گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵

بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
نیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
چون شدی فتنهٔ ناخواستهٔ خویش؟ بگوی،
راست می‌گوی، که هشیار نگوید جز راست
ور تو خود کردی تقدیر چنین بر تن خویش
صانع خویش توی پس خود و، این قول خطاست
راست آن است که این بند خدای است تو را
اندر این خانه و، این خانه تو را جای چراست
به چرا فتنه شدن کار ستور است، تو را
این همه مهر بر این جای چَرا، چون و چراست؟
گرچه اندوه تو و بیم تو از کاستن است،
ای فزوده ز چرا، چاره نیابی تو ز کاست
زیر گردنده فلک چون طلبی خیره بقا؟
که به نزد حکما، گشتن از آیات فناست
گشتن حال تو و گشتن چرخ و شب و روز
بر درستی، که جهان جای بقا نیست گواست
منزل توست جهان ای سفری جان عزیز
سفرت سوی سرائی است که آن جای بقاست
مخور انده چو از این جای همی برگذری
گرچه ویران بود این منزل، دینت به نواست
پست منشین که تو را روزی از این قافله‌گاه،
گرچه دیر است، همان آخر بر باید خاست
توشه از طاعت یزدانت همی باید کرد
که در این صعب سفر طاعت او توشهٔ ماست
نیکی الفنج و ز پرهیز و خرد پوش سلاح
که بر این راه یکی منکر و صعب اژدرهاست
بهترین راه گزین کن که دو ره پیش تو است
یک رهت سوی نعیم است و دگر سوی بلاست
از پس آنکه رسول آمده با وعد و وعید
چند گوئی که بد و نیک به تقدیر و قضاست؟
گنه و کاهلی خود به قضا بر چه نهی؟
که چنین گفتن بی‌معنی کار سفهاست
گر خداوند قضا کرد گنه بر سر تو
پس گناه تو به قول تو خداوندِ تُراست
بد کنش زی تو خدای است بدین مذهب زشت
گرچه می‌ گفت نیاری، کت ازین بیمِ قفاست
اعتقاد تو چنین است، ولیکن به زبان
گوئی او حاکم عدل است و حکیم الحکماست
با خداوند زبانت به خلاف دل توست
با خداوند جهان نیز تو را روی و ریاست
به میان قدر و جبر رود اهل خرد،
راه دانا به میانهٔ دو ره خوف و رجاست
به میان قدر و جبر ره راست بجوی
که سوی اهل خرد جبر و قدر درد و عناست
راست آن است رهِ دین که پسندِ خرد است
که خرد اهل زمین را ز خداوند عطاست
عدل بنیاد جهان است، بیندیش که عدل
جز به حکم خرد از جور به حکم که جداست
خرد است آنکه چو مردم سپس او برود
گر گهر روید در زیر پیش خاک سزاست
خرد آن است که مردم ز بها و شرفش
از خداوند جهان اهل خطاب است و ثناست
خرد از هر خللی پشت و ز هر غم فرج است
خرد از بیم، امان است و ز هر درد شفاست
خرد اندر ره دنیا سره یار است و سلاح
خرد اندر ره دین نیک دلیل است و عصاست
بی‌خرد گرچه رها باشد در بند بود
با خرد گرچه بود بسته چنان دان که رهاست
ای خردمند نگه کن به ره چشم خرد
تا ببینی که بر این امت نادان چه وباست
اینت گوید «همه افعال خداوند کند
کار بنده همه خاموشی و تسلیم و رضاست »
وانت گوید «همه نیکی ز خدای است ولیک
بدی ای امّت بدبخت همه کار شماست»
وانگه این هر دو مقرند که روزی است بزرگ
هیچ شک نیست که آن روز مکافات و جزاست
چو مرا کار نباشد نبُوَم اهل جزا
اندر این قول خرد را بنگر راه کجاست
چون بود عدل بر آنک او نکند جرم، عذاب؟
زی من این هیچ روا نیست اگر زی تو رواست
حاکم روز قضای تو شده مست سدوم!
