شمارهٔ ۱۰
یمین ممالک ملک فخرالدین
که هم یمن ملکی و هم فخر دین
قبای زر اندود افلاک را
تراز از خط توست بر آستین
اگر عزم تو ترک میدان کند
شود آسمان در مکانی مکین
وگر حزم تو ترک جولان کند
مبتّر شود در زمانی زمین
بسوزد چو ساعی بود قهر او
زحل را اثیر از دم آتشین
بسازد چو داعی بود لطف تو
حمل را ز خام اسد پوستین
عطارد پناها شناسی که من
به شعری رسیدم ز شعر متین
چو زاغ کمان طوطی طبع من
از آن گوشهگیر است و عزلت نشین
که بهر کتابت ز دیوان شاه
جدا همچو جزو رهی شد رهین
اگر یارئی میکنی درخورست
که یارت خدا باد و ناصر معین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یمین ممالک ملک فخرالدین
که هم یمن ملکی و هم فخر دین
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به یمنی دارد که به عنوان سرزمین فخرالدین شناخته میشود. در اینجا، یمن به عنوان یک کشور و فخر دین به عنوان نمادی از افتخار و عظمت معرفی شده است. به نوعی، یمن هم به عنوان سرزمین و هم به عنوان مایه افتخار دین در نظر گرفته شده است.
قبای زر اندود افلاک را
تراز از خط توست بر آستین
هوش مصنوعی: لباسی از زر و زرق آسمانها به زیبایی و هنرِ تو دوخته شده و نشانهاش بر آستین توست.
اگر عزم تو ترک میدان کند
شود آسمان در مکانی مکین
هوش مصنوعی: اگر ارادهی تو تصمیم به ترک میدان بگیرد، آسمان در مکانی خاص را خواهد گرفت.
وگر حزم تو ترک جولان کند
مبتّر شود در زمانی زمین
هوش مصنوعی: اگر احتیاط و احتیاط تو از تحرک و فعالیت باز بایستد، در مدت زمانی کوتاه، زمین و کارهایت نابود خواهند شد.
بسوزد چو ساعی بود قهر او
زحل را اثیر از دم آتشین
هوش مصنوعی: اگر کسی که تلاش میکند، به خشم کسی گرفتار شود، باید بداند که این خشم مثل آتش تند و ویرانگر است که میتواند گرفتاریها و مشکلاتی جدی ایجاد کند.
بسازد چو داعی بود لطف تو
حمل را ز خام اسد پوستین
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی، لطف تو میتواند به آسانی نازکی و ظرافت را از زبر و خشن بگذرد، مانند اینکه پوستینی از شیر یا درندهای ساخته شود.
عطارد پناها شناسی که من
به شعری رسیدم ز شعر متین
هوش مصنوعی: عطار، ای کسی که به دنبال پناهگاهی برای خود هستی، من به شعری رسیدم که از شعرهای با کیفیت و عمیق است.
چو زاغ کمان طوطی طبع من
از آن گوشهگیر است و عزلت نشین
هوش مصنوعی: مانند زاغی که در گوشهای نشسته، طبع من نیز به انزوا و دوری از جمع عادت کرده است.
که بهر کتابت ز دیوان شاه
جدا همچو جزو رهی شد رهین
هوش مصنوعی: برای کتابت، مانند جزئی از یک دیوان شاه، به طور جدایی ناپذیری وابسته به راهی هستی که انتخاب کردهای.
اگر یارئی میکنی درخورست
که یارت خدا باد و ناصر معین
هوش مصنوعی: اگر به کسی کمک میکنی، بهتر است یار و یاوری که انتخاب میکنی، خدا باشد و او را در سختیها یاری کند.