گنجور

شمارهٔ ۲۴

کوه پهلو بر زمین ماند ز بار درد ما
چرخ را سازد مشبک تیر آه سرد ما
کهربا خود را نهان سازد به زیر برگ کاه
گر بگیرد پرده از رخسار رنگ زرد ما
فوطه زاری شود در باغ طوق قمریان
گر رود سوی گلستان سرو یکتا گرد ما
هستی ما خاکساران را شود اسباب عیش
روشن است امروز چشم گردباد از گرد ما
شیوه چرخ ستمگر دایما عاجز کشیست
الحذر ای دوستان از دشمن نامرد ما
سیدا ما را نباشد تحفه یی غیر از نیاز
دست وایی ما بود امروز راه آورد ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کوه پهلو بر زمین ماند ز بار درد ما
چرخ را سازد مشبک تیر آه سرد ما
هوش مصنوعی: کوه به خاطر دردهای ما بر زمین جا مانده است و این دردهای عمیق ما همچون تیرهایی است که به آسمان شلیک می‌شود.
کهربا خود را نهان سازد به زیر برگ کاه
گر بگیرد پرده از رخسار رنگ زرد ما
هوش مصنوعی: کهربا ممکن است زیر یک برگ کاه پنهان شده باشد، اما اگر پرده از روی چهره ما برداشته شود، رنگ زرد ما نمایان خواهد شد.
فوطه زاری شود در باغ طوق قمریان
گر رود سوی گلستان سرو یکتا گرد ما
هوش مصنوعی: اگر سرو تنهای ما به باغ گلستان برود، آه و ناله‌های ما در آنجا همچون زیراندازی خواهد شد که در آن باغ پراکنده است.
هستی ما خاکساران را شود اسباب عیش
روشن است امروز چشم گردباد از گرد ما
هوش مصنوعی: وجود ما که از خاک ساخته شده، باعث شادی و خوشی ما می‌شود. امروز، مشاهده کن که چطور طوفان از دور ما می‌چرخد.
شیوه چرخ ستمگر دایما عاجز کشیست
الحذر ای دوستان از دشمن نامرد ما
هوش مصنوعی: شیوه‌ی گردش وتوسل ستمگر همواره بر این است که بی‌رحمانه آسیب بزند. ای دوستان، مراقب باشید از همدستی با دشمن بی‌وفا.
سیدا ما را نباشد تحفه یی غیر از نیاز
دست وایی ما بود امروز راه آورد ما
هوش مصنوعی: امروز ما فقط به نیاز خود به تو احتیاج داریم و هیچ هدیه دیگری نمی‌خواهیم. تو همیشه در مشکلات ما کمک کرده‌ای.