نه حکیم است که سازندهٔ گردنده سماست؟
اندر این راه خرد را به سزا نیست گذر
بر ره و رسم خرد رو، که ره او پیداست
مر خداوند جهان را بشناس و بگزار
شکر او را که تو را این دو به از ملک سباست
حکمت آموز و، کم آزار و، نکو گو و بدانک
روز حشر این همه را قیمت و بازار و بهاست
مردم آن است که دین است و هنر جامهٔ او
نه یکی بی هنر و فضل که دیباش قباست
جهد کن تا به سخن مردم گردی و، بدان
که به جز مرد سخن خلق همه خار و گیاست
همچنان چون تن ما زنده به آب است و هوا
سخن خوب، دل مردم را آب و هواست
سخن خوب ز حجت شنو ار والائی
که سخن‌هاش سوی مردم والا، والاست
گر سخنهای کسائی شده پیرند و ضعیف
سخن حجت با قوت و تازه و برناست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
نیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
هوش مصنوعی: به کارهایی که می‌کنی، مانند خوردن، رفتن، خوابیدن و بیدار شدن، خوب فکر کن و ببین که چه کسی آنها را برای تو مقرر کرده و از این اعمال چه هدفی دارد.
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت تو را به شکست و ناکامی دچار کرده، چرا در طول زندگی‌ات همیشه خواب و خوراک و آرزوهایت در دسترس بوده است؟
چون شدی فتنهٔ ناخواستهٔ خویش؟ بگوی،
راست می‌گوی، که هشیار نگوید جز راست
هوش مصنوعی: وقتی که به مشکل و بلای ناخواسته‌ای دچار شده‌ای، چطور به آن دچار شدی؟ بگو، صادقانه بگو، زیرا کسی که هوشیار است جز حقیقت را نمی‌گوید.
ور تو خود کردی تقدیر چنین بر تن خویش
صانع خویش توی پس خود و، این قول خطاست
هوش مصنوعی: اگر تو خود، سرنوشتت را به این شکل برای خودت رقم زده‌ای، آفریننده‌ات فقط خودت هستی و این سخن نادرست است.
راست آن است که این بند خدای است تو را
اندر این خانه و، این خانه تو را جای چراست
هوش مصنوعی: حقیقت این است که این قید و بند، سرباز خداوند است و تو را در این خانه قرار داده است و این خانه، مکان تو محسوب می‌شود.
به چرا فتنه شدن کار ستور است، تو را
این همه مهر بر این جای چَرا، چون و چراست؟
هوش مصنوعی: به متهم کردن و به دنبال عیب‌جویی رفتن، کار افرادی است که درک درستی از مسائل ندارند. در اینجا، پرسش این است که با وجود اینکه تو برای این مکان عشق و محبت زیادی قائل هستی، چرا هنوز سوالات و تردیدها را به میان می‌آوری؟
گرچه اندوه تو و بیم تو از کاستن است،
ای فزوده ز چرا، چاره نیابی تو ز کاست
هوش مصنوعی: اگرچه غم تو و ترس تو از کاهش دادن است، ای کسی که از گرانی فزونی گرفته‌ای، تو هرگز نتوانی از کم شدن چاره‌ای پیدا کنی.
زیر گردنده فلک چون طلبی خیره بقا؟
که به نزد حکما، گشتن از آیات فناست
هوش مصنوعی: اگر در چرخش روزگار به دنبال جاودانگی هستی، بدان که حکما می‌گویند این جستجو نشانه و علامتی از فناست.
گشتن حال تو و گشتن چرخ و شب و روز
بر درستی، که جهان جای بقا نیست گواست
هوش مصنوعی: حال تو همیشه در حال تغییر است، درست مثل چرخش شب و روز. این دنیا جایی برای ماندن و بقا نیست و این خود شاهدی بر ناپایداری آن است.
منزل توست جهان ای سفری جان عزیز
سفرت سوی سرائی است که آن جای بقاست
هوش مصنوعی: جهان، منزل توست ای جان عزیز سفر و راه تو به خانه‌ای است که آنجا محل دائمی و جاودانی است.
