گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۶۶

خوب یکی نکته یادم است زاستاد
گفت «نگشت آفریده چیز به از داد»
جان تو با این چهار دشمن بدخو
نگرفت آرام جز به داد و به استاد
جانت نمانده‌است جز به داد در این بند
داد خداوند را مدار به بیداد
بند نهادند بر تو تا بکشی رنج
تا نکشد رنج بنده کی شود آزاد؟
نیزهٔ کژ در میان کالبد تنگ
جز ز پی راستی نماند و نیفتاد
پند همی نشنوی و بند نبینی
دلت پر آتش که کرد و ست پر از باد؟
پند که دادت؟ همان که بند نهادت
بند که بنهاد؟ پند نیز هم او داد
بسته شنودی که جز به وقت گشایش
جان و روان عدو ازو نشود شاد؟
کار خدائی چنانکه بستهٔ بند است
بسته بود گفته‌هاش ز اصل و ز بنیاد
بند خداوند را گشاد حرام است
کشتن قاتل بر این سخنت نشان باد
بد کرد آنکو گشاد بستهٔ فعلش
بد کرد آن کس که بند گفته‌ش بگشاد
جز که به دستوری خدای و رسولش
دانا بند خدای را مگشایاد
چون نتواند گشاد بستهٔ یزدان
دست ضمیرت، چرا نپرسی از استاد؟
امت را کی بود محل نبوت؟
جز که ز مردم هگرز مردم کی‌زاد؟
جمله مقرند این خران که خداوند
از پس احمد پیمبری نفرستاد
وانگه اگر تو به بوحنیفه نگروی
بر فلک مه برند لعنت و فریاد
دست نگیرد ز بوحنیفه رسولت
طرفه‌تر است این سخن ز طرفهٔ بغداد
سوی خدای جهان یکی است پیمبر
وینها بگرفته‌اند بیش ز هفتاد
مادرشان زاده برضلال و جهالت
مادر هرگز چنین نزاد و مزایاد
رسته ز دلشان خلاف آل محمد
همچو درخت ز قوم رسته ز پولاد
پند مدهشان که پند ضایع گردد
خار نپوشد کسی به زیر خزولاد
بیرون کنشان ز خاندان پیمبر
نیست سزاوار جغد خانهٔ آباد
بر سر آتش نهادت ای تبع دیو
آنکه بر این راه کژت از بنه بنهاد
جز که علی را پس از رسول که را بود
آنکه خلافت بدو رسید ز بنیاد
همچو یکی یار زی رسول که را بود
آنکه برادرش بود و بن عم و داماد؟
یاد ازیرا کنم مر آل نبی را
تا به قیامت کند خدای مرا یاد
شعر دریغ آیدم ز دشمن ایشان
نیست سزاوار گاو نرگس و شمشاد
سود نداردت این نفاق، چه داری
بر لب باد دی و به دل تف مرداد؟
دوستی دشمنان دینت زبان داشت
بام برین کژ شود به کژی بنلاد
نیز نبینم روا اگر بنکوهمت
بر مگسی نیست خوب ضربت فرهاد
رو سپس جاهلی که در خور اوئی
مطرب شاید نشسته بر در نباذ

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوب یکی نکته یادم است زاستاد
گفت «نگشت آفریده چیز به از داد»
هوش مصنوعی: یک نکته‌ای به یادم هست که استاد گفت: «هیچ چیزی در جهان بهتر از داد و انصاف نیست.»
جان تو با این چهار دشمن بدخو
نگرفت آرام جز به داد و به استاد
هوش مصنوعی: جان تو با این چهار دشمن بدخصلت، آرامش نخواهد یافت، جز با کمک و حمایت دیگران و تحت نظر یک معلم یا استاد.
جانت نمانده‌است جز به داد در این بند
داد خداوند را مدار به بیداد
هوش مصنوعی: روح تو در این غم و رنج خلاصه شده و تنها امید تو در گرفتن کمک از خداست. به هیچ‌وجه به ظلم و ستم تکیه نکن.
