گنجور

بخش ۱۵ - آمِد

ششم روز از دی ماه قدیم به شهر آمِد رسیدیم. بنیاد شهر بر سنگی یک لخت نهاده، و طول شهر به مساحت دو هزار گام باشد و عرض هم چندین. و گرد او سوری کشیده است از سنگ سیاه که خشت‌ها بریده است از صد منی تا یک هزار منی، و پیش روی این سنگ‌ها چنان به یکدیگر پیوسته است که هیچ گل و گچ در میان آن نیست.

بالای دیوار بیست ارش ارتفاع دارد و پهنای دیوار ده ارش. به هر صد گز برجی ساخته که نیمه‌ی دائره آن هشتاد گز باشد و کنگره او هم از این سنگست. و از اندرون شهر در بسیار جای نردبان های سنگین بسته است که بر سر بارو توان شدن. و بر سر هر برجی جنگ گاهی ساخته‌اند، و چهار دروازه بر این شهرستانست همه آهن بی چوب، هر یکی روی به جهتی از جهات عالم: شرقی را باب الدجله گویند، غربی را باب الروم، شمالی را باب الارمن و جنوبی را باب التل. و بیرون این سور سوری دیگرست هم از این سنگ، بالای آن ده گز. و همه ی سرهای دیوار کنگره و از اندرون کنگره ممری ساخته چنانکه با سلاح تمام، مرد بگذرد و بایستد و جنگ کند به آسانی. و این سور بیرون را نیز دروازه های آهنین برنشانده‌اند مخالف دروازه های اندرونی، چنانکه چون از دروازه های سور اول در روند، مبلغی در فصیل بباید رفت تا به دروازه های سور دویم رسند و فراخی فصیل پانزده گز باشد.

و اندر میان شهر چشمه‌ایست که از سنگ خاره بیرون می‌آید، مقدار پنج آسیا گرد، آبی به غایت خوش و هیچ کس نداند که از کجا می‌آید، و در آن شهر اشجار و بساتینست که از آن آب ساخته اند و امیر و حاکم آن شهر پسر آن نصر الدوله است که ذکر رفت.

و من فراوان شهر‌ها و قلعه‌ها دیدم، در اطراف عالم، در بلاد عرب و عجم و هند و ترک مثل شهر آمد هیچ جا ندیدم که بر روی زمین چنان باشد و نه نیز از کس شنیدم که گفت چنان جای دیگر دیده‌ام.

