شمارهٔ ۳۳۱
از مژه میزنم نمک بر جگر کباب خود
خون رَودم ز دیده کو نیست دمی به آب خود
چون همه عشق را صفت بیخودی و خرابی است
تهمت عقل مینهم بر روش خراب خود
نعره زنان همیروم شب به در سرای تو
هم ز سگان کوی تو میشنوم جواب خود
از دم باد صبحدم زلف تو را شکستِ دل
در هم و تیره شد مگر بیش نیافت تاب خود
شب که بر آسمان رود از غم هجر نالهام
زُهره به نالهٔ خوشم ساز کند رباب خود
زد گره از تپیدنم زلف تو بر گلوی جان
مرغِ به دام مُردهام، کُشته ز اضطراب خود
نالهٔ هرکس از غمی، نالهٔ ناصر از بتان
هر دل و هر ارادتی، هر سگ و ماهتاب خود
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از مژه میزنم نمک بر جگر کباب خود
خون رَودم ز دیده کو نیست دمی به آب خود
هوش مصنوعی: با نگاه پررنج و اشکهایم بر درد دل خود میافزایم، گویی که به تحمّل سوزش ناگوار کبابی مشغولم، و در این میان قطرات اشک از چشمانم سرازیر میشود. بیخبر از آنکه در این وضعیت، حتی یک لحظه هم نمیتوانم به آرامش برسم.
چون همه عشق را صفت بیخودی و خرابی است
تهمت عقل مینهم بر روش خراب خود
هوش مصنوعی: همه عشق را به ویژگیهای دیوانگی و بیخودی نسبت میدهم و عقل را به خودم نسبت میزنم که به خاطر همین حالت خراب و آشفتهام است.
نعره زنان همیروم شب به در سرای تو
هم ز سگان کوی تو میشنوم جواب خود
هوش مصنوعی: شبها با صداهای بلندی به سوی خانهات میروم و حتی از سگهای در کوچه هم صدای خودم را میشنوم که پاسخی میدهند.
از دم باد صبحدم زلف تو را شکستِ دل
در هم و تیره شد مگر بیش نیافت تاب خود
هوش مصنوعی: در صبح زود، نسیم ملایم زلف تو را با خود برد و دل من به خاطر این موضوع در هم و پریشان شد، یا شاید طاقت و تحملش تمام شد.
شب که بر آسمان رود از غم هجر نالهام
زُهره به نالهٔ خوشم ساز کند رباب خود
هوش مصنوعی: در شب که غم جدایی به سراغم میآید، نالهام به قدری دلخراش است که زهره (ستاره) مرا دعوت میکند تا با نواختن رباب (ساز) خودم را تسکین دهم.
زد گره از تپیدنم زلف تو بر گلوی جان
مرغِ به دام مُردهام، کُشته ز اضطراب خود
هوش مصنوعی: زلف تو مانند گرهای است که وقتی بر گردن من میافتد، تپش قلبم را از بین میبرد و من مانند پرندهای که در دام افتاده و مرده، از اضطراب خود کشته شدهام.
نالهٔ هرکس از غمی، نالهٔ ناصر از بتان
هر دل و هر ارادتی، هر سگ و ماهتاب خود
هوش مصنوعی: احساسات دردناک هر فردی ناشی از غم و اندوهی است که در دل دارد، اما ناله ناصر از زیباییها و آرزوهای دل اوست، که به مانند بتهایی برای قلب و خواستههایش هستند.

ناصر بخارایی