بند نهادند بر تو تا بکشی رنج
تا نکشد رنج بنده کی شود آزاد؟
هوش مصنوعی: دست و پاهای تو را بسته‌اند تا رنج بکشی، اما آیا کسی که در رنج است می‌تواند آزاد شود؟
نیزهٔ کژ در میان کالبد تنگ
جز ز پی راستی نماند و نیفتاد
هوش مصنوعی: نیزه‌ای که کج است، در بدن باریک و تنگ جایی برای خود ندارد و تنها از پی راست و درست بودن می‌تواند وجود داشته باشد، وگرنه به زمین نخواهد افتاد.
پند همی نشنوی و بند نبینی
دلت پر آتش که کرد و ست پر از باد؟
هوش مصنوعی: تو به نصیحت‌ها توجه نمی‌کنی و مصیبت‌ها را نمی‌بینی، دل تو پر از آتش شده و بادی بر آن وزیده است.
پند که دادت؟ همان که بند نهادت
بند که بنهاد؟ پند نیز هم او داد
هوش مصنوعی: پند و نصیحتی که به تو داده شده، همان کسی است که تو را به زنجیر کشیده است. و این زنجیر هم توسط همان شخص به تو تحمیل شده است.
بسته شنودی که جز به وقت گشایش
جان و روان عدو ازو نشود شاد؟
هوش مصنوعی: آیا شنیده‌ای که هیچ‌گاه جز در زمان آزاد شدن جان و روح دشمن، از او شادی‌ای نخواهی دید؟
کار خدائی چنانکه بستهٔ بند است
بسته بود گفته‌هاش ز اصل و ز بنیاد
هوش مصنوعی: کار خداوند به گونه‌ای است که همچون گره‌ای محکم و غیرقابل باز شدن، اصول و بنیادهایش به خوبی مشخص و تعیین شده‌اند.
بند خداوند را گشاد حرام است
کشتن قاتل بر این سخنت نشان باد
هوش مصنوعی: کسی که به خداوند وابسته است، باید بداند که کشتن قاتل ظالم است و حرف تو را تأیید می‌کند.
بد کرد آنکو گشاد بستهٔ فعلش
بد کرد آن کس که بند گفته‌ش بگشاد
هوش مصنوعی: کسی که کارهایش را به بدی انجام می‌دهد، در واقع همان کسی است که راه را برای رفتارهای ناپسند باز کرده است.
جز که به دستوری خدای و رسولش
دانا بند خدای را مگشایاد
هوش مصنوعی: جز فرمان خدا و پیامبرش چیزی را نگوید و رازهای خدا را فاش نکنید.
چون نتواند گشاد بستهٔ یزدان
دست ضمیرت، چرا نپرسی از استاد؟
هوش مصنوعی: اگر نتوانی درک کنی آنچه را که خداوند در ذهنت بسته، پس چرا از متخصص و استاد خود نپرسی؟
امت را کی بود محل نبوت؟
جز که ز مردم هگرز مردم کی‌زاد؟
هوش مصنوعی: نبوت و هدایت ویژه‌ای که از طریق پیامبران به مردم می‌رسد، تنها برای کسانی است که از میان مردم برگزیده شده‌اند. این مقام به افرادی تعلق دارد که از خود مردم برآمده و به عنوان نمایندگان خدا در میان آن‌ها ظاهر می‌شوند. بنابراین، نبوت نمی‌تواند از دنیای مردم جدا باشد و باید از خود آن‌ها شکل بگیرد.
جمله مقرند این خران که خداوند
از پس احمد پیمبری نفرستاد
هوش مصنوعی: این موجودات نادان همگی می‌گویند که خداوند بعد از پیامبر احمد (ص) هیچ پیامبری نفرستاد.
وانگه اگر تو به بوحنیفه نگروی
بر فلک مه برند لعنت و فریاد
هوش مصنوعی: اگر تو به بوحنیفه نرخت، بدان که بر آسمان ماه نیز لعنت و فریاد فرود می‌آید.
دست نگیرد ز بوحنیفه رسولت
طرفه‌تر است این سخن ز طرفهٔ بغداد
هوش مصنوعی: اگر تو دست نگیری از بوحنیفه، این سخن از آنچه در بغداد مطرح شده، شگفت‌انگیزتر است.
