شمارهٔ ۲۸
نیست آزار کسی در دل غم پیشه ما
جوی شیر است روان از دهن شیشه ما
خسرو عشق اگر بر سر انصاف آید
خون فرهاد ز شیرین طلبد تیشه ما
ما نهالیم که پرورده باغ دگریم
شاخ ما سبز شود پیشتر از ریشه ما
موج را بحر خطرناک بود تخته مشق
هر کجا تیغ بود پا نهد اندیشه ما
بر سر خامه نهی تیغ نگردد ز زبان
تندخویی نتوان کرد به همپیشه ما
سیدا پیکر ما سوخت سراپای ز داغ
آتش افتاد به یکبار در این بیشه ما
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست آزار کسی در دل غم پیشه ما
جوی شیر است روان از دهن شیشه ما
هوش مصنوعی: آسیبی به کسی نمیزنیم، در دل خود غم داریم. همچون شیری که از دهن شیشهای جاری است، احساسات ما به آرامی و با لطافت بیان میشود.
خسرو عشق اگر بر سر انصاف آید
خون فرهاد ز شیرین طلبد تیشه ما
هوش مصنوعی: اگر خسرو عشق به انصاف بیاید، به جان فرهاد که به خاطر شیرین جانش را فدا کرده، تیشهای خواهد طلبید.
ما نهالیم که پرورده باغ دگریم
شاخ ما سبز شود پیشتر از ریشه ما
هوش مصنوعی: ما درختانی هستیم که در باغی غیر از باغ خودمان رشد کردهایم. شاخ و برگ ما قبل از اینکه ریشهمان به خوبی رشد کند، سبز میشود.
موج را بحر خطرناک بود تخته مشق
هر کجا تیغ بود پا نهد اندیشه ما
هوش مصنوعی: امواج دریا برای ما خطرناک هستند و در هر جایی که چاقو وجود دارد، فکر ما پا میگذارد.
بر سر خامه نهی تیغ نگردد ز زبان
تندخویی نتوان کرد به همپیشه ما
هوش مصنوعی: اگر بر روی قلم تیغ بگذارید، زبان تندخویی نمیتواند همپیمان ما را به هم بزند.
سیدا پیکر ما سوخت سراپای ز داغ
آتش افتاد به یکبار در این بیشه ما
هوش مصنوعی: سیدا، بدن ما از شدت داغ و تب سوخته است و یکباره در این جنگل به زمین افتاد.