شمارهٔ ۲۹۰
دردکشان بلا خون جگر میخورند
زهر به یاد لبت همچو شکر میخورند
گاه چو گل غرق خون خار به پا میروند
گاه به مانند شمع تیغ به سر میخورند
دزه صفت عاشقان از کف ساقی درد
جام زراندود مهر وقت سحر میخورند
ساغر و پیمانه را گر بخوری خون رواست
کز لب و دندان تو لعل و گهر میخورند
همت پروانگان بال زد و پر بسوخت
شمع نیاید به بر، گر غم پر میخورند
حاصل ما از قدت، نیست به جز حسرتی
تا چه کسان زان درخت میوه و بر میخورند
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دردکشان بلا خون جگر میخورند
زهر به یاد لبت همچو شکر میخورند
هوش مصنوعی: مردم رنجکشیدهای که درد و مصیبت را تحمل میکنند، به یاد لبهای تو، زهر را مانند شکر میبلعند.
گاه چو گل غرق خون خار به پا میروند
گاه به مانند شمع تیغ به سر میخورند
هوش مصنوعی: گاهی مانند گل، افراد با مشکلات و دردهای فراوان روبهرو میشوند و دچار زخمی عمیق میگردند. و در مواقعی دیگر مانند شمع، آنها در برابر چالشها و سختیها قرار میگیرند و ممکن است به شدت آسیب ببینند.
دزه صفت عاشقان از کف ساقی درد
جام زراندود مهر وقت سحر میخورند
هوش مصنوعی: عاشقان با دلی پر از عشق و آرزو، در هنگام صبح، از دستان ساقی، جامی پر از نوشیدنی گرانبها و دلنشین مینوشند. این لحظه، آمیختهای از زیبایی و شوق است که در آن به دور از مشکلات و دردها، به خوشی و لذت میپردازند.
ساغر و پیمانه را گر بخوری خون رواست
کز لب و دندان تو لعل و گهر میخورند
هوش مصنوعی: اگر به خوردن جام و پیمانه مشغول باشی، ایرادی ندارد که خون بنوشی، زیرا از لب و دندان تو، جواهراتی مانند لعل و گهر میچشند.
همت پروانگان بال زد و پر بسوخت
شمع نیاید به بر، گر غم پر میخورند
هوش مصنوعی: پروانهها برای عشق شعلهور میشوند و بالهایشان را میسوزانند، اما شمع نمیتواند در کنار آنها باشد، حتی اگر غم خود را فراموش کنند.
حاصل ما از قدت، نیست به جز حسرتی
تا چه کسان زان درخت میوه و بر میخورند
هوش مصنوعی: آنچه ما از قدرت و عظمت تو به دست آوردهایم، جز حسرتی نیست و باید ببینیم دیگران از آن درخت چقدر میوه و بر میخورند.