عمارات خراب کرد، اما کس را از مردم خللی نرسید.

درین شهر رخام بسیار است و بیشتر سراها و خان های مردم مرخّم است، به تکلّف و نقش ترکیب کرده و رخام را به اره می‌برند که دندان ندارد و ریگ مکّی در آنجا می‌کنند و اره می‌کشند بر طول عمودها نه بر عرض چنانکه چوب از سنگ الواح می‌سازند و انواع و الوان رخام‌ها آن جا دیدم از ملمّع و سبز و سرخ و سیاه و سفید و همه لونی، و آنجا نوعی انجیر است که به از آن هیچ جا نباشد و از آنجا به همه اطراف بلاد می‌برند، و این شهر رمله را به ولایت شام و مغرب فلسطین می‌گویند.

سیوم رمضان از رمله برفتیم، به دیهی رسیدیم که خاتون می‌گفتند، و از آنجا به دیهی دیگر رفتیم که آن را قریة العنب می‌گفتند، در راه سداب فراوان دیدیم که خودروی بر کوه و صحرا رسته بود. در این دیه چشمه آب نیکو خوش دیدیم که از سنگ بیرون می‌آمد و آن جا آخرها ساخته بودند و عمارت کرده، و از آنجا برفتیم روی بر بالا کرده تصور بود که بر کوهی می‌رویم که چون بر دیگر جانب فرو رویم شهر باشد، چون مقداری بالا رفتیم صحرایی عظیم در پیش آمد، بعضی سنگلاخ و بعضی خاکناک، بر سر کوه شهر بیت المقدس نهاده است، و از طرابلس که ساحل است تا بیت المقدس پنجاه و شش فرسنگ، و از بلخ تا بیت المقدس هشتصد و هفتاد و شش فرسنگ است.