سوی خدای جهان یکی است پیمبر
وینها بگرفته‌اند بیش ز هفتاد
هوش مصنوعی: راه رسیدن به خدا برای همه یکسان است، اما برخی از مردم به دلایل مختلف و به اشکال گوناگون، از نوای الهی فاصله گرفته و راه‌های پیچیده‌تری را انتخاب کرده‌اند.
مادرشان زاده برضلال و جهالت
مادر هرگز چنین نزاد و مزایاد
هوش مصنوعی: مادرشان در گمراهی و نادانی زاییده شد و هرگز مادر دیگری مانند او زاده و بزرگ نکرده است.
رسته ز دلشان خلاف آل محمد
همچو درخت ز قوم رسته ز پولاد
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دل آن‌ها برخلاف اهل بیت پیامبر (ص) ایجاد شود، مانند درختی است که از خاکی غیر از خاک صالحان رشد می‌کند.
پند مدهشان که پند ضایع گردد
خار نپوشد کسی به زیر خزولاد
هوش مصنوعی: توصیه نکنید که نصیحت هدر می‌رود، زیرا کسی زیر پوشش خز نمی‌تواند خار را ببیند.
بیرون کنشان ز خاندان پیمبر
نیست سزاوار جغد خانهٔ آباد
هوش مصنوعی: این بیت بیان می‌کند که افرادی که از خانواده پیامبر هستند، جایگاهی در میان افراد ناصالح و بی‌ارزش ندارند. در واقع، وجود آنها باعث کاهش ارزش و ناموس خانواده پیامبر خواهد بود و نباید در حالی که محیطی خوب و آباد وجود دارد، در آنجا جا پیدا کنند.
بر سر آتش نهادت ای تبع دیو
آنکه بر این راه کژت از بنه بنهاد
هوش مصنوعی: تو بر سر آتش قرار گرفته‌ای ای دیوانه، همان کسی که در این راه نادرست، تو را به سوی خود آورد.
جز که علی را پس از رسول که را بود
آنکه خلافت بدو رسید ز بنیاد
هوش مصنوعی: غیر از علی، پس از پیامبر کسی نبود که خلافت به او برسد از ابتدا.
همچو یکی یار زی رسول که را بود
آنکه برادرش بود و بن عم و داماد؟
هوش مصنوعی: شبیه یکی از یاران پیامبر که برادرش، پسر عم و دامادش بود.
یاد ازیرا کنم مر آل نبی را
تا به قیامت کند خدای مرا یاد
هوش مصنوعی: من یاد فرزندان پیامبر را در دل نگه می‌دارم تا خداوند نیز تا پایان دنیا مرا به یاد داشته باشد.
شعر دریغ آیدم ز دشمن ایشان
نیست سزاوار گاو نرگس و شمشاد
هوش مصنوعی: من از آنچه که دشمنان می‌گویند، ناراحتم و اعتقاد دارم که این سخنان برای آن‌ها مناسب نیست.
سود نداردت این نفاق، چه داری
بر لب باد دی و به دل تف مرداد؟
هوش مصنوعی: منافعی برایت ندارد این دورویی، چرا که تنها به ظاهرت توجه می‌کنی و در درونت احساسات واقعی وجود دارند.
دوستی دشمنان دینت زبان داشت
بام برین کژ شود به کژی بنلاد
هوش مصنوعی: اگر دوست تو، که دشمن دین توست، زبان و زبانی داشته باشد، خود را از راه نادرست دور نکن و تحت تأثیر او قرار نگیر.
نیز نبینم روا اگر بنکوهمت
بر مگسی نیست خوب ضربت فرهاد
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم ببینم که اگر بخواهم بر تو سخت بگیرم، این کار درست است. همچنان که ضربه فرهاد بر مگس تاثیر ندارد، من نیز نمی‌خواهم کار اشتباهی انجام دهم.
رو سپس جاهلی که در خور اوئی
مطرب شاید نشسته بر در نباذ
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد شخصی که در خور استعداد و توانایی خاصی است، در کنار دیگران نشسته و در حال شنیدن موسیقی و تفریح است، اما ما باید به هوش و شناخت خود برای درک چنین موقعیتی توجه کنیم.