مخور انده چو از این جای همی برگذری
گرچه ویران بود این منزل، دینت به نواست
هوش مصنوعی: وقتی از این مکان عبور می‌کنی، ناراحت نباش حتی اگر اینجا خراب و ویران باشد. ایمان و دین تو هنوز زنده و پایدار هستند.
پست منشین که تو را روزی از این قافله‌گاه،
گرچه دیر است، همان آخر بر باید خاست
هوش مصنوعی: هرگز در گمنامی و بی‌توجهی قرار نگیر، زیرا روزی از این راه و مسیر زندگی باید بلند شوی و به سمت اهداف و آرزوهایت حرکت کنی، حتی اگر در آن زمان دیر شده باشد.
توشه از طاعت یزدانت همی باید کرد
که در این صعب سفر طاعت او توشهٔ ماست
هوش مصنوعی: برای سفر دشوار زندگی، باید از کارها و عبادت‌های خود توشه‌ای برداشت کنیم. چرا که تنها چیزی که در این مسیر به ما کمک می‌کند، اطاعت و بندگی خداوند است.
نیکی الفنج و ز پرهیز و خرد پوش سلاح
که بر این راه یکی منکر و صعب اژدرهاست
هوش مصنوعی: برای اینکه در این مسیر دشوار و خطرناک که مملو از موانع و مشکلات است، موفق شوید، به دانایی و احتیاط نیاز دارید. تنها با انجام کارهای نیک و پرهیز از زشتی‌ها می‌توانید به پیش بروید.
بهترین راه گزین کن که دو ره پیش تو است
یک رهت سوی نعیم است و دگر سوی بلاست
هوش مصنوعی: بهترین مسیر را انتخاب کن، زیرا در پیش روی تو دو راه وجود دارد: یکی به سمت خوشی و سعادت است و دیگری به سوی سختی و عذاب.
از پس آنکه رسول آمده با وعد و وعید
چند گوئی که بد و نیک به تقدیر و قضاست؟
هوش مصنوعی: پس از آمدن پیامبر و وعده‌های او، چه نیازی به گفتن است که خوب و بد همه به تقدیر و قضا وابسته است؟
گنه و کاهلی خود به قضا بر چه نهی؟
که چنین گفتن بی‌معنی کار سفهاست
هوش مصنوعی: چرا به سرنوشت خود دلیل بیاوری و گناه و قصور خود را توجیه کنی؟ زیرا چنین سخن گفتن، بی‌فایده و نشانه نادانی است.
گر خداوند قضا کرد گنه بر سر تو
پس گناه تو به قول تو خداوندِ تُراست
هوش مصنوعی: اگر خداوند تقدیر کرده که گناهی بر دوش تو باشد، پس به گفته‌ی تو آن گناه به خداوند مربوط می‌شود.
بد کنش زی تو خدای است بدین مذهب زشت
گرچه می‌ گفت نیاری، کت ازین بیمِ قفاست
هوش مصنوعی: اعمال ناپسند تو به خدا نزدیک است و این دین زشت است. گرچه او می‌گوید که تو را یاری نمی‌کند، اما در واقع از ترس است.
اعتقاد تو چنین است، ولیکن به زبان
گوئی او حاکم عدل است و حکیم الحکماست
هوش مصنوعی: باور تو این است، اما وقتی صحبت می‌کنی، او را حاکم عادل و حکیم‌ترین می‌دانی.
با خداوند زبانت به خلاف دل توست
با خداوند جهان نیز تو را روی و ریاست
هوش مصنوعی: زبان تو با خداوند به گونه‌ای است که با دل تو همخوانی ندارد. اما در مقابل، خداوند جهانی که در آن زندگی می‌کنی، به تو شخصیت و اعتبار می‌بخشد.
به میان قدر و جبر رود اهل خرد،
راه دانا به میانهٔ دو ره خوف و رجاست
هوش مصنوعی: افراد با خرد و دانا در میان تقدیر و اختیار قرار می‌گیرند، و آن‌ها با آگاهی کامل در مسیرهای خوف و امید حرکت می‌کنند.