بخش ۳۰ - قیساریه، کفرسابا، کفر سلّام: و از آنجا به شهری رسیدیم و آن را قیساریه خوانند و از عکّه تا آنجا هفت فرسنگ بود، شهری نیکو با آب روان و نخلستان و درختان نارنج و ترنج و باروی حصین و دری آهنین و چشم های آب روان در شهر مسجد آدینه ای نیکو، چنانکه چون در ساحت مسجد نشسته باشند تماشا و تفرج دریا کنند، و خمی رخامین آنجا بود، که همچو سفال چینی آن را تنک کرده بودند چنانکه صد من آب در آن گنجد، روز شنبه، سلخ شعبان، از آنجا برفتیم، همه بر سر ریگ مکّی برفتیم، مقدار یک فرسنگ، و دیگر باره درختان انجیر و زیتون بسیار دیدیم همه راه از کوه و صحرا، چون چند فرسنگ برفتیم به شهری رسیدیم که آن شهر را کفرسابا و کفر سلّام می‌گفتند. از این شهر تا رمله سه فرسنگ بود، و همه راه درختان بود، چنانکه ذکر کرده شد.بخش ۳۲ - بیت المقدس: خامس رمضان سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه (پنجم رمضان سال ۴۳۸) در بیت المقدس شدیم. یک سال شمسی بود که از خانه بیرون آمده بودم و مادام در سفر بوده که به هیچ جای مقامی و آسایشی تمام نیافته بودیم. بیت‌المقدس را اهل شام و آن طرف‌ها قدس گویند، و از اهل آن ولایات کسی که به حج نتواند رفتن در همان موسم به قدس حاضر شود و به موقف بایستد و قربان عید کند، چنانکه عادت است، و سال باشد که زیادت از بیست هزار خلق در اوائل ماه ذی‌الحجه آنجا حاضر شوند و فرزندان برند و سنت کنند، و از دیار روم و دیگر بقاع همه ترسایان و جهودان بسیار آنجا روند به زیارت کلیسا و کنشت که آنجاست، و کلیسای بزرگ آنجا صفت کرده شود به جای خود.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز یکشنبه، غّره رمضان، به رمله رسیدیم، و از قیساریه تا رمله هشت فرسنگ بود، و آن شهرستانی بزرگ است و باروی حصین از سنگ و گچ دارد، بلند و قوی و دروازهای آهنین برنهاده، و از شهر تا لب دریا سه فرسنگ است، و آب ایشان از باران باشد و اندر هر سرای حوض های باشد که آب باران بگیرند و همیشه از آب ذخیره باشد. در میان مسجد آدینه حوضهای بزرگست، که چون پر آب باشد هر که خواهد برگیرد، و نیز دور مسجد آنجا را سیصد گام اندر دویست گام مساحت است، بر پیش صفّه نوشته بودند که پانزدهم محرم سنه خمس و عشرین و اربعمایه (۴۲۵) اینجا زلزله ای بود قوی و بسیار عمارات خراب کرد، اما کس را از مردم خللی نرسید.
هوش مصنوعی: در روز یکشنبه، اول ماه رمضان، به شهر رمله رسیدیم. فاصله ما از قیساریه تا رمله هشت فرسنگ بود. رمله شهری بزرگ با دیوارهای مستحکم ساخته شده از سنگ و گچ است که بلندی و استحکامی قابل توجه دارد و دروازه‌های آهنی نیز دارد. فاصله شهر تا دریا سه فرسنگ است و آب اینجا از باران تأمین می‌شود. در هر خانه حوض‌هایی وجود دارد برای ذخیره آب باران. در میان مسجد آدینه حوض‌های بزرگی هست که وقتی پر از آب می‌شوند، مردم می‌توانند از آن استفاده کنند. دور مسجد نیز مساحتی برابر با سیصد گام در دو صد گام دارد. بر روی صفه‌ای در جلوی مسجد نوشته شده که در پانزدهم محرم سال 425 هجری قمری زلزله‌ای قوی در اینجا اتفاق افتاد که باعث تخریب بسیاری از ساختمان‌ها شد، ولی به کسی از مردم آسیب نرسید.
درین شهر رخام بسیار است و بیشتر سراها و خان های مردم مرخّم است، به تکلّف و نقش ترکیب کرده و رخام را به اره می‌برند که دندان ندارد و ریگ مکّی در آنجا می‌کنند و اره می‌کشند بر طول عمودها نه بر عرض چنانکه چوب از سنگ الواح می‌سازند و انواع و الوان رخام‌ها آن جا دیدم از ملمّع و سبز و سرخ و سیاه و سفید و همه لونی، و آنجا نوعی انجیر است که به از آن هیچ جا نباشد و از آنجا به همه اطراف بلاد می‌برند، و این شهر رمله را به ولایت شام و مغرب فلسطین می‌گویند.
هوش مصنوعی: در این شهر سنگ رخام بسیار وجود دارد و بیشتر خانه‌ها و مکان‌های مردم با این سنگ تزئین شده است. آنها با دقت و هنرمندی، رخام را با ابزاری خاص که دندان ندارد، برش می‌زنند و در این منطقه از ریگ مکّی استفاده می‌کنند. برش‌ها به صورت عمودی انجام می‌شود و نه به صورت افقی، به طوری که از سنگ، سنگ‌تراشی‌های مختلفی ایجاد می‌کنند. انواع متنوعی از رخام با رنگ‌های مختلف مانند سبز، قرمز، سیاه و سفید در اینجا وجود دارد. همچنین نوعی انجیر در اینجا می‌روید که در هیچ جای دیگری یافت نمی‌شود و از اینجا به دیگر نقاط کشورها صادر می‌شود. این شهر به نام رمله شناخته می‌شود و در منطقه شام و غرب فلسطین واقع است.
سیوم رمضان از رمله برفتیم، به دیهی رسیدیم که خاتون می‌گفتند، و از آنجا به دیهی دیگر رفتیم که آن را قریة العنب می‌گفتند، در راه سداب فراوان دیدیم که خودروی بر کوه و صحرا رسته بود. در این دیه چشمه آب نیکو خوش دیدیم که از سنگ بیرون می‌آمد و آن جا آخرها ساخته بودند و عمارت کرده، و از آنجا برفتیم روی بر بالا کرده تصور بود که بر کوهی می‌رویم که چون بر دیگر جانب فرو رویم شهر باشد، چون مقداری بالا رفتیم صحرایی عظیم در پیش آمد، بعضی سنگلاخ و بعضی خاکناک، بر سر کوه شهر بیت المقدس نهاده است، و از طرابلس که ساحل است تا بیت المقدس پنجاه و شش فرسنگ، و از بلخ تا بیت المقدس هشتصد و هفتاد و شش فرسنگ است.
هوش مصنوعی: در سومین روز ماه رمضان، ما از رمله حرکت کردیم و به روستایی رسیدیم که به آن خاتون می‌گفتند. سپس به روستای دیگری رفتیم که آن را قریه العنب می‌خواندند. در مسیر، گیاه سداب زیادی را مشاهده کردیم که بر روی کوه‌ها و دشت‌ها رشد کرده بود. در این روستا چشمه آب خوبی را دیدیم که از دل سنگ بیرون می‌آمد و در آنجا محلی برای نشستن و استراحت ساخته بودند. بعد از آنجا به سمت بالای کوه حرکت کردیم و تصور می‌کردیم که وقتی به سمت دیگر کوه برویم، به شهری خواهیم رسید. وقتی کمی بالا رفتیم، یک دشت وسیع در مقابل ما نمایان شد که برخی قسمت‌های آن سنگلاخ و برخی دیگر خاکی بود. در بالای کوه شهر بیت المقدس قرار دارد و فاصله آن از طرابلس (ساحلی) تا بیت المقدس پنجاه و شش فرسنگ است و فاصله بلخ تا بیت المقدس هشتصد و هفتاد و شش فرسنگ می‌باشد.