و مسجد جامع هم از این سنگ سیاهست چنانکه از آن راست تر و محکم تر نتواند دید، و درمیان جامع دویست و‌اند ستون سنگین برداشته‌است، هر ستونی یک پاره سنگ، و بر ستون‌ها طاق زده است همه از سنگ، و بر سر طاق‌ها باز ستون‌ها زده است کوتاه تر از آن، و صفی دیگر طاق زده بر سر آن طاق های بزرگ، و همه بام های این مسجد به خر پشته پوشیده، همه تجارت و نقارب و منقوش و مدهون کرده، و اندر ساحت مسجد سنگی بزرگ نهاده و حوضی سنگین مدور، عظیم بزرگ، بر سر آن نهاده، ارتفاعش قامت مردی و دور دائره آن ده گز، نایژه ایی برنجین از میان حوض بر آمده که آبی صافی به فواره از آن بیرون می‌آید چنان که مدخل و مخرج آن آب پیدا نیست، و متوضایی عظیم بزرگ و چنان نیکو ساخته که به از آن نشود، الا که سنگ آمد که عمارت کرده‌اند همه سیاهست و از آن میافارقین سپید، و نزدیک مسجد کلیسایی‌ست عظیم به تکلف هم از سنگ ساخته و زمین کلیسیا مرخم کرده به نقش ها، و بر طارم آن که جای عبادت ترسایانست، دری آهنین مشبک دیدم که هیچ جای، مثل آن دری، ندیده بودم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ششم روز از دی ماه قدیم به شهر آمِد رسیدیم. بنیاد شهر بر سنگی یک لخت نهاده، و طول شهر به مساحت دو هزار گام باشد و عرض هم چندین. و گرد او سوری کشیده است از سنگ سیاه که خشت‌ها بریده است از صد منی تا یک هزار منی، و پیش روی این سنگ‌ها چنان به یکدیگر پیوسته است که هیچ گل و گچ در میان آن نیست.
هوش مصنوعی: در ششمین روز از دی‌ماه قدیم به شهر آمد رسیدیم. این شهر بر یک سنگ بزرگ بنا شده و طول آن به دو هزار گام می‌رسد و عرضش نیز قابل توجه است. دور این شهر دیواری از سنگ سیاه ساخته شده که خشت‌ها از وزن‌های مختلف بین صد تا یک هزار من بریده شده‌اند و این سنگ‌ها به گونه‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند که هیچ گل و گچی بین آن‌ها وجود ندارد.
بالای دیوار بیست ارش ارتفاع دارد و پهنای دیوار ده ارش. به هر صد گز برجی ساخته که نیمه‌ی دائره آن هشتاد گز باشد و کنگره او هم از این سنگست. و از اندرون شهر در بسیار جای نردبان های سنگین بسته است که بر سر بارو توان شدن. و بر سر هر برجی جنگ گاهی ساخته‌اند، و چهار دروازه بر این شهرستانست همه آهن بی چوب، هر یکی روی به جهتی از جهات عالم: شرقی را باب الدجله گویند، غربی را باب الروم، شمالی را باب الارمن و جنوبی را باب التل. و بیرون این سور سوری دیگرست هم از این سنگ، بالای آن ده گز. و همه ی سرهای دیوار کنگره و از اندرون کنگره ممری ساخته چنانکه با سلاح تمام، مرد بگذرد و بایستد و جنگ کند به آسانی. و این سور بیرون را نیز دروازه های آهنین برنشانده‌اند مخالف دروازه های اندرونی، چنانکه چون از دروازه های سور اول در روند، مبلغی در فصیل بباید رفت تا به دروازه های سور دویم رسند و فراخی فصیل پانزده گز باشد.
هوش مصنوعی: ارتفاع دیوار بیست ارش و پهنای آن ده ارش است. در هر صد گز، برجی ساخته شده که نیمه دایره‌اش هشتاد گز است و کنگره‌اش نیز از این سنگ ساخته شده است. در درون شهر در بسیاری از نقاط نردبان‌های سنگینی قرار داده شده که به بالای بارو برساند. در بالای هر برج، محل‌های مخصوصی برای جنگ طراحی شده و چهار دروازه آهنی بدون چوب به این شهرستان وجود دارد که هر یک به سمتی از عالم اشاره دارد: دروازه شرقی به نام باب الدجله، دروازه غربی به نام باب الروم، دروازه شمالی به نام باب الارمن و دروازه جنوبی به نام باب التل. بیرون از این دیوار، د دیوار دیگری هم از سنگ ساخته شده که ارتفاع آن ده گز است. لبه‌های دیوار دارای کنگره است و درون آن هم کنگره‌ای به شکل ممری وجود دارد که به راحتی امکان عبور و ایستادن مردان مسلح را فراهم می‌کند. در این دیوار بیرونی نیز دروازه‌های آهنین قرار داده شده که با دروازه‌های درونی هماهنگ است، به طوری که برای رفتن از دروازه‌های دیوار اول، باید مسافتی را طی کنند تا به دروازه‌های دیوار دوم برسند و عرض دیوار پانزده گز است.