به میان قدر و جبر ره راست بجوی
که سوی اهل خرد جبر و قدر درد و عناست
هوش مصنوعی: به واقعیت‌های زندگی توجه کن و در جستجوی حقیقت باش، زیرا برای افراد خردمند، سرنوشت و مقدر بودن، تنها منجر به مشکلات و درد می‌شود.
راست آن است رهِ دین که پسندِ خرد است
که خرد اهل زمین را ز خداوند عطاست
هوش مصنوعی: راستینی که در دین وجود دارد، همان مسیری است که برای خردمندان خوشایند است. چرا که عقل و خرد انسان‌ها بر روی زمین، نشانه‌ای از عطای خداوند به ماست.
عدل بنیاد جهان است، بیندیش که عدل
جز به حکم خرد از جور به حکم که جداست
هوش مصنوعی: عدل اساس و پایه‌ی جهان است. خوب فکر کن که تنها با اندیشه‌ی خرد می‌توان عدل را از ظلم تشخیص داد.
خرد است آنکه چو مردم سپس او برود
گر گهر روید در زیر پیش خاک سزاست
هوش مصنوعی: عاقل کسی است که پس از انسان‌ها حرکت کند، اگر جواهر و ارزش‌هایی در زیر خاک وجود داشته باشد، حق اوست که برود و آنها را استخراج کند.
خرد آن است که مردم ز بها و شرفش
از خداوند جهان اهل خطاب است و ثناست
هوش مصنوعی: خرد به معنای درک و فهم درست است، و این نشان می‌دهد که انسان‌ها باید ارزش و کرامت خود را از خداوندی که بزرگترین ستایش کننده است، بشناسند.
خرد از هر خللی پشت و ز هر غم فرج است
خرد از بیم، امان است و ز هر درد شفاست
هوش مصنوعی: اندیشه و عقل، پشتیبان انسان در برابر مشکلات هستند و در زمان سختی‌ها، به او امید و راحتی می‌بخشند. عقل، انسان را از ترس و نگرانی نجات می‌دهد و همچنین تسکینی برای دردها و رنج‌ها به شمار می‌رود.
خرد اندر ره دنیا سره یار است و سلاح
خرد اندر ره دین نیک دلیل است و عصاست
هوش مصنوعی: در مسیر دنیا، هوش و فهم درست بهترین همراه و یار انسان است، و در راه دین، خرد و عقل به عنوان نشانه و راهنمای نیکو عمل می‌کند.
بی‌خرد گرچه رها باشد در بند بود
با خرد گرچه بود بسته چنان دان که رهاست
هوش مصنوعی: انسانی که بی‌خرد است، حتی اگر از قید و بندها آزاد باشد، در حقیقت در بند است. اما انسانی که دارای خرد و اندیشه است، حتی اگر در شرایط محدودیت باشد، در واقع آزاد است. بنابراین باید اینگونه درک کرد که آزادی واقعی به تفکر و خرد بستگی دارد.
ای خردمند نگه کن به ره چشم خرد
تا ببینی که بر این امت نادان چه وباست
هوش مصنوعی: ای انسان باهوش، با دقت نگاه کن به مسیر حکمت و عقل، تا ببینی که بر این مردم نادان چه فاجعه‌ای رخ داده است.
اینت گوید «همه افعال خداوند کند
کار بنده همه خاموشی و تسلیم و رضاست »
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که خداوند همه کارها را انجام می‌دهد و وظیفه بنده تنها سکوت، تسلیم و قبول کردن خواست خداست.
وانت گوید «همه نیکی ز خدای است ولیک
بدی ای امّت بدبخت همه کار شماست»
هوش مصنوعی: او می‌گوید که تمام خوبی‌ها از طرف خداوند است، اما بدی‌ها و مشکلاتی که دامن‌گیر شما است، ناشی از اعمال خود شماست.
