گنجور

بخش ۸ - حدیث:من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میتة الجاهلیه

پیر نبود آنکه مویش شد سفید
پیر نبود آنکه بالایش خمید
پیر نبود آنکه پوشد کهنه دلق
یا برو جمع آید انبوهی ز خلق
پیر نبود آنکه خلقش پیر خواند
یا فضولی چند او را برنشاند
گر تواند کس کسی را پیر کرد
جان خود را بایدش تدبیر کرد
آنکه او را پیری از پیش تو است
پیری او لایق ریش تو است
آنکه تو سازی امام ای بوالهوس
تو روی از پیش و او آید ز پس
پیشواکی می تواند شد تورا
فضله ی کس کی شود کس را غذا
پیر آن باشد که پیریش از خداست
نور حق او را بهرجا رهنماست
پیریش از نص یزدانی بود
علم او الهام ربانی بود
پیر آن باشد که ایمان پیر داشت
نی که مو چون شیر و دل چون قیر داشت
چیست آن ایمان پیر ای حق پرست
آنکه همره باشدت روز الست
زاده از نور خدا روز ازل
نی به دنیا زاده از کفر و دغل
کرده باشد پاکش از کفر و ضلال
روز اول پادشاه بی زوال
نی که چون ایمان آن بدحالها
زاده بعد از کفر و ایمان سالها
بلکه میرد هردم از عصیان تو
آنچه بود و زایدش ایمان تو
چون قرین معصیت شد آدمی
روح و ایمان می رود از وی همی
چونکه توبه کرد و کرد او بازگشت
با وی ایمانی ز نو انباز گشت
چون حیات مستقر نبود از آن
زاید ایمان و بمیرد هر زمان
پیر را کی باشد ایمانی چنین
ان عهدی لاینال الظالمین
بر سر راه است طوطی بیقرار
شاه اگر عهدی دگر داری بیار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیر نبود آنکه مویش شد سفید
پیر نبود آنکه بالایش خمید
هوش مصنوعی: پیر واقعی کسی نیست که مویش سفید شده یا بدنش خمیده است، بلکه او کسی است که از تجربه و دانش عمرش استفاده کرده و در زندگی آگاه‌تر شده است.
پیر نبود آنکه پوشد کهنه دلق
یا برو جمع آید انبوهی ز خلق
هوش مصنوعی: پیر بودن تنها به این نیست که کسی لباس قدیمی بپوشد یا اطرافش افرادی زیادی جمع شوند.
پیر نبود آنکه خلقش پیر خواند
یا فضولی چند او را برنشاند
هوش مصنوعی: کسی که به سن و سالش نگاه می‌کنیم و او را پیر می‌نامیم، در واقع ممکن است از نظر روحی و درون خود جوان باشد. سن تنها یک عدد است و نمی‌تواند نشان‌دهنده‌ی واقعیات درونی فرد باشد.
گر تواند کس کسی را پیر کرد
جان خود را بایدش تدبیر کرد
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند به دیگری کمک کند که پیر و باتجربه شود، در این صورت لازم است که خود را برای این کار آماده کند و با تدبیر و اندیشه عمل کند.
آنکه او را پیری از پیش تو است
پیری او لایق ریش تو است
هوش مصنوعی: کسی که در حضور تو پیر است، پیری او شایسته و مناسب برای ریش تو هست.
آنکه تو سازی امام ای بوالهوس
تو روی از پیش و او آید ز پس
هوش مصنوعی: آن کسی که تو برای او امام و راهنما هستی، تو از جلو می‌روی و او از پشت سر می‌آید.
پیشواکی می تواند شد تورا
فضله ی کس کی شود کس را غذا
هوش مصنوعی: در زندگی ممکن است در شرایطی قرار بگیری که به جای پیشرفت و رشد، به خاطر وابستگی به دیگران در موقعیت پایین‌تری قرار بگیری. اگر وابسته به کسی شوی که خود چیزی ندارد، به همان اندازه که او به تو نیاز دارد، تو نیز به او وابسته خواهی بود و این وابستگی نمی‌تواند تو را به جایی برساند.