و اندر میان شهر چشمه‌ایست که از سنگ خاره بیرون می‌آید، مقدار پنج آسیا گرد، آبی به غایت خوش و هیچ کس نداند که از کجا می‌آید، و در آن شهر اشجار و بساتینست که از آن آب ساخته اند و امیر و حاکم آن شهر پسر آن نصر الدوله است که ذکر رفت.
هوش مصنوعی: درون شهر چشمه‌ای وجود دارد که از دل سنگ‌های سخت جوشیده است و آب آن بسیار خوشمزه است. هیچ‌کس نمی‌داند این آب از کجا می‌آید. در این شهر درختان و باغ‌های زیبا وجود دارد که از این آب رشد کرده‌اند. امیر و حاکم آنجا پسر نصر الدوله است که قبلاً به او اشاره شد.
و من فراوان شهر‌ها و قلعه‌ها دیدم، در اطراف عالم، در بلاد عرب و عجم و هند و ترک مثل شهر آمد هیچ جا ندیدم که بر روی زمین چنان باشد و نه نیز از کس شنیدم که گفت چنان جای دیگر دیده‌ام.
هوش مصنوعی: من شهرها و قلعه‌های زیادی را در نقاط مختلف دنیا مشاهده کردم، چه در سرزمین‌های عربی و چه در سرزمین‌های غیر عربی مانند هند و ترکیه، اما هیچ جا را به اندازه آنچه که در آنجا دیدم، پیدا نکردم و حتی از کسی نشنیدم که بگوید جای دیگری را چنین دیده است.
و مسجد جامع هم از این سنگ سیاهست چنانکه از آن راست تر و محکم تر نتواند دید، و درمیان جامع دویست و‌اند ستون سنگین برداشته‌است، هر ستونی یک پاره سنگ، و بر ستون‌ها طاق زده است همه از سنگ، و بر سر طاق‌ها باز ستون‌ها زده است کوتاه تر از آن، و صفی دیگر طاق زده بر سر آن طاق های بزرگ، و همه بام های این مسجد به خر پشته پوشیده، همه تجارت و نقارب و منقوش و مدهون کرده، و اندر ساحت مسجد سنگی بزرگ نهاده و حوضی سنگین مدور، عظیم بزرگ، بر سر آن نهاده، ارتفاعش قامت مردی و دور دائره آن ده گز، نایژه ایی برنجین از میان حوض بر آمده که آبی صافی به فواره از آن بیرون می‌آید چنان که مدخل و مخرج آن آب پیدا نیست، و متوضایی عظیم بزرگ و چنان نیکو ساخته که به از آن نشود، الا که سنگ آمد که عمارت کرده‌اند همه سیاهست و از آن میافارقین سپید، و نزدیک مسجد کلیسایی‌ست عظیم به تکلف هم از سنگ ساخته و زمین کلیسیا مرخم کرده به نقش ها، و بر طارم آن که جای عبادت ترسایانست، دری آهنین مشبک دیدم که هیچ جای، مثل آن دری، ندیده بودم.
هوش مصنوعی: مسجد جامع از سنگی سیاه ساخته شده که محکم و استوار به نظر می‌رسد. در وسط مسجد، دویست و چند ستون سنگین وجود دارد که هر کدام از یک تکه سنگ تشکیل شده‌اند و بر روی این ستون‌ها طاق‌هایی از سنگ ساخته شده است. همچنین بر روی این طاق‌ها، ستون‌هایی کوتاه‌تر قرار دارد و بالای آن‌ها طاق‌های بزرگ‌تری زده شده است. بام‌های مسجد نیز با تزیینات و نقوش زیبا پوشانده شده است. در داخل محوطه مسجد، سنگی بزرگ و حوضی گرد و بزرگ قرار دارد که ارتفاع آن به اندازه یک مرد است و دور آن به ده گز می‌رسد. از وسط حوض، نایژه‌ای برنجی به سمت بالا آمده که آب زلالی را به شکل فواره بیرون می‌ریزد و ورودی و خروجی آب نیز قابل مشاهده نیست. همچنین وضویی بزرگ و زیبا ساخته شده که به بهترین شکل ممکن ساخته شده است. همه این ساخت‌ و سازها از سنگ سیاه است در حالی که برخی از قسمت‌ها با سنگ‌های سپید نیز مزین شده‌اند. نزدیک مسجد، یک کلیسای بزرگ با دقت و صرف هزینه زیاد از سنگ ساخته شده که زمین آن با نقش‌ها تزئین شده است. بر روی طاق کلیسا که محل عبادت مسیحیان است، دری آهنی مشبک قرار دارد که در هیچ جایی مشابه آن دیده نمی‌شود.

