شمارهٔ ۱۴۳ - خارکش
با نگار خارکش گفتم تو را اغیار نیست
گفت راه خانه سر کن هیچ گل بی خار نیست
شمارهٔ ۱۴۲ - شمشیرگر: دلبر شمشیرگر با من شبی شد میهمانشمارهٔ ۱۴۴ - گدا: صبحدم امرد گدایی با رخ همچون قمر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با نگار خارکش گفتم تو را اغیار نیست
گفت راه خانه سر کن هیچ گل بی خار نیست
هوش مصنوعی: با معشوقهی زیبا و سرکش خود صحبت کردم و از او پرسیدم که آیا کسی غیر از من در دل تو جا دارد؟ او پاسخ داد که برای رسیدن به خانهام باید مسیر را درست بیابی، زیرا هیچ گلی بدون خار نیست.