شمارهٔ ۱
شد مدتی که بخت نسازد مدد مرا
افگنده روزگار به فکر ابد مرا
در سینه نیست کینه ز اهل حد مرا
غمگین نیم که خلق شمارند بد مرا
نزدیک می کند به خدا دست رد مرا
تا ناله از لب من مخمور شد بلند
از شیشه ها نوای دم صور شد بلند
امشب ز من ترانه مقصود شد بلند
کیفیتم ز باده انگور شد بلند
چندان که زد به فرق حوادث لگد مرا
خون می چکد چو مرغ کباب از نظاره ام
شرمنده است پرتو مه از ستاره ام
گردیده آب زهره برق از شراره ام
چون لعل اگر چه در جگر سنگ خاره ام
از نور آفتاب مدد می رسد مرا
خلوت نشین میکده را پاره شد لباس
دایم تهیست خانه آزاده از پلاس
از خانقاه شیخ برآمد به صد اساس
شد جوش خلق پرده چشم خداشناس
غافل ز بحر کرد هجوم زبد مرا
تا بسته ام به فکر سخن سیدا میان
چون شمع انجمن شده ام آتشین زبان
داد امتیاز شعر مرا کلک نکته دان
صایب میان تازه خیالان اصفهان
بس باشد این غزل گل روی سبد مرا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد مدتی که بخت نسازد مدد مرا
افگنده روزگار به فکر ابد مرا
هوش مصنوعی: مدتی است که شرایط و شانس به من کمک نمیکند و روزگار من را در افکار عمیق و نگرانیهای دائمی فرو برده است.
در سینه نیست کینه ز اهل حد مرا
غمگین نیم که خلق شمارند بد مرا
هوش مصنوعی: در دل من از اهل حَد هیچ کینهای وجود ندارد، و من نگران نیستم چون مردم مرا بد میشمارند.
نزدیک می کند به خدا دست رد مرا
هوش مصنوعی: دست رد زدن من باعث میشود که به خدا نزدیکتر شوم.
تا ناله از لب من مخمور شد بلند
از شیشه ها نوای دم صور شد بلند
هوش مصنوعی: وقتی که ناله از لب من به حالت مستی بلند شد، از شیشهها صدای دم صور هم به گوش رسید.
امشب ز من ترانه مقصود شد بلند
کیفیتم ز باده انگور شد بلند
هوش مصنوعی: امشب خیال و حس من به اوج خاصی رسید و شادیام از نوشیدن شراب انگور بیشتر شد.
چندان که زد به فرق حوادث لگد مرا
هوش مصنوعی: هرچقدر که من در برابر مشکلات و سختیها آسیب دیدم و ضربه خوردم، همچنان استقامت و پایداری خود را حفظ کردم.
خون می چکد چو مرغ کباب از نظاره ام
شرمنده است پرتو مه از ستاره ام
هوش مصنوعی: وقتی که به تماشای یک صحنه دلخراش مینشینم، احساس شرم و ناراحتی میکنم؛ زیرا مانند مرغ کباب شده، درد و رنج وجودم بیرون میریزد و نور ماه، از دیدن این منظره، شرم زده است.
گردیده آب زهره برق از شراره ام
چون لعل اگر چه در جگر سنگ خاره ام
هوش مصنوعی: آب زهره به خاطر شعلههای آتش به برق آمده است، همانطور که حتی یک لعل زیبا در دل سنگ خارا وجود دارد.
از نور آفتاب مدد می رسد مرا
هوش مصنوعی: مرا از تابش آفتاب یاری میرسد.
خلوت نشین میکده را پاره شد لباس
دایم تهیست خانه آزاده از پلاس
هوش مصنوعی: مردی که در میکده زندگی میکند، گرفتار مشکلاتی شده و لباسش پاره شده است. خانهی آزادگان، خالی و بیپناه است و در آن خبری از آرامش و آسایش نیست.
از خانقاه شیخ برآمد به صد اساس
شد جوش خلق پرده چشم خداشناس
هوش مصنوعی: از محل زندگی شیخ، مردم به وضوح و با شور و شوق بسیار خارج شدند و این نشانگر آگاهی و بصیرت آنها بود.
غافل ز بحر کرد هجوم زبد مرا
هوش مصنوعی: در غفلت از دریا، موجی به من هجوم آورده است.
تا بسته ام به فکر سخن سیدا میان
چون شمع انجمن شده ام آتشین زبان
هوش مصنوعی: وقتی به فکر سخن گفتن با سیدا (مردی بزرگ و مهم) هستم، مانند شمعی که در جمع روشن شده، آتشین و پرشور به سخن میآیم.
داد امتیاز شعر مرا کلک نکته دان
صایب میان تازه خیالان اصفهان
هوش مصنوعی: شعر من را به خاطر مهارت و دقتش در نوشتن تحسین کردند و این در حالی است که در میان تازهکاران اهل خیال اصفهان مورد توجه قرار گرفته است.
بس باشد این غزل گل روی سبد مرا
هوش مصنوعی: این غزل کافی است، زیباترین گل روی سبد من.