گنجور

بخش ۴۸ - طلب کردن حسنین شتر از جد بزرگوار در روز عید

اینچنین آمد حدیث از راویان
بر روانشان باد صد رحمت روان
کان فلک پیما شه گردون وقار
روزی اندر حجره ای بودش قرار
وه چه حجره مطلع خورشید جان
وه چه حجره مکمن جان جهان
وه چه حجره مشرق صبح ازل
مطلع نور خدا عزوجل
وه چه حجره آسمانش آستان
زمره ی کروبیانش پاسبان
وه چه حجره قاف ملکش لامکان
آمد آن سیمرغ جان را آشیان
وه چه حجره عرش اعظم را قرین
عقل اول اندر آن کرسی نشین
حجره نی فانوس بزم کن فکان
شمع آن نور خداوند جهان
بزم او ادنی ورا همسایه ای
قاب قوسینش فروتر مایه ای
شه نشسته اندران خلوتسرای
بر زمین و آسمانش زیر پای
کامدند از در درون شهزادگان
شد دو خورشید از یکی مشرق عیان
چون شد اندر حجره ایشان را ظهور
حجره شد مصداق نور فوق نور
لب گشودند و پس از چندین سلام
عرض کردند ای شه والامقام
ای تو ما را جد و عالم را پدر
بلکه صد ره از پدر غمخوارتر
آری آری آن پدر باشد کجا
چون نبی و مصطفی و مرتجا
از پدر زاید تورا تن ای پسر
زاید از وی جان ما صد زیب و فر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اینچنین آمد حدیث از راویان
بر روانشان باد صد رحمت روان
هوش مصنوعی: اینطور نقل شده است که این داستان از گویندگان و راویان به ما رسیده و برای روح آنها آرزوی رحمت بسیار داریم.
کان فلک پیما شه گردون وقار
روزی اندر حجره ای بودش قرار
هوش مصنوعی: یک زمانی، این آسمان‌پیمای باوقار در اتاقی آرامش یافته بود.
وه چه حجره مطلع خورشید جان
وه چه حجره مکمن جان جهان
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی به توصیف مکانی می‌پردازد که روشنایی و گرمای خورشید را به همراه دارد. این مکان، به نوعی نماد زندگی و جانان است که در آن عشق و حقیقت وجود دارد. در واقع، آنجا جایگاهی است که در آن هستی و جان عالم به وضوح دیده می‌شود.
وه چه حجره مشرق صبح ازل
مطلع نور خدا عزوجل
هوش مصنوعی: آه، چه اتاقی که صبح آغازین و نور پروردگار در آن متجلی است.
وه چه حجره آسمانش آستان
زمره ی کروبیانش پاسبان
هوش مصنوعی: خدایا، چه خوب است که آسمان تو دارای درگاهی است که فرشتگان نگهبان آن هستند.
وه چه حجره قاف ملکش لامکان
آمد آن سیمرغ جان را آشیان
هوش مصنوعی: شگفتا که چه خانه‌ای با وجود قاف ملک، در مکانی نامحسوس است؛ همان‌طور که سیمرغ، پرنده‌ای افسانه‌ای، در این مکان برای جان خود لانه‌ای پیدا کرده است.
وه چه حجره عرش اعظم را قرین
عقل اول اندر آن کرسی نشین
هوش مصنوعی: به چه زیبایی و شکوهی عرش بزرگ به همراه عقل اول در آنجا که نشسته در کرسی، وجود دارد.
حجره نی فانوس بزم کن فکان
شمع آن نور خداوند جهان
هوش مصنوعی: اتاق را روشن کن و فضایی شاداب بساز، زیرا شمع آنجا نوری است از جانب خداوند جهانیان.
بزم او ادنی ورا همسایه ای
قاب قوسینش فروتر مایه ای
هوش مصنوعی: محفل او بسیار نزدیک است و همسایه‌اش که در مرتبه‌ای پایین‌تر از او قرار دارد، چیزی از ارزش و مقام او نمی‌کاهد.
شه نشسته اندران خلوتسرای
بر زمین و آسمانش زیر پای
هوش مصنوعی: شاه در گوشه‌ای از دنیای خلوت خود نشسته است و بر زمین و آسمانش تسلط دارد.
کامدند از در درون شهزادگان
شد دو خورشید از یکی مشرق عیان
هوش مصنوعی: دو خورشید از یک سو در درون کاخ شاهزادگان درخشیدند و به وضوح نور خود را به رخ کشیدند.
چون شد اندر حجره ایشان را ظهور
حجره شد مصداق نور فوق نور
هوش مصنوعی: زمانی که در اتاقشان ظهور کرد، اتاق تبدیل به تجلی نور بالاتر از نور شد.
لب گشودند و پس از چندین سلام
عرض کردند ای شه والامقام
هوش مصنوعی: آنها زبان به سخن گشودند و بعد از چندین سلام و احوالپرسی گفتند: ای پادشاه محترم و با عظمت.
ای تو ما را جد و عالم را پدر
بلکه صد ره از پدر غمخوارتر
هوش مصنوعی: تو ای کسی که ما را به رفتار و دانش خود راهنمایی می‌کنی، از پدر خود نیز برای ما دلسوزتر و مهربان‌تر هستی.
آری آری آن پدر باشد کجا
چون نبی و مصطفی و مرتجا
هوش مصنوعی: بله، واقعیات نشان می‌دهد که پدر کسی است که مانند نبی و پیامبر و راهنما باشد.
از پدر زاید تورا تن ای پسر
زاید از وی جان ما صد زیب و فر
هوش مصنوعی: تو از پدرت به دنیا آمده‌ای، ای پسر؛ و جان تو از اوست. ما نیز زیبا و خوشبختی را از او به ارث برده‌ایم.