پیر آن باشد که پیریش از خداست
نور حق او را بهرجا رهنماست
هوش مصنوعی: پیر واقعی کسی است که پیری‌اش به خاطر ارتباط نزدیکش با خداوند است و نور حقیقت، او را در هر جا هدایت می‌کند.
پیریش از نص یزدانی بود
علم او الهام ربانی بود
هوش مصنوعی: پیشانی او از نصیب الهی بود و دانشش الهام شده از جانب خداوند بود.
پیر آن باشد که ایمان پیر داشت
نی که مو چون شیر و دل چون قیر داشت
هوش مصنوعی: پیر واقعی کسی است که ایمان و اعتقادش عمیق است، نه کسی که فقط ظاهری پیر و موی سفید داشته باشد در حالی که دلش سخت و خالی است.
چیست آن ایمان پیر ای حق پرست
آنکه همره باشدت روز الست
هوش مصنوعی: ای حق‌پرست، ایمان پیر چیست؟ آیا آن ایمان، همان است که در روز الست همراه تو بوده است؟
زاده از نور خدا روز ازل
نی به دنیا زاده از کفر و دغل
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که موجودی که به وجود آمده، از نور خدا در آغاز خلقت به وجود آمده و نه از کفر و نیرنگ. به عبارت دیگر، این موجود به واسطه‌ی خیر و نور الهی خلق شده و ارتباطی به چیزهای منفی و نفاق ندارد.
کرده باشد پاکش از کفر و ضلال
روز اول پادشاه بی زوال
هوش مصنوعی: در روز نخست، پادشاهی که همواره بر سر قدرت است، ممکن است از هرگونه کفر و انحراف پاک و مقدس باشد.
نی که چون ایمان آن بدحالها
زاده بعد از کفر و ایمان سالها
هوش مصنوعی: نی که مانند ایمان افرادی که در حال بدی هستند، پس از تجربه کفر و ایمان، سال‌ها رشد کرده و شکل گرفته است.
بلکه میرد هردم از عصیان تو
آنچه بود و زایدش ایمان تو
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این نکته می‌پردازد که هر لحظه از سرکشی و نافرمانی تو، قلب و روح شخصی که به تو ایمان دارد، دچار ناپایداری می‌شود. در حقیقت، ایمان او از دست می‌رود و هر چیزی که به آن وابسته است نیز از بین می‌رود.
چون قرین معصیت شد آدمی
روح و ایمان می رود از وی همی
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به گناه و معصیت روی می‌آورد، روح و ایمان او از وجودش خارج می‌شود.
چونکه توبه کرد و کرد او بازگشت
با وی ایمانی ز نو انباز گشت
هوش مصنوعی: وقتی او توبه کرد و به راه درست برگشت، بار دیگر ایمانی تازه و دوستانی جدید در کنار خود یافت.
چون حیات مستقر نبود از آن
زاید ایمان و بمیرد هر زمان
هوش مصنوعی: زیرا زندگی ثابت و پایدار نیست، بنابراین ایمان در هر لحظه ممکن است به وجود بیاید و از بین برود.
پیر را کی باشد ایمانی چنین
ان عهدی لاینال الظالمین
هوش مصنوعی: پیرمردی که چنین ایمانی دارد، دیگر نمی‌تواند به کسانی که ظلم می‌کنند اعتماد کند و به عهد و پیمان خود پایبند بماند.
بر سر راه است طوطی بیقرار
شاه اگر عهدی دگر داری بیار
هوش مصنوعی: در مسیر، طوطی دل‌تنگی وجود دارد که به دنبال شاه است. اگر قول دیگری داده‌ای، آن را به یاد بیاور.