وانگه این هر دو مقرند که روزی است بزرگ
هیچ شک نیست که آن روز مکافات و جزاست
هوش مصنوعی: این دو مکان، روزی بزرگ را نشان می‌دهند و هیچ تردیدی نیست که در آن روز پاداش و کیفر وقوع خواهد یافت.
چو مرا کار نباشد نبُوَم اهل جزا
اندر این قول خرد را بنگر راه کجاست
هوش مصنوعی: وقتی من وظیفه‌ای ندارم، اهل مجازات نیستم، در این گفته به خرد توجه کن که راه درست کجاست.
چون بود عدل بر آنک او نکند جرم، عذاب؟
زی من این هیچ روا نیست اگر زی تو رواست
هوش مصنوعی: اگر عدالت وجود داشته باشد، چه دلیلی دارد که کسی که کار بدی نکرده، دچار عذاب شود؟ برای من این مسئله هیچ گونه قابل قبول نیست، اگر برای تو پذیرفتنی است.
حاکم روز قضای تو شده مست سدوم!
نه حکیم است که سازندهٔ گردنده سماست؟
هوش مصنوعی: حاکم روز سرنوشت تو در حال حاضر به شدت مغرور و بی‌فکر است، در حالی که او نه تنها نیرویی خلاق و دانا نیست، بلکه باید به یاد داشته باشد که خالق و اداره‌کننده‌ی جهان، کسی است که به حق می‌تواند بر امور مسلط باشد.
اندر این راه خرد را به سزا نیست گذر
بر ره و رسم خرد رو، که ره او پیداست
هوش مصنوعی: در این مسیر، عقل و خرد جایی ندارد. باید بر اساس اصول و قواعد عقل پیش رفت، زیرا راه آن مشخص است.
مر خداوند جهان را بشناس و بگزار
شکر او را که تو را این دو به از ملک سباست
هوش مصنوعی: خداوند جهان را بشناس و شکر او را به جا آور، زیرا او به تو نعمت‌هایی عطا کرده که از حکومت و ثروت دنیا ارزشمندترند.
حکمت آموز و، کم آزار و، نکو گو و بدانک
روز حشر این همه را قیمت و بازار و بهاست
هوش مصنوعی: بیاموز حکمت را، کم‌تر خود را آزار ده و نیکو سخن بگو، زیرا در روز قیامت برای همه این ویژگی‌ها ارزش و قیمت خاصی خواهد بود.
مردم آن است که دین است و هنر جامهٔ او
نه یکی بی هنر و فضل که دیباش قباست
هوش مصنوعی: انسان واقعی کسی است که دارای دین و هنر باشد. لباس او نماد این ویژگی‌هاست و نه اینکه فقط پوشش ظاهری و بی‌هنری داشته باشد.
جهد کن تا به سخن مردم گردی و، بدان
که به جز مرد سخن خلق همه خار و گیاست
هوش مصنوعی: سعی کن که با دیگران به خوبی صحبت کنی و درک کن که جز کلام انسان‌های واقعی، بقیه گفته‌ها بی ارزش و بی‌فایده‌اند.
همچنان چون تن ما زنده به آب است و هوا
سخن خوب، دل مردم را آب و هواست
هوش مصنوعی: انسان مانند بدنش که به آب و هوا نیاز دارد تا زنده بماند، دل و احساساتش نیز به محبت و کلام نیکو بستگی دارد.
سخن خوب ز حجت شنو ار والائی
که سخن‌هاش سوی مردم والا، والاست
هوش مصنوعی: اگر بخواهی سخن خوب و محکم بشنوی، باید به کسی گوش دهی که حرف‌هایش به انسان‌های بزرگ و عالیشان می‌رسد و از مقام والایی برخوردار است.
گر سخنهای کسائی شده پیرند و ضعیف
سخن حجت با قوت و تازه و برناست
هوش مصنوعی: اگر سخنان کسانی قدیمی و ضعیف شده باشد، سخن حجت همچنان قوی، تازه و جوان است.

حاشیه ها

1402/08/04 19:11
پویا شیری

پند حکیمان