حاشیه ها

1391/04/19 14:07
علی

با سلام میخواستم یک نکته درباره شهر آمد خدمت تون عرض کنم موقعی که من با برادرم محمد به تبریز سفر کرده بودیم دیدم که ترکها داداشمو ((آمد)) صدا میزنن ناراحت شدم وبا تعجب پرسیدم این چه نامیست داداشم با خنده گفت ترکها نام محمد و ممد تلفظ می کنند و اقا محمد رو(( آمد ))تلفظ می کنند پس به نظر من ((شهر آمد)) به معنی ((شهر اقا محمد)) است

1391/04/21 10:07
رسته

شهر آمِِد ( با کسره زیر میم) تلفظ می شود. حدس زده می شود که 2300 سال قبل از میلاد بنا شده بوده است.بارها و بارها بین ایران اشکانی و ساسانی و روم دست به دست شده است ، چندی بعد از باز دید ناصر خسرو ویران شده است. هیچ ربطی به آممد ندارد.

1392/04/13 21:07
امین کیخا

رسته جان با درود امد همین اکنون نام کردی یک شهر در ترکیه است ،

1392/04/13 22:07
امین کیخا

ترکی ان دیار بکر است

1393/08/13 21:11
نه ڤید کورمانج

آمد در کردستان باکور(شمالی) و مردم آن کرد با گویش کرمانجی میباشند.آمد در زبان کردی به معنای جای بکر و دست نخورده است.ترکها به آن دیار بکر میگویند

1393/09/21 16:12
دخو نادری

شهر آمد همان دیاربکر است
توصیف های ناصر خسرو از این شهر‌(دیوار ها همراه برجک ها و غیره) با عکس های امروز از این شهر تطابق دارد.
پیوند به وبگاه بیرونی

1394/02/30 18:04
پریسا

با سلام،
"در بسیار جای نردبان های سنگین بسته است که بر سر باور تواند شد."
در این جمله باور به نظرم اشتباه آمده است، بارو درست تر میباشد. نردبان را به سر باروی برج قرار می دهند.

1394/10/11 02:01
علی مهاباد

به نظر من منظور ناصرخسرو شهر آمیدیه عراق است نه آمد ترکیه. با دیدن لینک زیر عکس شهر رو هم میتونین ببینین که با گفته های ناصر خسرو منطبقه
پیوند به وبگاه بیرونی

1396/06/01 21:09
زانیار

سلام
من الان آمد زندگی می کنم . (سور) دقیقا با اطلاعاتی که ناصر خسرو داده مطابقت داره . این شهر کرد نشین هستش و مردم هم شهر را با نام آمد می شناسند . بر روی دیوار آن آثاری از دوره ی آشور وجود دارد .

1396/06/02 17:09
بابک چندم

شاید که در اصل آماتای بوده؟ که به آمَتَ و بعد آمد تبدیل شده؟؟؟
آشوریان مادها را "ماتای" می خواندند...

1396/06/02 17:09
بابک چندم

پوزش آمِتَ به جای آمَتَ...

1397/02/30 20:04
مجید میزازاده

شهر آمد و دیاربکر دو مکان مختلف است. زیرا ناصر خسرو در بخش 18 نام دیاربکر را بعنوان منطقه آورده است. شهر آمد همان شهر آمد است .